سلام دوستان الهام هستم همسفر
فرماندهی در صور آشکار و صور پنهان وجود دارد و یکی از خواستههای درونی انسان است، یعنی همه ما دوست داریم فرمانده باشیم. کسانی که مصرفکننده هستند فرماندهی خود را از دست دادهاند، آنها میخواهند تمرکز کنند اما نمیتوانند چون در درونشان صور پنهان و جسم درگیر است. بچهای که برای اولین بار شروع به حرف زدن میکند خوشحالی میکند و این خوشحالی همان حس فرماندهی است که نیروی خداوند در اختیار او قرار داده و در صور پنهان انسان ادامه دارد. زمانی میتوانیم فرمانده خوبی باشیم که اول فرمانبردار خوبی باشیم. مثلا منِ الهام زمانی میتوانم حال خودم را خوب کنم که حرفهای راهنمایم را گوش بدهم، سیدیها را به موقع بنویسم، کارهای ضدارزشی انجام ندهم، به موقع در کلاسها حاضر شوم، گوش به فرمان باشم، منظم و قدردان باشم. من با آموزشهای جمعیت احیای انسانی کنگره۶۰ میتوانم به دانایی مؤثر برسم و باعث رشد و پیشرفت در زندگیام شوم و تا زمانی که فرمانبردار خوبی نباشم فرمانده خوبی هم نخواهم شد. خدا را شاکر هستم که با کنگره۶۰ آشنا شدم تا بتوانم الهام قوی و سرحال باشم و از آقای مهندس حسین دژاکام و خانواده گرامیشان و راهنمای خودم خانم حمیرا تشکر میکنم که با آموزشهای زیبا و ارزشمندشان حال دلم را تغییر دادند. شکر شکر شکر.
سلام دوستان زهره هستم یک همسفر
فرماندهی و فرمانبرداری مسیری را مشخص میکنند که از کجا تا کجا باید حرکت انجام شود. فرماندهی اهمیت بالایی دارد و خاص درونی هر انسان است. فرماندهی یک هدف و قانون کلی است که اگر انسان بخواهد در مسئلهای صاحبنظر شود و کاری انجام دهد باید در جایگاه فرماندهی قرار بگیرد، زیرا فرمانده بودن جزو خواستههای هر انسانی است. در ظاهر فرماندهی یعنی فردی با لباس نظامی به سربازان دستور میدهد، اما در جمعیت احیای انسانی کنگره۶۰ آن را به صور آشکار و صور پنهان تقسیم میکنیم. فرماندهی تسلط بر نیروهای درونی و بیرونی است. صور پنهان دستور دادن به اعضای بدن است، مثلاً وقتی به دست میگوییم لیوانی را بردارد و اگر اجرا نشود یعنی فرماندهی ناقص است. کسی که اعتیاد دارد فرماندهی خود را از دست میدهد و بسیاری از کارهایی که قبلاً میتوانسته انجام دهد دیگر برایش ممکن نیست و اگر بخواهد همان کارها را انجام دهد باید مواد بیشتری مصرف کند. انسان برای فرماندهی بهای سنگینی میپردازد و اگر بتواند کار ارزشی انجام دهد یعنی توانمندیاش افزایش یافته است. مثل تفاوت فرماندهی گروهبان با سرگرد که هرچه درجه بالاتر میرود توانایی بیشتری لازم دارد. انسان باید نیروهای درونی خود را ارتقا دهد و از نیروهایی که خداوند در اختیارش گذاشته استفاده کند، زیرا کار ارزشی باعث شادی درونی و انتقال آن به دیگران میشود. اما اعتیاد فرماندهی را از انسان میگیرد و باعث میشود فکر و زبان متضاد شوند و تمرکز از بین برود. برای باز پس گرفتن فرماندهی باید فرمانبردار خوبی بود؛ یعنی اطاعت از عقل، استاد، راهنما یا مربی تا از تاریکی خارج شویم و به دانایی برسیم. شناخت نیروهای ناشناخته انرژی و شادی میآورد و از دست دادن فرماندهی غم و اندوه به بار میآورد. بنابراین تنها راه فرماندهی درست، فرمانبرداری است.
نویسنده: همسفر زهره رهجوی راهنما همسفر حمیرا (لژیون دوم) همسفر الهام رهجوی راهنما همسفر حمیرا (لژیون دوم)
رابط خبری: همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر حمیرا (لژیون دوم)
عکاس: همسفر غزل رهجوی راهنما همسفر حمیرا (لژیون دوم)
ویرایش و ارسال: همسفر لیلا رهجوی راهنما همسفر عطیه (لژیون اول) نگهبان سایت همسفران نمایندگی محمدیپور قم
- تعداد بازدید از این مطلب :
142