English Version
This Site Is Available In English

سواد در برابر دانایی مؤثر

سواد در برابر دانایی مؤثر

اولین جلسه از دور دوازدهم سری کارگاهای آموزشی عمومی مسافران و همسفران کنگره ۶۰ نمایندگی گوجان با استادی راهنمای محترم مسافر احمد و نگهبانی موقت  مسافر مجید و دبیری موقت همسفر حسین با دستور جلسه:  «دانایی ، دانایی موثر و سواد»  و «جشن تولد اولین سال رهایی مسافر عبدالله» روز پنجشنبه  06 شهریور  ۱۴۰۴  ساعت ۱۷ آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:

خدا را شاکر و سپاسگزارم که امروز، این توفیق را عطا نمود تا در این جایگاه باشم و بتوانم از تک‌تک شما عزیزان آموزش بگیرم. در ابتدا تبریک عرض می‌کنم به نگهبان و دبیر جدید، آقا مجید و همسفر حسین، و همچنین خدا قوت می‌گویم به آقا ناصر و دبیر محترمشان آقای آیت. امیدوارم در تمام مراحل زندگی موفق و پیروز باشند. همچنین تبریک می‌گویم به همه عزیزان بابت ارائه‌ی مقاله‌ی جدید آقای مهندس به دانشگاه هاروارد که برای همه ما میمون و مبارک است. امیدوارم هرچه زودتر این «تئوری ایکس» در کل دنیا شناخته شود و همه متوجه شوند که چه اتفاقی برای یک مصرف‌کننده یا بیمار می‌افتد که می‌تواند به درمان قطعی برسد. 

امروز دو دستور جلسه داریم ، اول: «دانایی و دانایی مؤثر و سواد» دوم: «جشن تولد آقای عبدالله عزیز» که در ادامه به آن خواهیم پرداخت. در مورد «سواد»، آقای مهندس در روز چهارشنبه گذشته خیلی زیبا توضیح دادند که سواد صرفاً درس خواندن نیست. همان‌طور که در جامعه می‌بینیم، ممکن است فردی با مدرک دکترا هم دچار چالش‌ها و مشکلات فراوان باشد. این موضوع برای ما کنگره‌ای‌ها روشن شده که واقعاً همین‌طور است. کسی که تنها چهار یا سه کلاس درس خوانده، لزوماً بی‌دانش نیست.

سواد به معنای دانایی یا دانایی مؤثر نیست. بچه‌های خودمان را مثال بزنیم؛ تک‌تک افرادی که برای درمان اعتیاد آمده‌اند، قطعاً به سطحی از دانایی رسیده‌اند و برای درمانشان قدم برداشته‌اند و وارد مقوله‌ی دانایی مؤثر شده‌اند. این را با گوشت و پوست و استخوان خود درک می‌کنند. ما در کنگره می‌بینیم کسانی توانسته‌اند رهجو را به درمان برسانند که خودشان مصرف‌کننده بوده‌اند. یعنی چه؟ یعنی این دستور جلسه دقیقاً درباره‌ی این عزیزان صدق می‌کند؛ چون سواد واقعی را در کنگره پیدا کرده‌اند. دانایی‌شان نیز در بخش مصرف‌کنندگی‌شان به دست آمده و امروز دارند به دیگران کمک می‌کنند تا از اعتیاد نجات یابند و به درمان برسند. امیدوارم قدر کنگره را بدانیم، قدر راهنماهای کنگره را بدانیم و قدر آقای مهندس را بدانیم.

ما سپاسگزار این انسان بزرگ هستیم و می‌بینیم که چه کار بزرگی نه تنها در ایران، بلکه در سراسر دنیا انجام می‌دهد. پس من به عنوان یک رهجو باید بپذیرم و وارد این مقوله شوم. همان‌طور که دستور جلسه‌ی هفته‌ی آینده می‌گوید، باید یک فرمانبردار خوب باشم تا تبدیل به یک فرمانده لایق شوم. من بیشتر درباره‌ی این دستور جلسه صحبت نمی‌کنم؛ چون فرصت محدود است و رهایی‌های زیادی داریم و جشن در پیش است. امیدوارم این جشن‌ها و رهایی‌ها در این شعبه همواره مستدام باشد. از عزیزانی که در جلسه حضور دارند، خواهش می‌کنم همراه همسفرانشان محکم تشویق کنند.

من تبریک می‌گویم جشن رهایی یک‌ساله‌ی آقای عبدالله عزیز را، به خود ایشان، همسفر محترمشان و فرزندانشان. امیدوارم در تمام مراحل زندگی موفق و پیروز باشند. همچنین تبریک می‌گویم به آقای مهندس، خانواده محترمشان، همه خدمتگزاران شعبه و تمام دوستانی که از روز اول زحمت کشیده‌اند؛ از جمله آقای آرش عزیز، آقا ایمان، آقا جاسم و دیگر عزیزانی که ممکن است نامشان از قلم افتاده باشد.

از همه سپاسگزارم که باعث شدند فردی به رهایی برسد و امروز جشن یک‌سالگی اش را بگیریم. در مورد آقای عبدالله خیلی خلاصه بگویم: وقتی وارد لژیون شد، واقعاً نمی‌شد به راحتی با او صحبت کرد. خود من هم وقتی می‌خواستم با ایشان صحبت کنم، همه جوانب را در نظر می‌گرفتم. اما او انسانی فوق‌العاده است. حرکتی که برای درمان اعتیادش آغاز کرد، بسیار جدی بود. انسانی با استقامت و صبوری است؛ چرا که پس از درمان اعتیاد، مقوله‌ی سیگار را هم حل کرد. این پازل به درستی تکمیل شد: درمان اعتیاد همراه با درمان سیگار، داشتن همسفر و سپس حضور در لژیون سردار. همه‌ی این تکالیف را به‌درستی انجام داد و امروز یکی از بهترین خدمتگزاران این شعبه است. این نشان‌دهنده‌ی روش صحیح درمان اعتیاد در کنگره است. اگر فردی واقعاً بخواهد و حرکت کند، مهم نیست در چه نقطه‌ای قرار دارد؛ قطعاً تغییر می‌کند، صددرصد تغییر می‌کند و به سمت روشنایی حرکت می‌کند. امروز ما شاهدیم که نه تنها آقا عبدالله، بلکه دیگرانی که به سفر دوم رسیده‌اند، از حال خوشی برخوردارند. اگرچه مشکلات و سختی‌ها هست، اما همواره لبخند بر لب دارند و صبورند. این از کلامشان در مشارکت‌ها مشخص است. امیدوارم در آینده شاهد این باشیم که ایشان و همسفر محترمشان در جایگاه راهنمایی قبول شوند. برای خودشان و فرزندانشان آرزوی موفقیت دارم و همچنین برای همه‌ی شما عزیزان. بیش از این صحبت نمی‌کنم و مجدداً از همه می‌خواهم این دو عزیز را محکم تشویق کنید.

(جشن تولد اولین سال رهایی مسافر عبدالله)
مشارکتها

مسافر عبدالله:
خدا را شاکرم که در این مسیر توفیق خدمت و آموزش پیدا کردم. در ابتدا تصورم از راهنما و خدمت، ساده و سطحی بود و همواره احساس می‌کردم جایی از کار ایراد دارد. اما به‌مرور دریافتم که خواسته‌ی درست، اولین بخش از حرکت انسان به‌سوی کمال است و همین خواسته است که زمینه‌ی تفکر و عمل صحیح را فراهم می‌سازد.آموختم که موضوع اصلی، بخشندگی یا ادعا نیست، بلکه انجام وظیفه است. شادی و آرامش، پاداش کسی است که وظیفه‌ی خویش را به‌درستی به‌جای آورد. در این مسیر فهمیدم تاریکی بسیار سخت و طاقت‌فرساست، اما تجربه‌ی سال‌ها در تاریکی به من نشان داد که تنها راه رهایی، خدمت کردن و همراه بودن با دیگران است.

از حضور در لژیون سردار و هم‌راهی با دوستان، درس‌های بزرگی گرفتم و امروز افتخار می‌کنم که عضوی کوچک در این مجموعه هستم. خاطرات و تجربه‌های ساده‌ای همچون درمان سیگار برایم نقطه‌ی عطفی شد و یادآور این حقیقت که اگر خواسته درست و اراده جدی باشد، هیچ کاری دشوار نخواهد بود.صمیمانه از جناب مهندس، آقا احمد راهنمای عزیز، آقای آرش، و تمامی دوستان، خدمتگزاران و همسفران سپاسگزارم. از همسفرم و راهنمای محترم همسفرم نیز به‌خاطر همراهی بی‌دریغ‌شان قدردانی می‌کنم. هر آنچه آموخته‌ام، مدیون محبت، صداقت و راهنمایی‌های شما عزیزان است.

 راهنمای محترم لژیون 5 همسفران ، همسفر معصومه:
شاکر خداوند هستم که امروز برای اولین بار در این جایگاه قرار دارم. این روز مبارک را خدمت بنیان و ریشه‌ کنگره ۶۰، آقای مهندس و خانواده محترمشان تبریک و تهنیت عرض می‌کنم. همین طور خدمت آقا احمد راهنمای محترم تبریک عرض می‌کنم. پشت هر رهایی و تولدی قطعا زحمت‌های زیاد راهنما هست، انشاالله خیر وبرکت این زحمات در زندگی شما جاری و ساری باشد. خدمت خود آقا عبدالله و همسفرشان خانم لیلا تبریک عرض می‌کنم.
در هر سفری فراز و نشیب‌های زیادی هست، قطعا برای آقا عبدالله و خانم لیلا هم بوده ولیکن چیزی که در این سفر خیلی مهم است؛ صبر، استقامت و بردباری هست تا رهایی اتفاق بیفتد.

 همسفر لیلا:
از همه شما سپاسگزارم که این جشن تولد را برای مسافر من گرفتید. و همچنین از راهنمای محترمِ مسافرم آقا احمد که زحمات بسیاری کشیدند، سپاسگزارم. صمیمانه از راهنمای محترم، خانم معصومه عزیز، نیز تشکر می‌کنم.
از تمام همسفران و مسافران، از مرزبانان،از همه‌ی راهنمایان و خدمتگزاران کمال قدردانی را دارم. من در این مسیر تغییرات بسیاری در خودم ایجاد کرده‌ام و آموزش‌های فراوانی از تک‌تک شما گرفته‌ام. دیروز با مسافرم صحبت می‌کردم و از او پرسیدم: «به نظر تو چه چیزی را باید بگویم؟» پاسخ داد: «بگو که یاد گرفتی در مجالس از غیبت پرهیز کنی.» و این یکی از بزرگترین درسهای زندگی است ، که در اینجا فرا گرفتم. سپاس ویژه دارم از آقای آرش، راهنمای درمان سیگار مسافرم، که زحمات زیادی کشیدند.امیدوارم همه‌ی مسافران این مسیر را تجربه کنند و به رهایی واقعی دست یابند.

 

 

نگارش، ویرایش، تنظیم و ارسال: مرزبان خبری مسافر ابوالقاسم

 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .