جلسه دوازدهم از دوره چهارم لژیون سردار همسفران باشگاه تیراندازی باکمان کنگره۶۰، با استادی پهلوان همسفر سعیده، نگهبانی همسفر عصمت و دبیری همسفر زهرا با دستور جلسه «وادی ششم و تأثیر آن روی من» روز پنجشنبه ۳۰ مردادماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۰:۳۰ برگزار شد.

خلاصه سخنان استاد:
شکرگزار خداوند هستم که این جایگاه را در زمین تیراندازی باکمان کنگره۶۰ تجربه میکنم. دلم برای این مکان تنگ شده بود، خوشحالم فرصتی پیش آمد تا دوباره خاطرات گذشته را مرور کنم. دستور جلسه وادی ششم؛ یا همان حکم عقل است. آقای مهندس در مورد خدمت مالی میفرمایند: کسانی که در لژیون سردار هستند عاقلانه رفتار میکنند و خدمتشان حسابگرانه نیست؛ اما چه کسی میتواند از روی عقل رفتار کند؟ کسی که بتواند با نیروهای الهی و نور پیوند برقرار کند. در نوشتارهای کنگره۶۰ گفته شده است: بین تو و قدرت مطلق، پیوند برقرار میشود؛ اما آقای مهندس میفرمایند: این پیوند بین همه برقرار نمیشود، حالا چگونه میتوانیم این پیوند را برقرار کنیم؟ هر زمان که انسان بتواند فرمانبرداری کند این اتفاق میافتد.
در لژیونها رهجوها شبیه راهنمای خودشان میشوند؛ اگر من بخواهم شبیه خداوند بشوم؛ باید فرمانهایش را اطاعت کنم و مقداری از صفاتش را هم در خودم ایجاد کنم؛ البته این صفات به مقدار کم در وجود انسان تعبیه شده است؛ اگر من آنها را اجرایی کنم، آن وقت این اتصال صورت میگیرد و من میشوم همان رابطی که خداوند فیضش را از طریق آن به بندگانش میرساند؛ مانند اتفاقی که برای آقای مهندس افتاد؛ ایشان با کشف روش DST رابط بین خداوند و ما، برای درمان اعتیاد شدند. کسانی که وارد لژیون سردار میشوند و خدمت میکنند در حقیقت رابط خداوند هستند برای اینکه به بندگانش فیض برساند و علم کنگره۶۰ در دسترس سایر انسانها قرار بگیرد.
میخواهم تجربه خودم را برای شما بگویم، سالها پیش دختری از بستگان ما مصرفکننده بود و من خیلی دوست داشتم که کنگره۶۰ را به او معرفی کنم؛ ولی میترسیدم که ناراحت شود، و از این کار صرفنظر کردم. بعد از مدتی مادر این دختر پیش من آمد و گفت: دخترم به کنگره۶۰ میآید. تمام وجودم لرزید، با خودم گفتم این خانم در تقدیرش بوده است که به کنگره۶۰ بیاید و رساندن این پیام به تو القا شد؛ ولی توجهی نکردی؛ اما این کار انجام شد. منظورم این است؛ یکسری اتفاقات و کارها؛ باید صورت بگیرد که به طریقی انجام میشود و خداوند منتظر نمیماند. در تاریکی نقطههای نورانی زیادی وجود دارد و نیروهای زیادی هستند که این اتصال را برقرار میکنند و کارها انجام میشود؛ خوش به حال کسانی که این نقطههای نورانی هستند.
بزرگی میگفت: کسانی که وارد کنگره۶۰ میشوند در حقیقت از این اقیانوس پر از انرژی، مشکشان را پر میکنند؛ اما آیا آبی که داخل مشک است برای همه باقی میماند؟ نه! خیلی از مشکها سوراخ هستند؛ باید سالم باشند تا بتوانند آب را نگه دارند. این سوراخها چیست؟ صفات بدی هستند که در من وجود دارد؛ مانند: بخل، حسادت، ناآگاهی و ترس. حالا این سوراخها چگونه پر میشوند؟ با محبت. انسان چگونه میتواند با محبت عجین شود؟ خدمت مالی، از زیباترین خدمتهاست و کسانی که عضو لژیون سردار هستند اتفاقات خوبی را تجربه کردهاند.
من رهجویی داشتم که توان مالی خوبی داشت؛ ولی فقط سرداری شرکت کرده بود؛ حتی دنور هم نشده بود، یک روز به من گفت: خانم سعیده، من عضو لژیون سردار شدم و خدمت مالی انجام دادم چرا هیچ کدام از چیزهای قشنگی که شما از بخشش مالی میگفتید، برای من اتفاق نیفتاد؟ با این پرسش او به یاد صحبتی از آقای مهندس افتادم که گویای جواب این سوال بود؛ اینکه هر کس بنا بر توانی که دارد مسئولیتی بر دوشش گذاشته شده است که باید انجامش بدهد تا تغییر و تحول در زندگیاش به وجود بیاید یا به عبارتی مشکش پر شود. استاد امین در مورد لژیون سردامیفرمایند: زمانی که میخواهید بخشش کنید؛ باید سختی و مشکل بر شما وارد بشودو قطعاً به دنبالش اتفاقات خوبی برای شما رقم میخورد.
زمانی که مسافرهای ما در طول درمان، پله کم میکنند و به آنها سختی وارد میشود؛ اما به دنبالش رهایی و درمان است. یکی از شرطهایی که کمک میکند بتوانیم بخشش را انجام بدهیم و سختیاش را بپذیریم از خود گذشتن است. ما تلاش میکردیم از خواستههای نامعقول خود بگذریم؛ اما اینجا یاد گرفتیم که باید از بعضی خواستههای معقول خودمان هم بگذریم، وقتی این کار را میکنیم آن وقت است که حرکت در مسیر تکامل اتفاق میافتد. آقای مهندس میفرمایند: زمانی که انسان به فرمان عقل میرسد، کن فیکون میشود و همه ما در تیراندازی با کمان این موضوع را تجربه کردهایم.
من چگونه توانستم تیراندازی را یاد بگیرم؟ چگونه موسیقی یاد گرفتم؟ من موسیقی را خیلی دوست داشتم؛ اما با داشتن دو فرزند، جرأت شروع و یادگیری را نداشتم؛ ولی این اتفاق افتاد یک تغییراتی در من ایجاد شد؛ شاید چشمگیر نبود؛ ولی کسانی که در بیرون هستند متوجه این تغییر شده بودند و من توانستم در انجام این کارها موفق بشوم. در پایان آرزو میکنم که امسال گلریزان خیلی خوبی داشته باشیم.

تایپیست: همسفر معصومه رهجوی راهنما همسفر فاطمه (لژیون دوم)
عکاس: همسفر منصوره رهجوی راهنما همسفر کیمیا (لژیون سوم)
ویرایش: همسفر لیلا رهجوی راهنما همسفر فخری (لژیون چهارم)
ارسال: همسفر طاهره رهجوی راهنما همسفر فخری (لژیون چهارم)
همسفران باشگاه تیراندازی با کمان کنگره۶۰
- تعداد بازدید از این مطلب :
120