چهارمین جلسه از دوره سوم کارگاههای آموزشی خصوصی کنگره 60، نمایندگی امیرکبیر، با استادی راهنمای محترم تازهواردین مسافر امین، نگهبانی مسافر علی و دبیری مسافر مجتبی با دستور جلسه «دانایی، دانایی مؤثر و سواد» دوشنبه 3 شهریور 1404 ساعت 17 آغاز به کار کرد.
خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان من امین هستم، یک مسافر. برای همه ی ما مسجل شده است که سواد جز دانایی نیست. من هر چقدر که با سواد باشم قرار نیست که با سوادتر باشم. اگر سواد برای زندگی کردن کافی بود، من با یک مدرک لیسانس میتوانستم ترخیص شوم. اگر سواد دانایی نیست، پس دانایی چیست؟
دانایی یک فهم است. درک و فهم از خوب و بد. با تفکر ، تجربه و آموزش دانایی به دست میآید.
دانایی در این مرحله به دست آمده است ولی به عمل نرسیده و فقط به مرحله ی تشخیص رسیده است. برای مثال من با تفکر چگونه متوجه بشوم که غیبت کردن خوب نیست؟ اگر فکر کردم که دوست ندارم کسی پشت سر من حرف بزند، پس غیبت چیز خوبی نیست. در این مرحله من متوجه موضوع و تشخیص شده ام، اما هنوز تبدیل نشده ام.

در مرحله ی تجربه، به من می گویند آقا، پوست موز را روی زمین ننداز. ممکن است دیگران زمین بخورند و آسیب ببینند. تا خودم زمین نخورم متوجه موضوع نخواهم شد.
در مرحله ی آموزش، برای مثال تا وقتی من آموزش نبینم، متوجه نمی شوم که روزه گرفتن چیز خوبی است. من باید سی دی های آقای مهندس را گوش بدهم و ببینم که درباره روزه گرفتن تحقیقات گسترده ای شده است. اینجا من می توانم بر پایه علم به آموزش درست دست پیدا کنم.
چرا این دانایی کاربردی نیست؟
باید این دانایی به دانایی مؤثر تبدیل شود. جایی مؤثر می شود که قدم های اولیه آن برداشته شود.
جایی که تأثیر آن را در زندگی ببینم. چرا این دانایی مؤثر نیست؟ چون اقدامی برای آن نمی شود و قدمی برداشته نمی شود. من در زندگی تفکر می کنم و تجربه هم پیش می آید ولی اگر جایی برای آموزش دیدن نباشد، دانایی مؤثر نخواهد شد. تبدیل دانایی به دانایی مؤثر، مستلزم زمان و صبر است.
تایپ و پیادهسازی: مسافر میلاد، لژیون یکم
- تعداد بازدید از این مطلب :
130