جلسه اول از دوره سی و پنجم کارگاههای آموزشی عمومی کنگره ۶۰ نمایندگی میرداماد با استادی راهنمای محترم مسافر امیر ، نگهبانی مسافر محمد رضا و دبیری مسافر مهدی ، با دستور جلسه اول « دانایی ، دانایی موثر و سواد » و دستور جلسه دوم « تولد پنجمین سال رهائی راهنمای محترم مسافر مجید » در روز پنجشنبه ششم شهریور ماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۶:۰۰ آغاز به کار کرد.
خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان امیر هستم یک مسافر
سپاسگزار جناب مهندس هستم بابت فراهم کردن چنین بستری برای مسافران و همسفران که در این مکان به رهایی و تکامل می رسند و تشکر از کلیه خدمتگزاران کنگره بابت آرامش و آسایشی که ما در اینجا داریم.
امروز دو دستور جلسه داریم که دستور جلسه اول دانایی ، دانایی موثر و سواد است و دستور جلسه دوم که پنجمین سال تولد آقا مجید است که در زمان خودش به آن می پردازیم ؛ اما دانایی ، دانایی موثر و سواد : اگر هر شخصی بتواند این دستور جلسه را تفکیکش کرده و از یکدیگر جدا کند تمامی عیب ها و نقاط ضعف و قدرت خود را می تواند در این دستور جلسه پیدا کند ؛ من خودم راجب دستور جلسه فکر می کنم و برداشت خودم از این دستور جلسه چه می باشد ؟ در مورد دانایی که در جزوه عنوان شده قدرت تشخیص ماهیت داده ها در هر شکل و لباسی و بعد به مراتب آن می پردازد که علم الیقین و عین الیقین و حق الیقین می باشد ؛ اما این دستور جلسه بیشتر در مورد دانایی موثر می خواهد توضیح بدهد که علم ، آگاهی ، سواد و فهمی که دارم چقدر توانسته است روی من اثرگذار باشد و چقدر باعث تغییردر من شده است ؛ اگر من از فهم بالایی برخوردار باشم و هزاران کتاب را مطالعه کرده باشم ولی تغییر مثبتی در من ایجاد نکرده باشد ، گویا که من اصلا هیچ چیزی نمی دانم که در پیام های کنگره هم داریم و می گوید اگر همه بدانند و هیچ کاری انجام ندهند ، بهتر از این است که هیچ ندانند ، اگر انسانی بداند و دانش خود راعملیاتی نکند ، جایگاهش پایین تراز انسانی است که نمیداند ، چون خداوند انسان نادان را می بخشد ولی انسان دانا را نمی بخشد .
سواد در هر سطحی دارای معنی خاص خودش می باشد ؛ یک سواد رسانه ای است که من اگر فیلمی را تماشا می کنم آیا برداشت مثبتی از این فیلم دارم یا خیر ، نوع دیگر آن سواد اجتماعی می باشد ؛ آیا من در اجتماع ، در کنگره یا در هر جایی که دارم زندگی می کنم از تحصیلات و باسوادی هم که دارم می توانم با اطرافیان خودم مشکلی نداشته باشم ؟ سوم سواد رایانه ای است ، آیا من می توانم با یک گوشی پول جابه جا کنم ، یا من می توانم با کامپیوتر کار کنم ، از هوش مصنوعی استفاده کنم یا خیر ؛ چهارم سواد عاطفی ؛ من نسبت به خانواده ام چقدر محبت دارم ، چقدر نسبت به من احساس راحتی می کنند ؟ سواد سلامتی من چقدر است یا از رژیم غذایی خودم اطلاعی دارم یا خیر ؟ آیا ورزش می کنم یا اگر مشکل جسمی پیدا کنم با عمل جراحی سلامتی خودم را به خطر می اندازم یا با ورزش کردن آن را برطرف می کنم ؛
انسان ها همیشه دنبال کوتاه ترین راه می باشند تا مشکلات خود را برطرف کنند ؛ سواد مالی من چقدر است آیا من می توانم پول پس انداز کنم ؟ چون پس انداز کردن مختص انسان هایی است که از لحاظ مالی ضعیف می باشد ، ما در کنگره یک مثلث داریم که اضلاع آن کار، خانواده وکنگره است ؛ کسانی که توانایی این را داشته باشند که بتوانند اضلاع این مثلث را به طور صحیح رشد بدهند ، به دانایی موثر نزدیک شده اند ؛ شخص کنگره ای باید بتواند کارش را انجام بدهد ، به خانواده خود رسیدگی کند و در کنگره هم خدمتی داشته باشد و در کنار آن خدمت کمک مالی هم به کنگره بکند .
.jpg)
اما دستورجلسه دوم تولد مسافر مجید راهنمای محترم می باشد ؛ خیلی خوشحالم که امروز پنجمین سال تولد آقا مجید را جشن می گیریم ؛ مصرف مجید شیشه بود و آقای مهندس به مصرف کنندگان شیشه مصرف کنندگان شاخدار می گوید ، منظور اینکه هیچ یک اطرافیان و خانواده از گزند تخریب های این افراد در امان نمی باشند ؛ ایشان با حال خیلی خراب خیلی بد وارد کنگره شد و این تولد ها نوعی هم ذات پنداری است و زبان حال هر شخصی است که روی صندلی نشسته است ؛ همه ما می دانیم این تولد دارای پیام خاص است ؛ " یعنی برای هر یک از ما قدمی تازه ، یعنی آمیختن با روشنایی ها درج است بر پیشانی عالم " که از پیام های کنگره می باشد ؛ انسانی خوشبخت است که بداند برای انجام چه فرمانی بر روی زمین آمده است وقتی سخنان آقای مهندس و پیام ها را مطالعه می کنیم می فهمیم که نود و پنج درصد از انسان ها روی کره زمین سرگردان می باشند ؛ آقای مهندس به ما یاد می دهد که شما در این دانشگاه ثبت نام کرده اید در جهت سازندگی در حال حرکت هستید و دارای روح مشترک هستید ؛ تماما راهنما می باشید و کلیه خدمتگزاران در کنگره از برادران خونی به هم نزدیک تر می باشند و آقا مجید توانسته است خدمات زیادی در کنگره انجام بدهد که خدمت در اوتی ، مرزبانی پارک و اکنون هم که لژیون دارند و رهجو پرورش می دهند و این حال خوش پاداش زحماتی است که ایشان در کنگره انجام داده است .
در آخر از تمامی دوستانی که در این جشن شرکت کردند کمال تشکر را دارم و از اینکه با سکوت زیبای خود به صحبتهای من گوش کردید ممنونم .
صحبتهای مسافر مجید :
سلام دوستان مجید هستم یک مسافر
ابتدا از خداوند تشکر می کنم که در هر وضعیتی قرار داریم ما را فراموش نمی کند و اگر امروز در این جایگاه هستم لطف خداوند شامل حال بنده شده است ؛ از آقای مهندس و خانواده محترم ایشان کمال تشکر را دارم که تمام زندگی شان وقف کنگره شده است ؛ سپاسگزار استاد عزیزم آقای امیر محمدی هستم که با درایتی که دارند و با علم و آموزش هایشان توانستند به من کمک کنند که از دام اعتیاد و تاریکی رها بشوم و همیشه قدردان زحمات ایشان هستم ؛ خدمت راهنمای سفر اول همسفرم خانم شیرزاد و همچنین راهنمای سفر دوم همسفرم خانم خدیجه کمال تشکر را دارم و تشکر می کنم از خود همسفرم چرا که با تمام مشکلاتی که داشتیم و با تمام سختی ها و با داشتن فرزندم که پانزده روز بود متولد شده بودند در کنار من در کنگره حضور پیدا می کردند و فقط به عشق اینکه من رها بشوم و حالم خوب بشود ؛ خوشحالم بابت اینکه امیرعلی عزیز و امین جان در کنار من هستند و از حضورشان در زندگی ام لذت می برم ؛ یک تشکر ویژه از مسافر علی رحیمی راهنمایی سیگارم دارم ایشان هم برای من خیلی زحمت کشیدند .
یک روز مشکلات اعتیاد من را احاطه کرده بود و به دلیل مصرف مواد مخدر که داشتم خیلی رنج می کشیدم ، ولی متحمل شدن این رنج و سختی ها باعث شد که یک دریچه ای به روی من باز شود و یک مسیر برای من باز شود ؛ در نوشتارها آمده است که سه سفر داریم که دو سفر برای درمان اعتیاد و رها شدن از مشکلات الزامی است ، که ابتدا رسیدن به رهایی و سپس خودشناسی است اما این مسئله در صور ظاهر دو سفر می باشد ؛ در حقیقت در صور پنهان به گفته آقای مهندس صدها سفر باید تا پخته شود خامی ، بنابراین سفرهای متعددی باید انجام داد تا به آن پختگی رسید ؛ از جمله سفر از ترس به شجاعت از قهر به مهر از نادانی به دانایی از حقارت به سرافرازی ؛ من مجید باید با طی کردن این سفرها به پختگی برسم و به گفته آقای حکیمی یک سال آموزش در کنگره برابر است با یک حلقه حیات ؛
دلیل آن این است که خیلی انسان ها باید روی خودشان کار کنند و تزکیه و پالایش کنند و این تزکیه و پالایش در عین حال که خیلی جای کار دارد و سخت است ، اما در صور پنهان انسان یک سر و گردن از انسان هایی که آموزش نگرفته اند بالاتر می رود و از نظر سطح داناییش بالاتر است ؛ به نظر من کسی که رنج و درد و سختی کشیده است گوش شنوا دارند و کسانی که در سفر دوم خدمت می کنند ، این ها کسانی هستند که عیاز هستند و فراموش نکرده اند که کجا بودند و به کجا رسیدند ؛ امیدوارم همه عزیزان قدم هایشان را محکم تر بردارند و به رهایی و حال خوش برسند وطعم لذتی که غیرقابل وصف است را بچشید .
از اینکه به صحبت های من گوش کردید از همه شما عزیزان سپاسگزارم .
.jpg)
سخنان راهنمای همسفر :
سلام دوستان خدیجه هستم یک همسفر
خوشحالم که در شعبه میرداماد هستم که بسیار شعبه پر انرژی است ؛ تولد آزاد مردی مسافر مجید را به آقای مهندس و راهنمای محترم مسافر امیر تبریک عرض می کنم .
هر خانواده ای که در کنگره به رهایی می رسد یک دانای موثر به دست می آورد ، هاجر عزیز همیشه در کنگره با لذت و با فرمانبرداری و مسئولیت پذیری که داشتند آموزش های کنگره را از دانایی به دانایی موثر تبدیل کردند و من همیشه لذت خدمت کردن ایشان را می بردم ، همیشه با لبخند و آرامشی که داشتند ، وظایفشان را به خوبی انجام می دادند و نتیجه این زحمات را نیز گرفتند و این نتیجه همین است که برای جشن پنج سالگی مسافرشان اینک در این جایگاه هستند و این گویای تمام رنج ها و سختی هایی است که کشیده اند و برایشان آرزوی موفقیت دارم .
از اینکه به صحبت های من گوش کردید از همه شما سپاسگزارم .
سخنان همسفر :
سلام دوستان هاجر هستم یک همسفر
اول از خداوند بزرگ سپاسگزار هستم و بعد از آقای مهندس تشکر می کنم که من و مسافرم را در مسیر کنگره قرار دادند و یک تشکر هم از کلیه خدمتگزاران شعبه میرداماد دارم .
اگر بخواهم راجع به مسافرم توضیح بدهم از روزی که مسافر من وارد کنگره شد ، داشتم فراموش می کردم که چه موقع وارد کنگره شدند و از یاد برده بودم ، تا اینکه بعد از این همه وقت امروز متوجه شدم که تولد پنج سال رهایی مسافر من است و از وقتی که به من زنگ زدند و گفتند که فردا تولد مسافر شما است خیلی خوشحال شدم و هیچ وقت فکر نمی کردم که مسافر من یک روز رها بشود ، چون ایشان با تخریب بسیار بالای شیشه وارد کنگره شدند و با حال بسیار بدی آمدند که بعد از آمدن ایشان به کنگره ، اذن ورود من هم صادر شد و به کنگره آمدم و دیدم که خود من هم خیلی احتیاج به آموزش دارم ؛
وقتی که راهنما گرفتم و شروع به سفر کردم به من گفتند که نباید این همه تجسس بکنی که مسافر شما الان کجا است و چه کاری انجام می دهد ، گفتند باید بگذارید تا ایشان به سفر خود ادامه دهد تا به رهایی برسد و من هم این کار را انجام دادم و به حرف های راهنمای خودم گوش دادم و الان به این حال خوب رسیدم اگر مسافر شما خواسته درمان نداشته باشد نمی توانید کاری بکنید که به درمان برسد .
تشکر می کنم از راهنمای مسافرم ، مسافر امیر محمدی و از راهنمای سفر اول خودم خانم سهیلا و راهنمای سفر دومم خانم خدیجه خیلی سپاسگزارم و از فرزندانم که همیشه همراه من بودند سپاسگزاری می کنم .
از اینکه به صحبتهای من گوش کردید از همه شما سپاسگزارم .
سخنان همسفر امیر علی :
سلام دوستان امیرعلی هستم یک همسفر
تشکر می کنم از آقای مهندس که این بستر را برای ما فراهم نمودند و به پدرم که خواسته داشتند و به این جایگاه رسیدند تبریک می گویم و از راهنمایی پدرم امیر آقا تشکر می کنم و همچنین از هر دو راهنمای مادرم هم تشکر می کنم و از همه شما ممنونم که در جشن ما حضور داشتید .
.jpg)
نگارش و ویرایش مسافران : داوود ، مهدی ، حسن ، علی ( لژیون 4 - 1 - 6 - 4 )
عکس : مسافر علی ( ل 4 )
تنظیم و ارسال : مسافر مهدی ( ل 16 )
تهیه شده در قسمت سایت نمایندگی میرداماد اصفهان *** امید است که مورد پسند و توجه شما قرار بگیرد .
- تعداد بازدید از این مطلب :
2363