English Version
This Site Is Available In English

فرماندهی واقعی نتیجه فرمانبرداری درست است

فرماندهی واقعی نتیجه فرمانبرداری درست است

در کنگره ۶۰، آموزش‌های بسیاری وجود دارد که هرکدام نقشی مهم در بازسازی زندگی و رسیدن به تعادل ایفا می‌کنند. دستور جلسات هفتگی به‌عنوان محور اصلی آموزش‌ها، چراغ راهی برای رهجوها هستند. هر دستور جلسه مانند قطعه‌ای از یک پازل بزرگ است که در نهایت تصویری روشن از مسیر درمان و بازسازی انسان را کامل می‌کند.

یکی از مهم‌ترین این دستور جلسات، «از فرمان‌برداری تا فرماندهی» است؛ مسیری که هر رهجو باید طی کند. این راه از پذیرش قوانین و آموزش‌ها آغاز می‌شود و در نهایت به توانایی مدیریت خود و خدمت به دیگران ختم خواهد شد.

فرمان‌برداری در کنگره به معنای تسلیم بی‌چون‌وچرا نیست؛ بلکه پذیرش اصول درست و رعایت قوانینی است که بارها آزموده شده و نتیجه داده‌اند. تازه‌واردی که به کنگره قدم می‌گذارد، معمولاً در سردرگمی و آشفتگی است، اما اگر به راهنما اعتماد کند، نظم جلسات را رعایت نماید، به حرمت‌ها پایبند باشد و برنامه درمان را دقیق اجرا کند، گام نخست در مسیر فرمان‌برداری را برداشته است.

فرمان‌برداری یعنی به‌موقع در جلسه حاضر شدن، خاموش کردن تلفن همراه، گوش دادن بدون قضاوت و نوشتن سی‌دی‌ها، حتی اگر در ابتدا سخت و خسته‌کننده به نظر برسد. هر عمل کوچک در این مسیر، تمرینی برای تغییر و احترام به خویشتن است.

در سفر اول، رهجو با مصرف به‌موقع دارو، حضور منظم در جلسات، نوشتن آموزش‌ها و انجام تکالیف روزانه، فرمان‌برداری را به‌طور عملی تمرین می‌کند. این کارها او را از بی‌نظمی و ضد ارزش‌ها دور کرده و به سمت تعادل سوق می‌دهد. همان‌طور که باران قطره‌قطره زمین خشک را زنده می‌کند، فرمان‌برداری نیز آرام‌آرام روح و روان رهجو را زنده می‌سازد.

فرمان‌برداری آغاز مسیر رشد است، نه پایان آن. مقصد اصلی فرماندهی است. فرماندهی واقعی به معنای دستور دادن به دیگران نیست، بلکه توانایی اداره نفس، کنترل افکار و احساسات، مدیریت جسم و روان و در نهایت خدمت به دیگران است.

فرماندهی یعنی توانایی مقاومت در برابر وسوسه‌ها، خویشتن‌داری در برابر خشم و صبوری در برابر مشکلات. چنین جایگاهی تنها زمانی به دست می‌آید که رهجو فرمان‌برداری صحیح را تجربه کرده باشد.

مهندس دژاکام می‌فرمایند: «کسی که نمی‌تواند فرمان‌برداری کند، هیچ‌گاه نمی‌تواند فرماندهی کند.» این جمله حقیقتی بزرگ را بیان می‌کند: فرماندهی ثمره طبیعی فرمان‌برداری است. کسی که قوانین را نمی‌پذیرد، اگر به جایگاه فرماندهی برسد، نه هدایتگر خواهد بود و نه آرامش‌بخش، بلکه دچار آشفتگی می‌شود.

فرماندهی واقعی نتیجه فرمان‌برداری درست است. فردی که این مسیر را طی کرده، در خانواده پدر یا مادر بهتری خواهد بود، در کار فردی منظم‌تر و در اجتماع انسانی مؤثرتر. چنین فردی با حضور خود آرامش می‌آفریند و به دیگران خدمت می‌کند.

هیچ‌کس یک‌شبه فرمانده نمی‌شود. شاگرد برای آنکه روزی معلم شود، باید سال‌ها شاگردی کند. ورزشکار برای آنکه مربی گردد، ابتدا باید فرمان‌برداری از مربیان را تجربه کند. ملوان نیز برای آنکه ناخدای کشتی شود، باید قوانین دریا را بیاموزد. این قانون در تمام جنبه‌های زندگی صادق است.

فرمان‌برداری و فرماندهی دو مرحله جدا از هم نیستند، بلکه حلقه‌هایی از یک زنجیرند. فرمان‌برداری پایه و اساس فرماندهی است و فرماندهی ثمره آن. هرکس که فرمان‌برداری را به‌درستی انجام دهد، دیر یا زود به جایگاه فرماندهی خواهد رسید.

این مسیر بارها در کنگره ۶۰ دیده شده است. رهجویی که روزی تازه‌وارد و سرگردان بوده، پس از مدتی فرمان‌برداری، به آرامش می‌رسد، رها می‌شود و در نهایت به خدمتگزار و حتی راهنمای دیگران تبدیل می‌شود. این یعنی فرماندهی واقعی: خدمت به دیگران.

این اصل نه‌تنها در کنگره، بلکه در زندگی نیز جاری است. ابتدا باید تابع قوانین بود تا روزی بتوان تصمیم گرفت و هدایت کرد. همان‌طور که شاگرد خوب روزی معلم خوبی می‌شود، فرمان‌بردار خوب نیز روزی فرماندهی شایسته خواهد داشت.

در پایان، می‌توان گفت دستور جلسه «از فرمان‌برداری تا فرماندهی» به ما یادآوری می‌کند که هیچ فرماندهی بدون فرمان‌برداری به دست نمی‌آید. اگر امروز در جایگاه فرمان‌برداری هستیم، باید با عشق و ایمان آن را انجام دهیم، زیرا این مرحله پلی است که ما را به فرماندهی خواهد رساند.

منبع: سایت کنگره۶۰
نویسنده: همسفر منیره رهجوی راهنما همسفر ژیلا (عضو لژیون سردار)
رابط خبری: راهنمای تازه واردین همسفر ژیلا (عضو لژیون سردار)
ویرایش: همسفر الهام رهجوی راهنما همسفر ژیلا (عضو لژیون سردار) دبیر اول
ارسال: راهنمای تازه واردین همسفر زهرا (عضو لژیون سردار) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی صفادشت

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .