ششمین جلسه از دوره پنجاه و دوم کارگاههای آموزشی خصوصی مسافران کنگره ۶۰ نمایندگی شفا مشهد، با استادی مسافر سعید، نگهبانی موقت مسافر قدیر و دبیری مسافر اسماعیل با دستور جلسه "از فرمانبرداری تا فرماندهی " یکشنبه 9 شهریور ۱۴۰۴ ساعت ۱۷ آغاز به کار کرد.
خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان سعید هستم مسافر.
قبل از هر صحبتی، از ایجنت محترم، مرزبانان عزیز، نگهبان جلسه، تمام دوستان گرامی و راهنمای عزیزم، مسافر رضا، تشکر میکنم که این فرصت را به من دادند تا بتوانم خدمت کنم و آموزش بگیرم.
دستور جلسه امروز: «از فرمانبرداری تا فرماندهی».
قبل از اینکه وارد بحث دستور جلسه بشوم، یک نکته مهم را بگویم؛ نکتهای که من را دوباره به کنگره برگرداند و بیارتباط هم با این موضوع نیست. در مسیر پر از فراز و نشیبی که داشتم، کوتاهی میکردم و به قول استادم، اطراف گردباد کنگره قرار گرفته بودم و نزدیک بود از آن خارج شوم. اما یک جمله از استاد شنیدم که خیلی عجیب و تأثیرگذار بود و من را برگرداند. شاید شما هم بتوانید از آن استفاده کنید. جمله ایشان این بود:
«آن نیرویی که یک زمانی تو را به تاریکی دعوت کرد، راضیات کرد مواد مصرف کنی و از روشنایی دور شوی، همان نیرو الان نقش دیگری گرفته؛ دارد حضور شما را در کنگره کمرنگ میکند، در انجام تکالیف، در رفتن به کلاس. همان نیرو الان به شما دستور میدهد، اما به شکلی دیگر. حالا میخواهی به آن گوش بدهی یا نه؟»
خیلی به این جمله فکر کردم. دیدم هر بار که تنبلی یا توجیه میآید که "وقت نداری"، "خستهای"، "کار مهمتری داری"، در واقع همان نیرویی دارد به من میگوید که زمانی مرا به تاریکی کشانده بود. آنوقت خیلی حساس شدم و تصمیم گرفتم به هر قیمتی به آن نیرو گوش ندهم. به لطف خدا و به یادآوری این جمله از راهنمایم توانستم برگردم و رهایی بگیرم.
اما در مورد دستور جلسه «از فرمانبرداری تا فرماندهی»:
به نظر من ما همیشه، چه بخواهیم چه نخواهیم، در حال فرمانبرداری و همزمان فرماندهی هستیم. در هر بخش از زندگی، ناچاریم از یک نیرو فرمانبرداری کنیم و به یک نیرو فرمان بدهیم.
مثال ساده در کنگره: چه سفر اولی باشیم چه سفر دومی، وقتی میخواهیم وظایف و تکالیفمان را انجام بدهیم، یا به سر کلاس بیاییم، دقیقاً داریم از نیرویی فرمانبرداری میکنیم. یا از نیروی روشنایی که میگوید «تکالیفت را انجام بده، وظایفت را درست انجام بده، حتی اگر نتیجهاش را الان نمیدانی»، یا از نیروی تاریکی که ما را به کوتاهی و سستی میکشاند. همزمان هم فرماندهی میکنیم؛ یعنی به بدن، دست، زبان و پاهایمان دستور میدهیم که به کدام نیرو گوش کنند.
این موضوع در زندگی روزمره هم هست. وقتی وارد خانه میشویم، ممکن است مسئلهای پیش بیاید؛ مثلاً غذا دیر آماده شده یا اصلاً فرصت نشده تهیه شود. در همان لحظه داریم از یک نیرو فرمانبرداری میکنیم: یا نیروی تاریکی که میگوید پرخاش کن و دعوا راه بینداز، یا نیروی روشنایی که میگوید صبر کن، گذشت داشته باش و راهحل پیدا کن. همزمان هم فرماندهی میکنیم و به زبان و رفتارمان دستور میدهیم چه واکنشی نشان بدهند.
استاد امین مطلب زیبایی دارند: «زمانی به فرماندهی میرسی که بتوانی دستورات صادرشده به نیروهای تحت فرمانت را خودت هم انجام بدهی.»
سؤال مهمی که ایشان مطرح میکنند این است: «چرا شرط فرماندهی، فرمانبرداری است؟»
من از دید خودم بررسی کردم و به چند دلیل رسیدم. یکی از نتایج فرمانبرداری این است که سلاحها و ابزار ما بیشتر میشود. وقتی فرمانبرداری میکنیم، توان و نیروهای ما افزایش پیدا میکند؛ ابزارهایی مثل صبر، گذشت، محبت و تحمل به دست میآوریم.
فرض کنید اگر تنها ابزاری که ما در جیب داشته باشیم «خشم» باشد، در هر برخوردی فقط میتوانیم از خشم استفاده کنیم. اما اگر فرمانبرداری کرده باشیم، ابزارهای دیگری مثل مهربانی، گذشت و صبر هم داریم و میتوانیم در شرایط مختلف درست از آنها استفاده کنیم.
بنابراین من همیشه ناچارم یا فرمانبردار باشم یا فرماندهی کنم. مسئله اصلی این است که از چه کسی فرمانبرداری میکنیم و در چه مسیری فرماندهی میکنیم.
.jpg)
در کنگره سه ویژگی با هم جمع شده است که بهراحتی در جای دیگری پیدا نمیشود:
۱. دانایی کامل،
۲. وقت گذاشتن برای ما،
۳. دلسوزی واقعی.
بیرون از کنگره ممکن است افراد دانایی ببینیم که وقت برایمان ندارند؛ یا کسانی که وقت دارند اما دانایی ندارند؛ یا دانایی و وقت دارند اما دلسوز نیستند. تنها جایی که هر سه ویژگی را با هم دیدم کنگره بود.
پس برای من روشن است که باید از نیرویی فرمانبرداری کنم که هم دلسوز من است، هم دانایی کامل دارد و هم برای من وقت میگذارد. نتیجه فرمانبرداری من از کنگره چیزی جز پیدا کردن راهحل، گذشت و تغییر در زندگی خانوادگیام نبوده و خدا را شکر بسیار تأثیرگذار بوده است.
حدیثی هم هست که میگوید: پیامبر اکرم (ص) از خداوند پرسیدند کدام بندگان به مقام میرسند؟ خداوند فرمود: «آنهایی که قبل از دیدن معجزه، به من اعتماد کردند.»
بهنوعی کنگره هم چنین است. زمانی بهره اصلی را از کنگره میبریم که قبل از اثبات و نتیجه، به آن اعتماد کنیم. در این صورت فرمانبرداری ما به فرماندهی عالی منجر خواهد شد. متشکرم که به صحبتهایم گوش کردید.
مرزبان خبری: مسافر علیاصغر
تایپ:مسافرین رضا ل۱، مالک ل۱۹
صوت: مسافرین مهرداد ل۱۸، علیرضا آرش ل۷
عکاس: مسافر مجتبی ل۱۶
تنظیم و ارسال خبر: مسافر ابراهیم ل۱۹
- تعداد بازدید از این مطلب :
240