جلسه پنجم از دوره سیزدهم سری کارگاههایی آموزشی عمومی کنگره۶۰، در نمایندگی شهباز به استادی مسافر علیکوثر، نگهبانی مسافر احمد و دبیری مسافر رسول با دستور جلسه؛ وادی ششم؛ (حکم عقل را در قالب فرمانده کاملاً اجرا نماییم) و تاثیر آن روی من در روز پنجشنبه تاریخ ۱۴۰۴/۰۵/۳۰ ساعت ۱۷ آغاز به کار نمود.
خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان علیکوثر هستم یک مسافر
از راهنمای خوبم آقا مسعود تشکر میکنم. در وادی ششم یاد میگیریم عقل را به رسمیت بشناسیم، یعنی به جایی برسیم که بتوانیم هر فرمانی که عقل صادر میکند اجرا کنیم. بیشتر مشکلات ما به خاطر نفس است و من میخواهم کمی درباره نفس صحبت کنم. همانطور که در آموزشهای کنگره۶۰ و صحبتهای آقای مهندس و آقا مسعود یاد گرفتهایم، نفس انرژی بالایی دارد و در همه موجودات وجود دارد.
نفس بر اساس تنوع ذاتی شکل میگیرد و مسیرش تابع یکی از سه مرحله است: نفس اماره، لوامه و مطمئنه. من سالها در نفس اماره گرفتار بودم. با شروع مصرف مواد مخدر به تاریکیها فرو رفتم، بارها سوختم و خاکستر شدم، دوباره زنده شدم و باز هم به مصرف برگشتم. ترکهای زیادی را تجربه کردم، اما هیچکدام به نتیجه نرسید. خدا را شکر میکنم که کنگره ۶۰ سر راهم قرار گرفت و کمک کرد مشکلاتم حل شود.
در وادی ششم به ما آموزش داده میشود که هر کاری را باید با تفکر و رجوع به فرمان عقل انجام دهیم. رسیدن به فرمان عقل یکباره نیست، بلکه ذرهذره و با روش DST امکانپذیر است. وقتی از نفس اماره عبور میکنیم و به نفس لوامه میرسیم، کمکم به سمت نفس مطمئنه حرکت میکنیم. این همان نزدیک شدن به فرمان عقل و در نهایت فرمان حق است. عقل به من یاد میدهد قبل از هر کار فکر کنم که آیا درست است یا غلط.
در گذشته وقتی در تاریکی مواد بودم، همه ارزشها را از دست داده بودم و ضد ارزشهای زیادی به من چسبیده بود. نفس اماره مدام مرا فریب میداد، اما در سفر وقتی کمی جلو رفتم، به نفس لوامه رسیدم. نفس لوامه همان صدای درونی است که به من میگفت اگر سفر نکنی و ادامه ندهی، دوباره به تاریکیها برمیگردی. همین تذکرها باعث شد قدمهای تازهای بردارم. در این مسیر ورزش هم نقش مهمی داشت و کنگره با ورزشهایی که جمعه انجام میدهیم جسم و روحم را تقویت کرد.

خدا را شکر میکنم که توانستم به مرحلهای از نفس مطمئنه برسم، هرچند نه کامل. سفر اولم را گذراندم، رهایی گرفتم و وارد سفر دوم شدم. در این سفر یاد گرفتم که اگر میخواهم در مسیر بمانم، باید خدمت کنم. خدمت کردن یعنی ادامه سفر و نزدیک شدن به عقل سالم. تا امروز هم امتحان کمکراهنمایی دادهام ولی قبول نشدم، شاید لیاقتش را نداشتم. انشاءالله امسال دوباره امتحان میدهم تا روزی بتوانم مثل کسانی که به من خدمت کردند، من هم خدمتگزار دیگران باشم.
از اینکه به صحبتهای من گوش دادید ممنونم.
تایپ و ویراستاری: مسافر حمید
تهیه و تنظیم: مسافر محسن کاربر سایت
- تعداد بازدید از این مطلب :
59