انسان از دو بخش تشکیل شده است یکی صور آشکار و دیگری صور پنهان. عقل از ابزار صور پنهان است. از آنجایی که خداوند به انسان اختیار داده و انسان در مبارزه دائمی با عقل و نفس به سر میبرد، گاه فرمانده عقل است و گاه نفس. خداوند بهوسیله نشانههایی عقل را یاری میدهد، در درون وجدان به کمک میآید و در بیرون پیامبران الهی صراط مستقیم را نشان میدهند؛ اما آنجا که فرماندهی به دست نفس اماره میافتد، آن میکنند که بشر امروز میکند، مثل جنگ، کشتار و خونریزی که هوای نفس صاحب قدرت شده است و آدمی بر خود نیز رحم نمیکند، در اینجا نفس اماره عقل را در بند کرده و نیروهای منفی یکه تازی میکنند و انسان را به پرتگاه نیستی تهدید میکنند.
آدمی در چاه نفس گرفتار میشود و در اعماق تاریکی فرمانبر خوبی برای شیطان میشود. ضد ارزشها حاکمند، اخلاقیات و ارزشها در گوشهای به نظاره نشستهاند تا بلکه در بزنگاهی، با حرفی، سخنی یا تصویری او را بیدار کنند تا نقطه تفکری ایجاد شود و سپاهیان نور شعاع خود را بتابانند. روزها و سالها از پی هم میگذرد. سوژه ما که یک انسان مصرفکننده مواد مخدر است، سالها در غفلت و بیخبری بوده است و همه چیز خود را از دست داده، مانند مال، آبرو، خانواده و دوستان.
همه پول خود را خرج کرده است و به بدهی فراوان برای لذت نفسانی زودگذر که در گذشت زمان آن لذت هم وجود ندارد، رسیدهاند و حالا فقط برای یک زندگی معمولی داشتن، راه رفتن، غذا خوردن؛ حتی مصرف میکند تا فقط زنده بماند؛ زیرا جایگاه فرمانده عوض شده و نفس قدرت گرفته است. حال هر چه نفس اماره بگوید آن میشود چه بخورد، چه نخورد، کجا برود ،کجا نرود؛ حتی چه و چگونه بگوید را فرماندهی و مدیریت میکند.
تمام جسم و روح او افیونی گشته و در سلولها نفوذ کرده است. دست، پا، چشم و ذهن تحت فرماندهی بیمغز، بیمنطق و گاها بیرحم است (ناهنجاریهای اجتماعی، آمار جرم و جنایت ناشی از مواد مخدر موید این مطلب است). شو شود در اختیار دشمن است. زمان میگذرد فرمانبردار نادان به ته خط رسیده است و دیگر چیزی برای از دست دادن ندارد؛ اما فرمانده کل هستی؛ خدای مهربان و حکیم نظارهگر است.
میبیند مخلوقش در چه دامی اسیر و اشرف مخلوقاتش به چاه نزدیک شده است. انوار الهی می.تابد و انسان را در سوال من که هستم؟ چه میکنم؟ به کجا میروم؟ بیدار میکند. جدال عقل و نفس شدت میگیرد نیروهای الهی کمک خود را میرسانند. نیروهای بازدارنده هم تلاش خود را میکنند؛ اما آدمی اکنون اعتماد به نفسش تقویت شده و قدری ذهنش به آرامش رسیده است. هر چه زمان میگذرد عقل قدرتمندتر میشود، فرماندهی خود را احیا میکند و فرمانبر مطیعی برای عقل میشود.
انواع آموزشهای کنگره۶۰، خدمتها و راهنماهایی که خود این مسیر را رفتهاند، چراغهای پرفروغ این مسیرند. اکنون عشق خودنمایی میکند، بال پروازش را میگشاید و انسان را در آغوش میگیرد تا این جاده را دوباره احیا کنند و میوه شیرین رهایی را بچشد و پرچم فرمانده بزرگ؛ عقل را بالا ببرند.
نویسنده: همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر ریحانه (لژیون سوم)
منابع: سیدی از فرمانبرداری تا فرماندهی (استاد امین) و سخنان آقای خدامی
رابط خبری: همسفر شهربانو رهجوی راهنما همسفر ریحانه (لژیون سوم)
ويرايش و ارسال: همسفر محدثه رهجوی راهنما همسفر الناز (لژیون دهم) نگهبان سایت
همسفران شعبه شمس
- تعداد بازدید از این مطلب :
160