دانایی محکم ترین سپر در برابر تحقق خواسته های نا معقول می باشد

(به نام قدرت مطلق الله)

سومین جلسه از دور اول از سری کارگاه‌های آموزشی خصوصی کنگره ۶۰ویژه مسافران نمایندگی رزن با دستور جلسه:دانایی و دانایی موثر وسواد با استادی راهنمای محترم مسافر حسین و نگهبانی راهنمای محترم مسافر عباس و دبیری مسافر علی در روز سه‌شنبه مورخ ۴ شهریور ماه ۱۴۰۴ رأس ساعت ۱۷ آغاز به کار نمود؛

خلاصه سخنان استاد:

سلام دوستان حسین هستم یک مسافر ابتدا خدای خودم را شاکر و سپاسگزارم بابت این جایگاه و این لحظه ی شیرین و این حال و فال خوش که برای چندمین بار نصیبم شده تا بتوانم در این جایگاه بنشینم و از شما عزیزان آموزش بگیرم،سپس تشکر و قدردانی می کنم از جناب آقای مهندس دژاکام و خانواده ی محترمشان بابت فراهم کردن چنین بستر امن و مقدسی تا من حسین بتوانم به همراه خانواده ام به راحتی در مسیر آموزش و درمان قرار بگیرم و به تعادل و تکامل و سلامتی و آرامش برسم،درود می‌فرستم خدمت استاد امین بزرگوار که مؤلف جزوه ی جهان بینی ۱ و ۲ هستند و جهان بینی را ما از ایشان داریم، همچنین تشکر و قدردانی می کنم از راهنمایان محترم سفر اولم آقای عبدالله صدیقی و راهنمای درمان نیکوتینم،جناب آقای رضا کرمی که زحمت بنده را بسیار کشیده اند و تا عمر دارم قدردان زحمات ایشان هستم،

اما راجب دستور جلسه :دانایی و دانایی موثر وسواد باید بگویم که دانایی هیچ کس وابسته به سوادش نیست ،یعنی هر شخصی که مهندس یا دکتر یا استاد دانشگاه و یا...در هر جایگاه دیگری است ، لزوماً انسان دانا و آگاه و با کمالاتی نیست و نمی شود به هر انسان باسواد برچسب دانا و آگاه زد و به هر شخصی که بی سواد است، برچسب نادان و نا آگاه و جاهل زد،

انسان ها بعضاً توهم دانایی دارند و آن را دانایی می پندارند زیرا انسان دانا هیچ گاه ادعایی مبنی بر دانایی و آگاهی خود ندارد و همیشه در حال کسب آموزش و یادگیری است و همواره برای بهتر شدن تلاش می کند،یک شعری هم حضرت سعدی در این باره سروده اند که می گوید:

(تن آدمی شريف است،به جان آدمیت&نه همین لباس زیباست نشان آدمیت)

این شعر بسیار زیبا و طولانی است که من چند بیتی از آن را به یاد دارم و در جایی از شعر هم می گوید:

(رسد آدمی به جایی که بجز خدا نبیند&بنگر که تا چه حد است مکان آدمیت)

و دقیقا میخواد جایگاه انسان را بگوید که ما می توانیم اگر خواسته داشته باشیم با آموزش و یادگیری و تزکیه و پالایش و دوری از ضد ارزش ها و حرکت به سمت ارزش ها و خدمت به خلق ،به دانایی و آگاهی و درجات بالایی از معنویت و انسانیت برسیم،

انسان ها ذاتاً از یک سری نیروهای درونی وبیرونی برخوردارند که با آموزش و گذر از مثلث جهالت(ترس، ناامیدی، منیت)و رسیدن به دانایی(تفکر،تجربه،آموزش) می توانند نیروهای خود را کنترل کرده و در جای مناسب به کار بگیرند،

این دستور جلسه با توجه به ۳ کلمه‌ای که دارد، ابتدا می‌خواهد به من تعریف درستی از این ۳ واژه بدهد؛ همان‌طور که در جزوه جهان‌بینی خواندیم دانایی یعنی تشخیص ماهیت خواسته‌ها و در ادامه دانایی مؤثر است که به بخشی از دانایی من گفته می‌شود که به حرکت درمی‌آورم و و یا به قولی آن‌ را عملی می‌کنم و در ادامه سواد را داریم که همه می‌دانیم که از خواندن و نوشتن شروع می‌شود الی‌ آخر. آقای مهندس هم به همه ما توصیه کردند همیشه در حال آموزش باشیم و علم خود را ارتقاء دهیم؛ چون بخشی از مثلث دانایی آموزش است؛دانایی محکم ترین سپر در برابر تحقق خواسته های نا معقول می باشد و کسی می تواند به دانایی موثر برسد که شروع به کاربردی کردن آموخته ها و آموزش های خود کند،

یعنی اینکه من اول بدانم ترس و منیت و ناامیدی چیست و همین طور نقطه ی مقابل آن تفکر و تجربه و آموزش را شناخته و لمس کرده باشم،

زیرا ترس نقطه‌ی مقابل تفکر است و کسی که ترس های خود را نشناسد و نتواند بر ترس خود غلبه کند هیچ گاه نمی تواند درست تفکر کردن را بیاموزد،

نقطه‌ی مقابل تجربه هم ناامیدی است، فردی که چندین بار با شکست مواجه شده ودچار ناامیدی شده است ،هیچ گاه نمی تواند به دانایی برسد ،مگر اینکه ایمان از دست رفته ی خود را تقویت کند و با ایمان راسخ به خود وقدرت مطلق ناامیدی را به امید مبدل کرده وشروع به حرکت کرده و تجربه کردن را آغاز کند،

همچنین منیت نقطه ی مقابل آموزش است و کسی که نتواند منیت خود را از بین ببرد هیچ گاه نمی‌تواند فرمانبردار خوبی باشد و آموزش بگیرد و جهالت خود را به دانایی مبدل کند،

خود من قبل از ورودم به کنگره اشتباهات و جهالت های فراوانی داشتم و پی در پی اشتباهاتی می کردم که از جایگاه یک انسان به دور بود،ولی آنموقع کنگره را نمی شناختم و هیچ آگاهی نسبت به جایگاه یک انسان نداشتم،اصلا نمی دانستم نفس چیست یا نمی دانستم نفس اماره چیست و نمی‌دانستم که جن درونم بقدری صدای بلندی دارد وجوری فرمان نفس را به دست گرفته که صدای روح درونم حتی به گوش نفسم هم نمی رسد ومن غرق در رذائل و تاریکی ها وظلماتم،اما امروزه با آموزش های کنگره و شناخت خودم و همچنین خواندن و کارکردن و کاربردی کتب ۱۴ وادی و ۱۴ مقاله و عبور از منطقه ۶۰درجه زیرصفر وادموند و هلیا و حال شما چطور است و جزوات جهان بینی ۱ و ۲ و .... آموزش‌های بی پایان و سی دی های آقای مهندس و استاد امین عزیز توانسته ام قدری خودم را بشناسم و به جایگاه انسانی خودم که اشرف مخلوقاتم پی ببرم و به جایگاه قابل قبولی در خانواده و جامعه و حتی نزد خودم برسم و تعادل را لمس کنم و از زندگی کردن لذت ببرم و اجازه بدهم که اطرافیان من هم بدون زجر و عذاب در کنار من به زندگی خود برسند و با کمک هم خدمت کنیم که رسالت هر انسانی است ،انسان می‌تواند با خدمت خالصانه به مخلوقین خداوند هم شکر خداوند را به جا بیاورد وهم به تکامل و تعادل و آرامش و آسایش برسد،

چرا که خداوند خود فرموده است 

«من لم یشکر المخلوق لم یشکر الخالق»

این جمله بر اهمیت قدردانی از نعمت‌های الهی که به واسطه انسان‌ها (مخلوقات) به ما می‌رسد، تأکید دارد و بیان می‌کند که شکرگزاری از مخلوق، در واقع بخشی از شکرگزاری از خالق است و ما در همه حال باید شاکر و قدردان نعمات خداوند متعال باشیم ،

مطلب بعدی بنده این بود که از سایت کنگره و نمایندگی خودمان بیشتر بازدید کنید ،چرا که سایت از اهمیت بالایی برخوردار است و ما با دیدن و مطالعه سایت می توانیم دانسته های خودمان را ارتقا بدهیم،

از اینکه به صحبت های بنده توجه کردید از همه ی شما ممنون و سپاسگزارم 

عکس:مسافر سعدالله 

تایپ و تنظیم وبارگذار:راهنمای لژیون سوم مسافر حسین