سلام دوستان مجتبی هستم یک مسافر. مدت تخریب من ۳۵ سال بوده است. آنتیاکس مصرفی: تریاک، شیره، حشیش و الکل. با راهنمایی آقای مجید دادگستر و آقای امینی، مدت ۱۰ ماه و ۲۰ روز با روش «DST» و داروی «OT» سفر کردم. اکنون ۳ سال و ۳ ماه است که در رهایی به سر میبرم. ورزشهای مورد علاقهام در کنگره فوتبال، والیبال و تنیس روی میز است.
با یاری خداوند متعال، برداشت خودم را از وادی ششم که استاد و راهنمای گرامی، جناب مهندس دژاکام، به رشته تحریر درآوردهاند خدمتتان تقدیم میکنم.
وادی ششم میفرماید: «حکم عقل در قالب فرمانده کاملاً اجرا میشود.»
همانگونه که میدانیم، انسان دارای دو بخش است: صور آشکار و صور پنهان. عقل، ذهن، حس، نفس، آرشیو و روح جزو صور پنهاناند؛ قابل دیدن نیستند اما نقش بسیار مهمی در زندگی انسان دارند. زیرا انسان تنها موجودی است که صاحب اختیار است و میتواند انتخاب کند. عقل نیز تابع انسان است و میتواند با اطلاعاتی که از طریق حواس دریافت میکند رشد کرده و دانایی را به دانایی مؤثر تبدیل کند.
عقل فرمانروای شهر وجودی انسان است و تا زمانی که او فرمانروا باشد، امکان ندارد فرمانی اشتباه صادر کند یا فرد بهطور کلی به سمت ضد ارزشها برود. همانطور که مهندس فرمودهاند، عقل مانند خورشید است؛ خورشیدی که به همه موجودات یکسان میتابد و هیچگاه برای انسان دردسر یا مشکل نمیآفریند. اما متأسفانه انسان با اختیاری که دارد، گاهی به جای فرمان عقل، به فرامین نفس اماره گوش میدهد و لذت آرامش و آسایش همیشگی را فدای لذتهای لحظهای میکند.
مثل من، مجتبی، و بسیاری دیگر که به سمت مواد مخدر یا الکل رفتیم. با این کار نهتنها آرامش خود، بلکه آسایش خانواده، دوستان و جامعه را نیز بر هم زدیم. باید بدانیم که عقل همیشه در وجود ما حضور دارد و جایگاه آن در مغز است. مغز در حقیقت مترجم عقل است؛ همانطور که زبان وسیلهای برای چشیدن و گوش وسیلهای برای شنیدن است.
عقل هیچگاه فرمانی صادر نمیکند که به ضرر انسان باشد. عقل همچون خداوند، هرگز حاضر نیست به مخلوقات آسیبی برساند. بلکه همواره ما را به سمت روشنایی و راه راست هدایت میکند و از ظلمت و تاریکی بیرون میآورد. عقل در همه حال با نفس اماره و جن درون انسان در مبارزه است و نمیگذارد پیامهای ویرانگرِ او بر ما غالب شود.
زمانی که من مصرفکننده بودم، نفس اماره همیشه پیامهای ناامیدکننده صادر میکرد. به همین دلیل، هر بار که قصد ترک میکردم با شکست مواجه میشدم. زیرا فرمانروای شهر وجودیام نفس اماره بود. تا زمانی که او حاکم باشد، صلح، آرامش، تعادل و سلامتی امکانپذیر نیست.
اما این تغییر یکشبه رخ نمیدهد. باید پلهپله از مواد و کارهای ضد ارزشی فاصله گرفت تا فرمانروایی به نفس لوامه و سپس به نفس مطمئنه برسد. در این صورت دوباره عقل به حکومت میرسد و آرامش و تعادل در شهر وجودی انسان برقرار میگردد.
امیدوارم توانسته باشم اندکی از نکات مهم این وادی را بیان کنم.
ویراستار: مسافر امیر لژیون دهم نمایندگی شیخ بهایی
ارسال مطلب: مسافر احسان
- تعداد بازدید از این مطلب :
132