English Version
This Site Is Available In English

یک رهایی چقدر می‌ارزد

یک رهایی چقدر می‌ارزد

ششمین جلسه از دور اول سری کارگاه‌های آموزشی عمومی کنگره۶۰ ویژه مسافران و همسفران نمایندگی علی عصارزاده با نگهبانی مسافر احمد استادی دستیار محترم دیده‌بان مسافر بهروز و دبیری مسافر حسین با دستور جلسه «وادی ششم و تأثیر آن روی من» در روز پنج‌شنبه سی مردادماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۷ آغاز گردید.
خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان بهروز هستم یک مسافر.
خداوند را شاکرم که امروز توانستم در این جایگاه قرار گرفته تا آموزش بگیرم. من همیشه دو جا خداوند را شکر می‌کنم یک‌بار ده دوازده سال پیش که من را با کنگره آشنا کرد و این روزها هم شکر می‌کنم که لطفش شامل حال من شد که در کنگره ماندگار شدم. افراد وقتی از در شعبه‌ای وارد کنگره می‌شوند فکر می‌کنند فقط برای ترک مواد یا درمان اعتیاد می‌آیند؛ ولی هیچ‌کس حواسش نیست که این مواد بهانه‌ای بوده برای آشنایی با این صندلی و برای رسیدن به حال خوش در کنار همه مشکلاتی که هست. این مشق این صندلی که با عشق به همه اطرافیان نگاه کنم. من از سال دوم که هروئین مصرف می‌کردم هروئین را نمی‌خواستم؛ ولی این ماده من را می‌خواست هفده سال هروئین من را می‌خواست. اگر امروز در این نمایندگی می‌بینیم که مرزبانان و همه خدمتگزاران با عشق خدمت می‌کنند این هنر مشق کنگره ۶۰ است. یک روزی من راهنمای درونی داشتم به نام عقل به حرف او گوش نکردم و الان یک راهنما بیرونی دارم و من را بر می‌گرداند سمت راهنمای درونی خودم. تا الان کلی طلا از زمین استخراج شده و یا کلی الماس از دریاها جمع‌آوری‌شده بعد از خداوند می‌پرسیم سهم ما کدام از این‌ها و یا از عشق و محبت، آرامشی که وجود دارد. چرا من لذت نمی‌برم؛ چون من نژاد پرستم و یا اگر فرزند همسایه من اگر موفقیتی کسب می‌کند من خوشحال نمی‌شوم. من که نمی‌توانم از موفقیت رهجوی خودم خوشحال باشم اگر آرامش و عشق و محبت را خواهانم باید از موفقیت همه لذت ببرم و خوشحال شوم. اگر کره خاکی را بچرخیم می‌بینیم چقدر چیزهای خوب در آن است. شاید به خداوند بگوییم آن‌قدر خوبی در جهان است چرا باید من جز خانواده اعتیاد بشوم. گذشته‌ها گذشته یا نگذشته است، الان چگونه همسرداری می‌کنیم یا الان اگر یک نیازمند را می‌بینیم روی متن را به‌طرف دیگر می‌کنیم و رد می‌شویم. اگر می‌خواهیم از دارایی خداوند روی زمین سهم ببریم باید به‌آسانی از کنار این اتفاق نگذشت و گذشته باید گذشته باشد. الان به این درک رسیده‌ایم که این مکانی که ما در آن حضور داریم زحمت‌هایی برای این روشنایی کشیده شده است نه‌تنها خدمت‌های مالی؛ بلکه جمله‌ای که می‌خوانیم کنگره با کمک قدرت مطلق به راه خود ادامه می‌دهد آیا این را حس کرده‌ایم.
وقتی لباس سفید می‌پوشم و راه می‌افتم تا به اینجا بیایم وقتی از درب کنگره رد می‌شوم نصف بدی‌ها فراموش می‌کنم و یک آدم دیگر می‌شوم. تمام بدی‌ها جلو در می‌گذارم انگار اینجا یک نفر حواسش به من هست. این است که می‌گویند خداوند تو را دیده که با کنگره آشنا شده‌ای. وقتی می‌گوییم کنگره برای من هزینه کرده از این بزرگ‌تر که من اینجا نشسته‌ام و شما دارید به حرف‌های من گوش می‌دهید. سعی کنیم برای این صندلی برنامه داشته باشیم و ارزش قائل باشیم.
در هر لژیون مواد یا ویلیام و... که شرکت می‌کنیم به‌خوبی از آن‌ها بهره ببریم چون نیاز بوده این لژیون‌ها تشکیل شده است. حتماً به نوشتارها دقت کنید از راهنمای خودتان بخواهید تا حق مطلب کامل برای شما بیان شود و سعی کنید بهترین خودتان باشید. برای سفر دوم برای خوشبختی به کنگره بیایید. قدیم‌ها که این‌همه چراغ و جاده نبوده ساکنین روستا بعد تاریکی آتش روشن می‌کردند تا اگر تاجری یا مسافری از آن جا عبور می‌کند گم نشود و بتواند راه خود را پیدا کنند و حالا اگر نمایندگی‌های زیاد می‌شود به‌خاطر این است که زنان و مردانی هستند که دارند کمک می‌کنند و مراحل رشد خودشان را طی می‌کنند. خوشحال کسی است که شریک این بازی می‌شود.
وقتی صحبت لژیون سردار می‌شود افرادی فکر می‌کنند که کنگره به پول نیاز دارد که این‌گونه نیست کنگره خیلی وضع خوبی دارد و اگر من کمکی که کردم را انجام نمی‌دادم یکی دیگر این کار را انجام می‌داد اگر من اینجا نبودم صحبت نمی‌کردم فرد دیگری می‌آمد و این کار را انجام می‌داد تازه من خدا رو شکر می‌کنم که به من اجازه داده شده که به اینجا بیایم. اگر می‌خواهیم به حال خوش برسیم تنها مسیر آن راه جز از نفرت به سمت عشق نیست.
شما تشریف بیاورید ساختمان مرکزی کنگره الان یک تابلو در شده از مقالات کنگره در مورد انواع بیماری‌ها در مجلات معتبر دنیا به چاپ رسیده. الان هر فردی یک مقاله چاپ می‌کند چند کشور می‌خواهند بروی کنند آن فرد به نظر شما آقای مهندس چند تا کشور می‌خواهند با چه مبلغی ولی من که اطلاع ندارم حق دارم فکر کنم که دویست هزار تومان تو پاکت می‌گذارم سختم باشد. می‌گویند یک رهایی چقدر می‌ارزد اگر تمام دکترها دنیا جمع بشوند آیا قادر هستند یک فرد معتاد به درمان برسانند. حالا من به‌عنوان رهجو چگونه از راهنما خود تقدیر می‌کنم و در لژیون سردار به چه مبلغی شرکت می‌کنم. ما یک مثلث کنگره، آقای مهندس و رهایی داریم که باید تفکر کنیم که رهایی چه هست. امیدوارم این صندلی سرنوشت انسان‌ها تغییر بده کجا؟ آنجا که آن آدم یادمی گیرد که چگونه زندگی خود را بهتر سپری کند. خوشبختی از دل این جایگاه می‌گذرد. خوبی را بدی پاسخ ندهیم با خشم خود با خانواده خودمان برخورد نکنیم. ممنون که با سکوت خود به صحبت‌های من گوش کردید.

تایپ: مسافر مصطفی
عکس: مسافر مهدی
ارسال خبر: مسافر مرتضی
مرزبان خبری: مسافر علی
نمایندگی علی عصارزاده

 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .