English Version
This Site Is Available In English

با فرمان عقل ذره ذره به نور نزدیک می‌شویم

با فرمان عقل ذره ذره به نور نزدیک می‌شویم

 جلسه پنجم از دوره هشتم سری کارگاه های آموزشی خصوصی کنگره 60 ویژه مسافران نمایندگی پرند، با استادی مسافر حسن، نگهبانی مسافر مهرداد و دبیری مسافر پویا با دستور جلسه "وادی ششم وتاثیر آروی من" روز چهارشنبه 29تیرماه 1404 ساعت 17:00 آغاز به کار نمود.

خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان حسن هستم یک مسافر خدارا شاکر هستم که امروز در این جایگاه قرار گرفتم و از ایجنت محترم، لژیون مرزبانی و راهنمای محترم تشکر می‌کنم که به من اجازه دادند که خدمت کنم و آموزش بگیرم
در مورد دستور جلسه از وادی یکم تا وادی چهارم ماروی تفکر خودمان کار کردیم تا بدانیم چطور در مورد مسائل تفکر کنیم در وادی پنجم حرکت کردن را به ما نشان داده است ولی در وادی ششم که می‌گوید حکم عقل را در قالب فرمان اجرا کنیم بخواهم ساده بیان کنم من حسن قبل از اینکه وارد کنگره بشوم حس‌های من بسته بود و نفس اماره نمی گذاشت که من به صدای عقلم گوش بدهم آقای مختاری راهنمای بزگوارم همیشه مثالی میزند که یک نوازنده وقتی در بازار زرگری وقتی میخواهد آهنگی بزند اون سر و صدای زیاد نمی گذارد صدای آن نوازنده را بشنوند منم در زمان گذشته وقتی به من می‌گفتند که این راه بد یا خوب است نفس اماره من نمی گذاشت که من راه درست را انتخاب کنم و به عقلم رجوع کنم خدارا شاکر هستم توانستم در مسیر کنگره پا بگذارم و توانستم 10 ماه روزی سه بار با نفس خودم بجنگم من مصرف کننده تریاک بودم با مصرف زیادم وقتی وارد کنگره شدم وقتی راهنما فرمان شروع درمان را با شربت OT را داد جنگ من با نفس امر کننده‌ام  شروع شد تا بتوانم به آن غلبه کنم یعنی می‌توانستم این دارو را به دید مواد مخدر یا به دید دارو ببینم. سعی کردم به حرف‌های راهنما گوش بدهم و فرمانبرداری کنم تا سفرم را به اتمام رساندم.
ولی در سفر دوم متوجه شدم با این وادی که پایان هر نقطه سر آغاز خط دیگری است فهمیدم که خیلی به وادی ششم احتیاج دارم چون باید ابزاری داشته باشم که بیرون از اینجا با در خانواده و محل کار از خودم دفاع کنم و اطلاعاتم را بالا ببرم من با حضورم در جلسات و آموزش‌هایی که میگیرم اطلاعات خودم را بالا می ‍برم ولی اگر به فکر این باشم که سفر اولم تمام شد بروم و به زندگیم برسم مطمئنا برگشت خواهم خورد شاید مواد مصرف نکنم ولی نیروهای منفی در موقع رهایی به سراغم آمدند و من را در چالش‌های سختی قرار دادند ولی من به صدای عقلم گوش کردم در زمان مصرف من شغل پر درآمدی داشتم و برایم مهم نبود که این مبلغ درآمد از چه راهی به زندگی من می‌رسد و از کجا این مبلغ در می‌آید در طول زمان مصرفم که  چهار سال بود در این مدت یکبار با خانوادم غذا نخوردم در تمام این مدت فقط فکر  پول درآوردن بودم در اصل من هم یک کارتن خواب بودم چون حس‌‍‌هایم همه بسته بود و هر چی حس منفی بود به سراغ من می‌آمد خدا را شاکرم که در کنگره توانستم  در صراط مستقیم قرار بگیرم جناب آقای مهندس می‌فرماید روزنه ای وجود دارد که اگر بخواهید به سمت آن بروید آن روزنه باز می‌شود و ذره ذره به نور نزدیک می‌شویم ولی اگر بخواهیم به سمت ضد ارزشها برویم اون فضا و روزنه برایمان تنگ تر و تاریک‌ تر می‌شود در نتیجه اگر من حسن بخواهم در صراط مستقیم قرار بگیرم در انتها به آسایش و آرامش می‌رسم ولی اگر بخواهم به سراغ ضد ارزش‌ها بروم و به نفس امر کننده گوش بدهم افکارم افیونی و به سمت ضد ارزشی سوق داده می‌شود.
یکم بخواهم راجب لژیون سردار صحبت بکنم وقتی وارد کنگره شدم به من پیشنهاد دادند که در لژیون سردار شرکت کنم من در ذهن خودم راجب لژیون سردار قضاوت کردم ولی شرکت کردم بعد از دو سه جلسه که مشارکت ها را گوش کردم متوجه شدم که من اگر مبلغی امروز در لژیون سردار پرداخت میکنم به من آموزش می‌دهد که بتوانم بخشنده باشم امروز من و همسفرم اگر در لژیون سردار شرکت کردم و مبلغی کارت کشیدم طوری به زندگی من برگشت که من خودم تعجب کردم و این باعث شد که من جایگاه دنوری هم بخواهم تجربه کنم چون خواسته آن را دارم میدانم شرایط آن هم محیا می‌شود چون معتقدم که به طور معجزه آسایی به زندگی من برمی‌گردد.
در آخر از همه ممنونم که به صحبت‌های من گوش کردید

 

تایپ و بارگذاری: مسافر نیما لژیون چهارم
مرزبان خبری: مسافر حجت 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .