سلام دوستان طیبه هستم یک همسفر
فرماندهی یک هدف است. در واقع مسیر را مشخص میکند که از کجا به کجا حرکت را انجام بدهیم. فرماندهی عام میباشد و میتواند هر چیزی باشد، این مطلب یک قانون کلی است. فرماندهی در معنا این است که یک انسان به یکسری از نیروهای درونی و بیرونی احاطه داشته باشد. فرماندهی میتواند صور آشکار و صور پنهان داشته باشد. صور پنهان یعنی فرماندادن به درون، مثال: شخصی به دست خود فرمان بدهد که لیوان آب را بردار یا به چشمهای خود بگوید باز شود. فرماندهی خواسته درونی است و همه انسانها دوست دارند که آن جایگاه را داشته باشند. کاری که انسان انجام میدهد در واقع به نیروی خود مسلط میشود و این مسلطشدن درونی است. کسی که قهرمان کشور میشود به فرماندهی جسم و یا بخشی از اعضاء جسم خود را تحت فرمان دارد. انسان سالم و مرتب آن چیزی را که بخواهد، یا کاری را که بخواهد انجام بدهد بدون اشکال اجرا میکند و حتی متوجه فرماندهی درون خود نمیشود؛ اما انسانی که بیمار است فرماندهی او از بین میرود، برای مثال: فردی که بیماری دیابت دارد دیگر نمیتواند قند یا شیرینی بخورد. شخصی که بیماری اعتیاد دارد بعد از مدتی متوجه میشود که دیگر نمیتواند کارهایی را که قبلا انجام میداده است را انجام دهد و چیزهایی که قابل اجرا بود حالا به صورت نسبی اجرا میشود، دستور میدهد ولی انجام نمیشود، اگر بخواهد به اجرا در آورد باید مواد جدید استفاده کند و یا مواد مصرفی خود را بیشتر کند. بهجای تریاک، از شیره تریاک استفاده کند. فرماندهی آنقدر اهمیت دارد و با ارزش است که انسان بهای سنگینی را پرداخت میکند و جان خود را به خطر می اندازد تا آن را به دست بیاورد. کسی که دچار بیماری اعتیاد میشود فرماندهی خود را از دست می دهد؛ زیرا این خاصیت مواد مخدر است که به نحو احسن این کار را انجام می دهد و احساس ناتوانی، بدبختی و ... را بوجود میآورد. وقتیکه شخص مصرف کننده میخواهد حرف بزند نمیتواند چون تارهای صوتی فرمان نمیبرند. فکر چیز دیگری است؛ اما زبان چیز دیگری میگوید و هر غذایی را نمیتواند بخورد. انسان موقعی که دچار تاریکی میشود در نفس اماره قرار دارد و تا زمانیکه اعتیاد دارد متوجه آن نمیشود و به کار خود ادامه میدهد. نفس اماره فرمان میدهد که باید این کار را انجام بدهی و مواد خود را تهیه نمایی و استفاده کنی. حال انسانی که تحت فرمان نفس اماره است، چگونه میتواند به فرماندهی برسد و به دیگران فرمان بدهد؟ انسانی که در این وضعیت قرار گرفته است و تحت نیرویی، دست و پا بسته اسیر است و میخواهد از این نیرو خارج شود، زندگی طبیعی داشته باشد و نیروها را در تحت فرمان و اختیار خود بگیرد تا شو شود اتفاق بیافتد؛ باید به فرمانبرداری برسد. شرایط فرمانبرداری این است که شخص باید از نیروی دیگر اطاعت کند تا از نفس اماره خارج شود. از یک استاد اطاعت نماید و در مورد استاد خود قضاوت نکند. فرمانبرداری کار راحتی نیست در عمل، کار بسیار دشواری است.
سلام دوستان مهتاب هستم یک همسفر
فرماندهی در تمام سطوح زندگی کاربرد دارد. فرماندهی از کوچکترین کارها شروع میشود، مثلا من در انجام کارهای خانه میتوانم به فرماندهی برسم. در کنگره میتوانم به فرماندهی برسم بهشرط آنکه ابتدا فرمانبردار خوبی باشم یعنی به حرف راهنما، مرزبانان، ایجنت گوش کنم، اگر نقض فرمان کنم قطعا به حال خوش نمیرسم. در قرآن هم آمده است که اجازه ورود به تاریکیها، نقض فرمان است. در مسئله بیماری اعتیاد، فرد مصرفکننده فرماندهی جسم خود را از دست میدهد. اعتیاد اولین کاری که میکند، فرماندهی را از انسان میگیرد بهطوری که فرد برای انجام کوچکترین کارهای شخصی خود وابسته به موادمخدر است. در کنگره۶۰، با روش DST و گذشت زمان افراد فرماندهی جسم و حتی فرماندهی فکر و اندیشه خود را به دست میآورند.
سلام دوستان مرضیه هستم یک همسفر
ما در کنگره آموختیم ک هر چیزی صور آشکار و صور پنهان دارد. صور آشکار فرماندهی، یک فرمانده است ک ب یک گردان دستور میدهد. صور پنهان این است ک مغز ما به دست ما فرمان میدهد تا چیزی را بردارد ینی فرماندهی این دست و جسم با من است و این جسم از من تبعیت میکند. آقای مهندس در سی دی تلاش فرمودند: هر چیزی یک مبدأ، مقصد و هدفی دارد. ما باید قدمبهقدم از فرمانبرداری با ابزار مناسب، به سمت فرماندهی حرکت کنیم.
رابط خبری: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر محبوبه (لژیون چهارم)
ویرایش: همسفر مهتاب رهجوی راهنما همسفر محبوبه (لژیون چهارم) دبیر سایت
ارسال: همسفر شهرزاد رهجوی راهنما همسفر انسیه (لژیون پنجم) دبیر سایت
همسفران نمایندگی عطار نیشابوری
- تعداد بازدید از این مطلب :
108