جلسه دوم از دوره سی یکم کارگاههای آموزشی عمومی کنگره ۶۰ ویژه همسفران و مسافران شعبه دانیال اهواز با استادی مرزبان محترم مسافر سعید، نگهبانی مسافر ناصر و دبیری مسافر مصطفی با دستور جلسه وادی دانایی، در روز پنجشنبه مورخ 1404/006/06 راس ساعت 17:00 آغاز به کار نمود.
خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان سعید هستم مسافر. خدا را شکر میکنم که در این جایگاه قرار گرفتم و خدا قوت میگویم به همه شما مسافران و همسفران و تازه واردین. قبل از همه چیز خواستم تبریک بگویم به قسمت همسفران، آنهایی که قسمت مرزبانی قبول شدند و همچنین به ایجنت جدید گروه خانواده خانم نوريه تبريک می گویم انشالله در این راه ثابت قدم باشند. یک خدا قوت میگویم به مرزبانهای قبلی خانم زهرا و خانم فروغ و هچنین ایجنت قبلی خانم اعظم، انشالله برکات این خدمت در زندگیشان جاری باشد و از این خدمت استفاده لازم را برده باشند و یک تبریک خواستم بگویم به مرزبانهای جدید که رأی آوردند در قسمت مسافرین آقای منصور آقای یاور آقای نصرالله و آقای امین و آقای محمدرضا انشالله بتوانند در این راه ثابت قدم باشند و به خوبی خدمت کنند و یک خدا قوتی میگویم به دوستان خودم که در قسمت مرزبانی دوره هشتم که چهارده ماه ما درکنارشان خدمت کردم و آموزش گرفتم. خواستم از تک تکشان تشکر کنم از آقای مهدی که در این چهارده ماه؛ چهارده بار به تهران رفتند به خاطر گزارش مالی، یعنی هر ماه یکبار ایشان تهران میرفتند، و از آقای عطا که همیشه حمایت مالی داشتند، از محمد که در قسمت آمار بود و در قسمت سایت بود کارهای برقی را انجام میداد کارهای کولر، تأسیسات و خیلی کارها و همیشه آچار فرانسه قسمت مرزبانی بود و همچنین حسین که همیشه به قوانین انضباطی و قوانین اوتی مسلط بود و اجرا می کرد، خواستم از این جایگاه از همه عزیزان تشکر کنم و همچنین از آقا امین ایجنت محترم که در این مدت کلی آموزش از ایشان گرفتیم کلی یاد گرفتیم و همیشه با علمشان همیشه ما را راهنمایی میکردند و همیشه بهترین راه جلوی پایمان گذاشتند. مرزبانهای قبلی همیشه یک چیز به ما گفتند برای خدمتی که چهارده ماه بتوانیم انجام بدهیم بخوبی انجام بدهیم وبه ما گفتند که شما فقط همیشه همدیگر را دوست داشته باشید و همین یک جمله راز موفقیت ما بود که توانستیم این دوره را به خوبی در کنار هم به پایان ببریم من از همه تشکر میکنم.
در مورد دستور جلسه دانایی دانایی مؤثر و سواد، سی دی استاد امین را گوش میکردم راجع به این دستور جلسه به حضور خانواده همیشه تأکید کرده اند که خود جناب مهندس همیشه نگاه عمده ای می کرد و از حضور همسفران در نمایندگی های کنگره ۶۰ می گویند، همسفران را نیاوردیم که فقط شعبهها شلوغ بشوند همان جوری که مسافر تاریکی دارد، مسافر گره دارد مسافر گیر دارد همسفر هم معمولا یک گرههایی دارد یک رنجهایی دارد و این دوتا در کنار هم می آیند وآموزش میگیرند و زندگی بهتری با همدیگر میسازند و وقتی که آموزش گرفتند، گرهها حل شد شادی به وجود می آید و وقتی که شادی به وجود آمد محبت به وجود می آید ودر ادامه حرکت بوجود می آید، در کنگره دانایی یک مثلث دارد تفکر و تجربه و آموزش اضلاع آن هستند. که قسمت آموزشش معمولاً خیلی ها فکر میکنند به سواد است که می گوید که سواد هم بخشی از این مثلث هست اما در کنار سواد آموزش و تفکر باید همیشه باشد، سواد مثل یک سکوی پروازاست یا در کنگره می آیی و از آن استفاده میکنی و به بالاترین درجات میرسی یا ممکن است یک گره بشود و منیت ایجاد کند. من به واسطه خدمت مرزبانی که داشتم خیلیها را میدیدم که سواد داشتند و می آمدند و خیلی به درجات بالاتری رسیدند خیلی ها راهنما شدند، خیلی ها راهنمای تازه واردین شدند، از این سوادشان استفاده کردند و خیلی ها بودند که سواد مانع یادگیریشان می شد و یک دیوار میکشیدند و همیشه فکر میکردند که خودشان بهتر از راهنماهایشان بلد هستند و این باعث میشد که از خروج از درمان شوند و همیشه این نیست اینکه که مسئله سواد به اعتیاد ربطی نداشته باشد، آقای مهندس خیلی جاها این موضوع را میگوید که ما اگر سواد داریم پس چرا اعتیادمان را درمان نکردیم.
.jpg)
یک داستانی میخواهم بگویم، که یک شطرنج باز بود که که قهرمان جهان بود و مسافر قطار بود که قطار خراب می شود و در ایستگاه میایستد، بخاطر اینکه وقتش پر شودشروع میکند به شطرنج بازی کردن که با یک آدم مبتدی و آن آدم مبتدی می آید و دو بار قهرمان جهان را شکست می دهد بعد بهش می گوید که تو من رامیشناسی؛ می گوید نه! می گوید من قهرمان شطرنج جهان هستم و به او گفت خیلی بد بازی کردی گفت چطور؟ گفت شما حتی از اسبها هم استفاده نکردی چطور من راشکست دادی؟ گفت من اصلاً بلد نیستم با اسب کار کنم یعنی اگر اسبها راجلو می آوردم شاید هم شکست میخوردم حالا اینجا هم همین طوری است یک وقت است که آدم اصلاً نباید از یک سری چیزهایی که دارد استفاده کند، من و یک سوادی دارم اصلا بدرد درمان اعتیاد نمیخورد باید آن راکنار بگذارم و همیشه هم آقای مهندس روی علم جهان بینی تأکید میکند و میگوید که جهان بینی درست، یعنی درست زندگی کردن و دانایی هم به سواد نیست و دانایی در ذهن ماست آن چیزی که فکر میکنیم دانایی می شود و همیشه برای داشتههایمان شکرگزار باشیم و آن چیزی که داریم و آن نعمتی که در اختیار مان است و آن سلامتی که داریم شکرگذار خداوند خدا باشیم. مرسی که به صحبتای من گوش کردید.
گروه سایت نمایندگی دانیال اهواز
عکس و تایپ : مسافر ابراهیم
ارسال خبر: همسفر ابوالفضل
- تعداد بازدید از این مطلب :
102