English Version
This Site Is Available In English

هدف ما رسیدن به تعادل، دانایی و در نهایت فرماندهی در زندگی‌ است

هدف ما رسیدن به تعادل، دانایی و در نهایت فرماندهی در زندگی‌ است

سلام دوستان فاطمه (ج) هستم یک همسفر؛
فرماندهی امری بسیار مهم و یکی از خواسته‌های انسان است که ما با فرمانبرداری از عقل می‌توانیم به فرماندهی برسیم و این کار آسانی نیست؛ اما قابل اجرا است. من می‌توانم با فرمانبرداری عقل از کارهای ساده و کوچک شروع کنم تا به کارهای بزرگ برسم؛ به‌عنوان مثال: در جلسات به موقع حضور داشتن، پیام خواندن، نوشتن سی‌دی و مشارکت کردن در جلسات کارهای کوچکی است که در کنگره می‌توانم به نحو احسنت انجام دهم؛ بنابراین من زمانی می‌توانم فرمانبردار خوبی باشم که هدف مشخصی داشته، در لژیون به راهنما خود چشم بگویم و هدف درمان داشته باشم.
یکی از مواردی که باعث می‌شود فرماندهی عقل ضعیف شود، منیت است؛ منیت نقطه مقابل آموزش است که اجازه نمی‌دهد دانایی رشد کند و نفس اماره فرماندهی را از عقل می‌گیرد؛ بنابراین انسان بایستی برای فرماندهی آموزش‌پذیر باشد. فرماندهی یک خواسته درونی است که همه انسان‌ها دوست دارند این جایگاه را تجربه کنند و به فرمانبرداری برسند که شرط رسیدن به فرماندهی، فرمانبرداری است. فرماندهی دارای صورآشکار و صورپنهان است که صورآشکار به این صورت بوده که انسان به اعضا بدن خود فرمان می‌دهد تا عملی را انجام دهد؛ اما صورپنهان یعنی فرمان‌دادن به قسمت‌های درون مانند: فرمان‌دادن به دست برای بلندکردن چیزی یا حتی چشم برای نگاه کردن است.
ما برای رسیدن به فرماندهی بایستی در ابتدا از فرمانبرداری شروع کنیم، فرمانبرداری از نیروهای الهی و از قدرت مطلق که باید فرامین را به‌خوبی اجرا کنیم. زمانی‌که انسان می‌خواهد به فرماندهی برسد، دو مسیر ارزش‌ها و ضدارزش‌ها برای او باز می‌شود که با اختیار خود می‌تواند یکی از این دو مسیر را انتخاب کند، یعنی از فرمانبرداری تا فرماندهی هزاران فاصله است. استاد امین می‌فرمایند: شرط لازم برای این‌که در کنگره فرمانبردار خوبی باشم این است که در مورد استاد خود قضاوت نکنیم، درباره این‌که استاد چه مطالبی را می‌داند و یا نمی‌داند نظر ندهیم و در رابطه با صحبت‌هایی که در لژیون می‌شود که آیا منطقی است یا نیست صحبت نکنیم و اگر توانستم این کارها را به درستی انجام بدهم، آن وقت فرمانبردار خوبی هستم و می‌توانم یک فرمانده خوبی باشم. در پایان امیدوار هستم فرمانبردار خوبی برای راهنما خود باشم و از ایشان کمال تشکر را دارم.

سلام دوستان بهار هستم یک همسفر؛
دستورجلسه‌ این هفته‌ «از فرمان‌برداری تا فرماندهی» است. این دستورجلسه موضوعی بوده که در نگاه اول شاید خیلی ساده به‌نظر برسد؛ اما زمانی‌که عمیق‌تر به آن فکر می‌کنم، می‌بینم که یکی از اصول اساسی و ستون‌های بنیادین در مسیر درمان و رشد فردی ما است؛ زیرا ما در کنگره تنها برای درمان جسم و روان حضور نداریم؛ بلکه هدفمان رسیدن به تعادل، دانایی و در نهایت فرماندهی در زندگی‌ است. زمانی‌که به گذشته خود نگاه می‌کنم که در بدو ورودم به کنگره تا چه اندازه گیج و ناآگاه بودم و نه‌تنها نسبت به دنیا اطراف، بلکه حتی نسبت به خود نیز شناخت درستی نداشتم.
من همیشه افکارم به‌هم ریخته و تصمیماتم بیشتر از روی احساسات و هیجانات لحظه‌ای بود و اغلب‌اوقات فکر می‌کردم که آگاهی زیادی دارم درحالی‌که آن دانستن‌ها بیشتر از روی منیت، لجاجت و عادت‌های غلط بود و درواقع آگاهی کافی، تجربه نادرست و نه راهی برای بیرون‌ رفتن از آن وضعیت را داشتم؛ بنابراین در همین شرایط بود که اولین بار مفهوم فرمان‌برداری را در کنگره تجربه کردم. درواقع اوایل برایم بسیار سخت بود؛ زیرا فکر می‌کردم اطاعت‌ کردن یعنی ضعیف و بی‌اراده بودن؛ اما کم‌کم متوجه شدم که این فرمان‌برداری از نوع آگاهانه و داوطلبانه‌ است یعنی من تصمیم می‌گیرم که به صحبت‌های فردی که راه را رفته و تجربه کرده است گوش دهم، آموزش ببینم، تمرین کنم و بدون چون‌ و چرا به حرمت‌ها، قوانین و دستورات کنگره عمل کنم که در طول این مسیر، اتفاقات خیلی عجیبی افتاد.
من زمانی‌که شروع به فرمان‌برداری واقعی و بدون بحث کردم، کم‌کم ذهنم آرام‌تر، افکار منفی‌ام کم‌تر، بین خوب و بد تفاوت قائل شدم و یک نوع نظم و آرامش جدیدی وارد زندگی‌ام شد؛ بنابراین به‌مرور زمان آن آشفتگی ذهنی جای خود را به تعادل داد و آن زمان بود که متوجه شدم چرا در کنگره این‌ همه بر فرمان‌برداری تأکید می‌شود و پس از مدت‌ها متوجه شدم که فرمان‌برداری نه‌تنها ضعف نیست؛ بلکه نشانه بلوغ و آگاهی است؛ زیرا کسی که خودش را در مسیر آموزش قرار می‌دهد درواقع مسیر رسیدن به فرماندهی را آغاز می‌کند.
ما در کنگره بیان می‌کنیم که شخصی می‌تواند فرمانده خوبی باشد که ابتدا فرمان‌بردار خوبی بوده باشد؛ زیرا کسی که خودش مسیر سخت را طی کرده، درد و رنج‌ها را چشیده و خطاها و اشتباهات را تجربه کرده است، اکنون بهتر می‌تواند به‌ دیگران جهت دهد، راهنمایی کند و حتی الگو باشد؛ اما فرماندهی فقط به‌معنا هدایت دیگران نیست؛ زیرا پیش از هر چیزی، باید بتوانم بر خودم، نفس سرکشم و خواسته‌های نادرستم مسلط شوم و در لحظه‌هایی که وسوسه، ناامیدی، خشم و منیت سر بلند می‌کنند، من بتوانم با تکیه بر آموزش‌هایی که دیده‌ام و تجربه‌هایی که کسب کرده‌ام، تصمیم درست بگیرم ‌و این همان فرماندهی واقعی است.
فرماندهی یعنی داشتن اختیار، قدرت  تصمیم‌گیری و تسلط بر شرایطی که از روی زور یا تحمیل نباشد؛ بلکه از مسیر دانایی، عشق و عمل سالم باشد و این دقیقاً همان فرماندهی‌ای است که در کنگره به دنبالش هستیم؛ فرماندهی‌ای که ریشه در ارزش‌ها، آموزش‌ها و تجربه‌های شخصی دارد. بنده مطلبی که در نهایت از این دستورجلسه آموختم این است که مسیر از منِ ناآگاه و پرتلاطم به منِ آگاه و متعادل تبدیل شد و این مسیری بوده که با پذیرش، صبر، تلاش و فروتنی طی می‌شود و هر کسی که با دل و جان این مسیر را طی کند، روزی به جایگاه واقعی خود یعنی فرماندهی در زندگی، خانواده و جامعه می‌رسد و چه زیباست آن فرماندهی‌ای که با عشق، انسانیت و خدمت همراه باشد.

سلام دوستان فاطمه (ف) هستم یک همسفر؛
کلمه فرمانده به‌معنی شخصی است که فرمان می‌دهد و عده‌ای نیز وظیفه دارند که از آن فرمانبرداری کنند. حال چه کسی شایستگی فرماندهی را دارد و بایستی چه ویژگی‌هایی به همراه داشته باشد! شخصی می‌تواند فرمانده خوب و شایسته‌ای باشد که در درجه اول فرمانبردار خوبی باشد و بتواند با آموزش گرفتن، تجربه و تلاش به یک فرمانده خوب تبدیل شود؛ زیرا شخص تا فرمانبردار نباشد نمی‌تواند فرماندهی کند.
افرادی که مواد مصرف کرده‌اند با مصرف‌مواد خود باعث شده‌اند که شخص مصرف‌کننده به‌طور کامل از نظر عقلی و جسمی تحت امر مواد قرار بگیرد و خودش هیچ فرماندهی بر شهر وجودی خودش نداشته باشد؛ چراکه به مواد اختیار تام داده‌اند که برای آن‌ها تصمیم گرفته و فرمانده او می‌شوند؛ به‌عنوان مثال: به شخص مصرف‌کننده دستور می‌دهد که چه‌زمانی به خواب برود، چه زمانی غذا بخورد و چه تصمیمی بگیرد؛ اما شخص با ورود به کنگره باید برای باز پس‌گرفتن فرماندهی خود تلاش کند و با به‌موقع حاضر شدن سر جلسات، گرفتن آموزش و نوشتن سی‌دی به هدف خود که همان فرمانده بودن بر خود است، برسند؛ همچنین بایستی از فرمان‌هایی که در کنگره وجود دارد و از فرمان راهنما خود پیروی کرده و آموزش دریافت کند تا بتواند به فرموده‌ی استاد امین به دانایی مؤثر دسترسی پیدا کند. هر شخصی که به کنگره قدم می‌گذارد برای رسیدن به بهترین حال باید فرمانبردار خوبی باشد و حتما خواهد توانست به دانایی مؤثر برسد و تبدیل به یک فرمانده خوب بر شهر وجودی خود شود.

نويسندگان: همسفران لژیون ششم
ویرایش و ویراستار: همسفر مرضیه، مرزبان خبری
عکاس: همسفر مریم رهجوی راهنما همسفر ندا (لژیون سوم)
رابط خبری و ارسال: همسفر زکیه رهجوی راهنما همسفر زهرا (لژیون ششم)، نگهبان سایت
همسفران نمایندگی ملاصدرا (نیک‌آباد)

 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .