چهارمین جلسه ازدوره هیجدهم کارگاههای آموزشی عمومی کنگره ۶۰ ، نمایندگی دکتر احمدرضا اراک به استادی مسافر راهنماحمید، نگهبانی مسافر محمود و دبیری مسافر محمد با "دستور جلسه " دانایی ، دانایی موثر و سواد " روز پنج شنبه مورخ۱۴۰۴/۶/۶راس ساعت ۱۷ آغاز به کار نمود.
خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان حمید هستم یک مسافر ممنون و شاکر و سپاسگزار خداوندم. که یک بار دیگر توفیق دست داد تا این جایگاه را تجربه کنم. از نگهبان سپاسگزارم که این فرصت را دادند تا خدمت کنم وبه چهار همسفر عزیز تبریک میگم که قراره شنبه تشریف ببرن تهران برای بستن پیمان راهنمایی به راهنماشون تبریک میگم به مسافراشون و همه همسفرها تبریک میگم و براشون آرزو میکنم به عهد و پیمانی که میبندند پایدار و ثابت قدم باشند و همینطور تبریک میگم رهایی مسافر عباس را از بند نیکوتین به خودش و راهنمای محترمش آقای عباس.
دستور جلسه امروز دانایی دانایی موثر و سواد هستش. من داشتم فکر میکردم این دستور جلسه چقدر میتواند مهم باشد تا یک شخص بتواند جایگاه خودش را در هستی پیدا بکند دستور جلسه هفته قبل حکم عقل را به عنوان فرمانده اجرا کنید بود و دستور جلسه هفته بعد از فرمانبرداری تا فرماندهی هست. و این دانایی و دانایی موثر دقیقاً بین این دوتا قرار گرفته، گویی برای اینکه شخص بتواند به آن دانایی برسد و در هستی اثرگذار باشد بایستی حکم عقل را داشته باشد و در آن موضوع فرمانبرداری و شاگردی کرده باشد. و جالب این است که هیچ کجا تعریفی به این زیبایی از دانایی ارائه نشده که دانایی قدرت تشخیص ماهیت خواسته هاست که رسیدن به تشخیص در هر موضوعی نیاز به آموزش تفکر و تجربه دارد.
و فرمان عقل را داشتیم که به نظر من بالاترین و سنگین ترین حکمی که عقل میتواند بدهد عاشقی کردن است بخشیدنست رها کردن است. و مثال خیلی بارزی که هست حبس بول یا رها کردن هستش در هنگامی که مثانه پر است! عقل چه حکمی میدهد اینجا حکم به نگهداری میدهد یا حکم به رها کردن؟ قدر مسلم حکم به رها کردن ادرار میدهد... .
همه ما برای یک خواسته و هدفی اینجا جمع شدهایم و در وحله اول آن چیزی نباید باشد جز درمان اعتیاد. در سفر اول اگر من فقط این خواسته را دنبال بکنم آموزشها را میگیرم. در سفر اول من فکر میکنم لازم نیست فرد تفکر بکند و فقط باید آموزش بگیرد پروتکل را طبق برنامه راهنما اجرا و تجربه بکند. مقدار مناسب داروی مناسب و زمان مناسب. اگر تفکر بکند؛ خب ما در تفکر القا را داریم و ممکن است مورد القای نیروهای منفی قرار بگیرد و سفرش را خراب کند
انسان در صور پنهان یک سری داشتهها دارد که در راس نفس هستش. اما داشته هایی که خیلی مهم هستند عقل هست و حس. و نفس خواسته دارد یعنی چی؟ یعنی سفارش میدهد سفارش دادن کار نفس است و عقل حکم میدهد به اجرای این سفارشات و حس مامور به اجراست یعنی حکم را اجرا میکند. عقل بر چه اساسی حکم میدهد؟ بر اساس آن دانایی یا دانش نفس حکم میدهد. و به نظر من بالاترین حکمی که میتواند بدهد این هست که آن خواسته را آزادش بکند و رها بکند آن را، اسیر و بند و گرفتار آن خواسته نباشد.
من ۱۱ سال خواسته داشتم که از جهان اعتیاد بیرون بیایم. و مصرف کننده نباشم. اما این خواسته درون من زندانی شده بود و من اسیر این خواسته بودم. به دلیل چی به دلیل اینکه راه را پیدا نکرده بودم یا دانایی من در آن حد نبود که اثرگذار باشد و با آن بتوانم راه را پیدا کنم! خیلی هزینه شد خیلی زمان برد و تمام گرفتاریها و مشکلاتی که برای من به وجود آمد سر این بود که آن خواسته درون من زندانی و اسیر بود و من نتوانسته بودم آن را آزاد کنم! تا اینکه آمدم و در کنگره ۶۰ آن خواسته رها شد، آمدم و فرمانبرداری کردم.در مثلث دانایی داریم آموزش؛ آموزش بر مبنای شاگردی کردنست و در ضلع تفکر باید صاحب یه تفکری باشی که خودبینانه نباشد واقع بینانه باشد برای تفکر کردن نیاز به این داری که با خودت خلوت بکنی با خودت روبرو بشی خودت رو بپالان خیلیا هستن این مشکلو دارن که نمیتوانند یک ساعت یا نیم ساعت خودشون رو تحمل بکنند، اینجوری نیست که دنبال همه چی باشی و بعد بتوانی تفکر هم بکنی نه، باید بنشینی و متمرکز شوی تا القائات اتفاق بیفتد و حداقلش این هست که خودت را همینجور که هستی بپذیری با خودت به صلح رسیده باشی.
در تجربه کردن باید بتوانی با دیگران ارتباط برقرار بکنی، در تجربه کردن رابطه حرف اول را میزند.میخوای تجربه کنی باید حس داشته باشی و نیاز به جسم داری برای تجربه کردن جسمی سرحال و قبراق و جالب این است که انسان در این ضلع تجربه بلند و بزرگ میشود، در این ضلع تجربه است که شخص یا پیشرونده میشود و یا پس رونده. و خوشبختانه کنگره ۶۰ در علم اعتیاد میگوید؛ اعتیاد همینطور که پیشرونده است در درمان مدنظر کنگره پس رونده میشود.
یه روزی رئیس دزدا رسید به رئیس قافله گفت کور شو، رئیس قافله جلوی چشاشو گرفت، گفت کر شو جلوی گوشاشم گرفت، بعد گفت دور شو، همینجوری که داشت دور میشد اومد گفت نفهم! رئیس،قافله گفت شرمنده، من میفهمم من نمیتونم نفهمم! من میفهمم که شما دزدی و اومدی ما رو لخت کردی!. و حالا شخص تازه واردی هم که از در وارد میشود باید بعد از یک مدتی اعتیاد را بفهمد مواد را بفهمد درست مصرف کردن را بفهمد تا در درست مصرف نکردن به دانایی برسد و لازمه رسیدن به دانایی موثر این است که حداقل بفهمی اون چیزی که ازت بردن و آن چیزی که باخت دادی، اون تخریبهایی که به وجود آوردی اونها مهم نیست.بفهمی که میتوانی آنها را بهترشون رو هم به دست بیاوری. بفهمی که با روش دیاس تی و داروی اوتی میتوانی آنها را تبدیل به احسنت کنی.
یه وقتی سم زدایی حکم عقل بود اما امروزه با روش دیاس تی و داروی اوتی و با تعریفهایی که از اعتیاد ارائه شده الان دیگه سم زدایی حکم عقل نیست. الان کسانی که دارن با روش سم زدایی و برای نمونه معتادان گمنام دارند با این روش اعتیاد را ترک میکنند، اینها دارن یه جورایی از اعتیاد فرار میکنند و دارن زور میزنن که مواد نزنند. و فکر میکنند که با موادمخدر دیگه مشکلی ندارن، این بندگان خدا عادت کردن به آن عکسالعملهای پنهان جسم به افسردگی به پرخاش کردن به رفتارهای ضد ارزشی. به عصبانیت به پررو بازی اینا عادت یا اعتیاد پیدا کردن به اینجور مسائل و رفتارها و فکر میکنند که مشکلی ندارند و وقتی که از ماشین جسم پیاده شوند آن موقع متوجه میشوند الان توان محدود شده در فضا، زمان و مکان. به محض اینکه از این ماشین جسمت پیاده شدی اون موقع با زدن کلید حسهای بیرون فضا زمان مکان را از دست میدهی و آن موقع توان بینهایت میشود، هر صفتی که داری با خودت حمل میکنی مثل حسادت تنفر پرخاشگری کینه ترس منیت ناامیدی اینها همه از جمله اعتیاد اینها همه میشوند بینهایت! بینهایت خشم بی نهایت ترس بی نهایت اعتیاد و گویی جهنم واقعی از اینجا شروع میشود!
کسانی که در دانایشان اثر گذار هستند آگاه به زمانند و شاید بشه گفت فرق دانایی با دانایی موثر در زمان است مثل یک آدم عاقل میماند در مقابل یک آدم دیوانه. دیوانه فعلی که انجام میدهد را در زمان نامناسب انجام میدهد. و از نظر ما دیوانه است مثلاً دیوانه شدی فلان کار را اینجا انجام میدی؟ این حرف یا رفتار برای اینجا نیست، این برای یه جای دیگه است!
سواد میتواند به دانایی و اثرگذاریش سرعت بدهد. سواد خیلی خوب است حداقلش این هست که میتوانی تابلوها را بخوانی، کجا بپیچی کجا نپیچی سرعتت چقدر باشد. کجا دوربین هست کجا بن بست است، مطلع شدن از اینها کار سواد هست. منتهای مراتب اگر آن حس پالایش نشود و تزکیه نشود، اینجا سواد دست و پاگیر میشود و سواد برعکس عمل میکند. سواد میشود پرداختن به آن قسمت قوی. به قول استاد امین میگفت کسی که بازوهاش بزرگ و قویه آستین کوتاه میپوشد و بازوهایش رو به نمایش میذارد بعد پاهایش که ضعیف است شلوار کردی میپوشد و مخفیشون میکند و آدم باسوادی که احساساتش خوب نیست، اون قسمت قویش رو نمایش میدهد. مثلاً طرف فوتبال خوب بازی میکند یه مهارتی دارد توی فوتبال کسب کرده و آن را شاخص قرار میدهد. و بر اساس اون مهارت همه جا میاد اظهار نظر میکند و به خودش مجوز میدهد که همه جا ورود کند و در مسائل مختلف و سیاست نظر بدهد و اینجاست که کنگره میگه سواد یا مدرک یا آن داشته هایی که داری را بذارید پشت در و بیایید داخل.
اکثر انسانها به ذات دانا هستند اما آیا همه انسانها داناییشان اثرگذار است؟ این یه سوالی است که هر کس باید در این دستور جلسه درون خودش به جواب آن برسد ممنونم که به صحبتهای من توجه کردید.



تایپ:مسافرکوشا(لژیون چهارم)
تنظیم و ارسال:مسافر روح الله (کاربرسایت)
نمایندگی مسافران دکتر احمد اراک
- تعداد بازدید از این مطلب :
166