ششمین جلسه از دوره چهل و یکم کارگاههای آموزشی خصوصی کنگره ۶۰، نمایندگی صالحی تهرانپارس به استادی مرزبان محترم مسافر سعید و نگهبانی مسافر وحید و دبیری مسافر هادی با دستور جلسه "وادی ششم و تاثیر آن روی من" در روز چهارشنبه 22 تیرماه ماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۷ آغاز به کار نمود.
با عرض سلام و خدا قوت خدمت همه عزیزان. امیدوارم جلسهی پرباری داشته باشیم. من، سعید، بهعنوان یک مسافر، از تکتک شما آموزشهای لازم را فرا میگیرم و این فرصت را مغتنم میشمارم که از مشارکتهای هر یک از شما بیاموزم. خدای را شاکرم که امروز در این مکان حضور دارم و این توفیق نصیبم شد.
وادی اول تا چهارم به اهمیت تفکر میپردازد و از وادی پنجم، ما را به سمت عمل و کاربردی کردن آموختهها سوق میدهد. همانطور که استاد امین بر جزوهی جهانبینی تأکید کردهاند، «جهانبینی کاربردی» یعنی من باید هر آنچه را که میآموزم، در زندگی خود به کار بندم.
وادی ششم میفرماید: «حکم عقل را در قالب فرمانده کاملاً اجرا نماییم.» این مصرع از مولانا به زیبایی این مفهوم را بیان میکند: «عقل را آمد عاشقا خود را بپوش / وای ما ای وای ما از عقل و هوش.» زمانی که مسئولیت استادی جلسه را بر عهده میگیرم، تحقیقاتی در اینترنت انجام میدهم و معمولاً به کلامالله مراجعه میکنم. جالب است بدانید که در جستجوهایم دریافتم کلمهی «عقل» ۴۹ بار در آیات و سورههای مختلف قرآن مجید ذکر شده است؛ این نشاندهندهی اهمیت والای عقل از منظر قرآن است، همانطور که جناب مهندس میفرمایند: «عقل، فر ایزدی دارد.»
.jpg)
نکتهی جالب دیگر این است که عقل در قرآن با مفاهیمی چون تدبیر، فکر، فهم، ایمان، علم، عشق، تقوا، نفس و روح ارتباط معنایی عمیقی پیدا میکند.
سؤالی که برایم پیش آمد، تفاوت میان «تفکر» و «تعقل» بود. گفتهاند که تفکر، فرایندی است که با اطلاعات موجود، به معلومات جدید میرسیم و با اندیشیدن دربارهی موضوعات، به درک عمیقتری دست مییابیم. اما تعقل بحثی متفاوت است؛ تعقل، فرایندی است که در راستای عقل، صراط مستقیم، ارزشها و آموزههای الهی گام برمیداریم.
در کنگره ۶۰ میآموزیم که برای تبدیل شدن به یک فرمانده خوب، ابتدا باید فرمانبردار خوبی باشیم؛ زیرا هر فرماندهی موفقی، روزی یک فرمانبردار عالی بوده است.
در ابتدا باید از ضد ارزشها دوری کنیم و از مرحلهی نفس اماره به سمت نفس لوامه و سپس نفس مطمئنه حرکت کنیم؛ این فرایندی تدریجی است. با تزکیه و پالایش میتوانیم از نفس اماره عبور کرده و فرماندهی را به عقل بسپاریم. کسانی که فرماندهیشان به دست عقل میافتد، آن «شو شود» واقعی برایشان اتفاق میافتد؛ مثلاً در مسیر آزمون راهنمایی، ما در همین راستا حرکت میکنیم.
در آغاز سفر، راهنمای عزیزم نکاتی را به من گوشزد کردند؛ اولین آنها نظم و انضباط بود: "سر وقت بیا، سر وقت دارو بخور، ماشینت را در کوچه پارک نکن." با رعایت همین مسائل کوچک، به پیشبرد اهداف کنگره ۶۰ کمک کردم. امیدوارم بتوانم آموزشهای آقای مهندس را به شکل کاربردی در زندگیام پیاده کنم. وقتی به جمع نگاه میکنم، لبخند را بر لبان تکتک شما میبینم و این یعنی عشق، محبت و احساس خوب. از همهی شما که با عشق و محبتتان از ما حمایت میکنید، سپاسگزارم.
در پایان وادی ششم، آقای مهندس میفرمایند که رسیدن از نفس اماره به فرماندهی عقل، از نظر زمانی شاید هزاران سال طول بکشد و از لحاظ مکانی، به یک مو بند است. امیدوارم در این مسیر سختکوش باشیم. در پایان، شعری را که سرودهام، برایتان میخوانم:
جهل جاهل سینه ها را میدرد
عقل عاقل کینه ها را میبَرَد
از توجه شما به صحبتهایم سپاسگزارم.
تایپ، ویرایش و بارگزاری خبر: مسافر احسان لژیون یکم
مرزبان خبری: مسافر احمد
مرزبان کشیک: مسافر احمد
مرداد ماه ۱۴۰۴
شعبه صالحی (تهرانپارس)
- تعداد بازدید از این مطلب :
117