جلسه دوم از دوره نوزدهم کارگاههای آموزشی خصوصی همسفران کنگره60، نمایندگی شیروان به استادی همسفر محبوبه، نگهبانی همسفر اعظم و دبیری همسفر مریم با دستور جلسه « وادی ششم و تأثیر آن روی من » روز دوشنبه 27 مرداد ماه 1404 رأس ساعت 16:00 آغاز به کار کرد:

خلاصه سخنان استاد:
در ابتدا خداوند را شاکر هستم که این توفیق نصیب من شد که یک بار دیگر در این جایگاه قرار بگیرم و هم آموزش بدهم و هم از آموزش تکتک شما همسفران عزیز استفاده کنم؛ همچنین از نگهبان جلسه خانم اعظم و ایجنت محترم و گروه مرزبانی بسیار سپاسگزارم که امروز این فرصت را در اختیار من قرار دادند تا خدمت کنم.
دستور جلسه این هفته « حکم عقل را در قالب فرمانده کاملا اجرا نمایم » ما قبل ازاین وادی پنج وادی را پشت سر گذاشتیم، چهار وادی اول در مورد تفکر به ما آموزش میدهد، وادی پنجم که ما باید تفکر را به مرحله اجرا درآوریم و اکنون وادی ششم به ما میگوید که باید از عقل کمک بگیریم و در تمام مسائل حکم آن را به اجرا در آوریم. من قبلا هر دیدگاهی که درباره عقل داشتم کاملا متفاوت بود که کاملا اشتباه بود.
آقای مهندس در این وادی از صورظاهر و صورپنهان انسان سخن به میان میآورند تا آموزش بگیریم و متوجه صور آشکار و پنهان جسم خود باشیم. صورظاهر ما اجزایی از بدن ماست که آنها را رویت میکنیم؛ مثل دست، پا، چشم، و بطورکلی مواردی که با چشم مسلح قابل رویت هستند؛ اما صورپنهان شامل بخشهایی از جسم ماست که برای ما قابل دیدن نیستند؛ مثل روح، نفس، عقل.
آقای مهندس بیان میکنند: که ما اصلا نمیدانیم که عقل از چه چیزی تشکیل شده است. ما قبلا فکر میکردیم که شاید از گوشت، پوست و استخوان باشد؛ درصورتیکه عقل این نیست و یا مغز را با عقل اشتباه میگرفتیم؛ درواقع مغز جایگاه ومترجم عقل است؛ مثل زبان که مترجمی برای حس چشایی است.
هر شهری یک فرمانروا دارد، شهر وجودی ما نیز فرمانروایی به نام عقل دارد و این عقل هیچگاه اشتباه نمیکند. آقای مهندس دژاکام میفرمایند: عقل کل مثل یک خورشیدی است که وقتی طلوع میکند همه جا روشن میشود و نور آن همه جا را احاطه میکند.
حال سوال این است که چگونه از عقل استفاده کنیم؟ به هر اندازهای که من به سمت کارهای ارزشی بروم از عقل بیشتر استفاده کردهام؛ مثل خانههای قدیمی که یک روزنهای داشتند که هرچقدر به آن نزدیکتر می شدیم نور بیشتری از آن دریافت میکردیم و به میزانی که از آن روزنه دورتر شویم نور کمتری دریافت می کنیم و این دقیقا همان استفاده از عقل است؛ بطورمثال وقتی که عقل میگوید دروغ نگو، غیبت نکن، به دروغ شهادت نده، ما به آن روزنه فرمان عقل نزدیکتر شدهایم.
قبل از کنگره افکاری که ذهنم را درگیر کرده بود این بود که زندگی همواره همین است و همیشه در یک ناامیدی بهسر میبردم و با خود میگفتم چرا خود را درگیر سختی و عذاب کنم؟ وقتی آخر زندگی من مرگ است؛ ولی یک ندای درونی به من میگفت ما که زندگی دیگری هم داریم و این مشکل تنها برای من نیست و کسانی هستند که چه بسا مشکلات بیشتر از من دارند. صدای نفس زندگی را بر انسان پوچ و بی فایده تلقین میکند و زمانی که من یه طرف امید پیش می روم یا بطور کلی به سمت کارهای ارزشی سوق پیدا میکنم درواقع فرمان عقل را دریافت کردهام.
انسان درواقع دو پیامبر دارد، پیامبر درون و پیامبر بیرون. پیامبر درون، همان عقل است که کارهای درست را به ما میفهماند و پیامبر بیرون، همان پیامبران الهی هستند.
آقای مهندس در این وادی در مورد سه تا نفس صحبت میکنند، نفس اماره که امرکننده است؛ مثل یک حیوان که علفی رو میبیند و همان را میخورد، نفس بعدی نفس لوامه است که وقتی است که ما یک کاری را انجام میدهیم؛ ولی خودمان را سرزنش میکنیم، نفس مطمئنه درواقع همان فرمان عقل است که آقای مهندس فرمودند: کسی که به نفس مطمیئنه برسد؛ درواقع به درجه شو، شود رسیده است. که فقط مخصوص خداوند نیست برای ما همراه با زمان است؛ ولی برای خداوند زمان معنایی ندارد؛ مثلا من میخواهم به دانشگاه بروم یک زمانی طی میشود و به هدف خود میرسم.
فرمان عقل با تصفیه و پالایش بدست میآید، باید به طرف کارهای ارزشی برویم و بهای آن را با خدمت کردن بپردازیم، من یک زمانی با حال خراب وارد کنگره شدم و حالا که حالم خوب است باید بهای آن را با ماندن در کنگره60، و آموزش گرفتن و خدمت کردن پرداخت نمایم.
انشالله روزی برسد که همگی ما کمکم به فرمان عقل نزدیک شویم و آن را درک نماییم.

مرزبانان کشیک: همسفر عاطفه و مسافر صادق
تایپ و نگارش: همسفر ملیحه رهجوی راهنما همسفر زهرا (لژیون سوم)
عکاس: همسفر عاطفه رهجوی راهنما همسفر نسرین (لژیون دوم)
ویرایش و ارسال: همسفر اعظم رهجوی راهنما همسفر نسرین (لژیون دوم) دبیرسایت
همسفران نمایندگی شیروان
- تعداد بازدید از این مطلب :
36