English Version
This Site Is Available In English

می‌خواهید به هستی چه تصویری از خود نشان دهید؟

می‌خواهید به هستی چه تصویری از خود نشان دهید؟

نهمین جلسه از دوره پنجاه و سوم کارگاه‌های آموزشی خصوصی کنگره ۶۰، نمایندگی چالوس، استادی پهلوان محترم مسافر روزبه، نگهبانی مسافر علی و دبیری مسافر حمید با دستور جلسه " وادی ششم و تأثیر آن روی من " یکشنبه بیست و ششم مردادماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۷ آغاز به کارکرد.

خلاصه سخنان استاد:

سلام دوستان روزبه هستم مسافر، خوشحالم که برای چندمین بار در شعبه چالوس حضور پیدا کردم؛ البته در شعبه جدید چالوس اولین بار است که ولی در کل سومین بار است که در شعبه چالوس حضور پیدا می‌کنم.
خوشحالم از اینکه در خدمت شما عزیزان هستم و این نقل‌مکان به این جای جدید را به شما تبریک می‌گویم، خیلی فضای خوبی است و حیاط باصفایی دارد و نزدیک به دریا است. امیدوارم همان‌طور که این مکان جدید شعبه نسبت به مکان قبلی چند مرتبه جایگاهش بالاتر است، تعداد مسافران و اعضا این نمایندگی نیز نسبت به قبل چند مرحله بالاتر رود.

به یاد دارم در جلسه‌ای که دو سال قبل به شعبه چالوس آمدم، خیلی نسبت به امروز افراد بیشتری شرکت داشتند و امروز وقتی افراد حاضر در جلسه را شمردم، سی‌وسه نفر در جلسه شرکت کردند و من انتظار داشتم که وقتی در غرب مازندران تنها یک شعبه وجود دارد آن‌هم شعبه چالوس است و 12 سال سابقه دارد و بااین‌وجود، بایستی حداقل صد نفر مسافر در این شعبه حضورداشته باشند.
و این نشان می‌دهد من مسافر، من بچه چالوس، من بچه مازندران آن‌طور که باید مسئولیتم را در مقابل این سرزمین انجام دهم، انجام ندادم و آن‌جور که باید می‌رفتم به کسانی که دربند اعتیاد و تاریکی هستند پیام دهم و هدایتشان کنم که بیایند و در اینجا سفر کنند، نرفته‌ام.

چرا؟ چون خود نتوانسته‌ام آن‌طور که باید قدم درست را بردارم و خود نیامده‌ام حکم عقل را اجرا کنم. اینجا که وادی ششم می‌گوید حکم عقل را در قالب فرمانده کاملاً اجرا نماییم، حکم عقل سخت است و اگر نیمی از اعضا نمایندگی چالوس در این دوازده سال حکم عقل را در رابطه بااینکه در جبهه مبارزشان، جبهه مبارزه با اعتیاد و تاریکی است، اجرا می‌کردند، الآن باید برای نشستن بر روی صندلی‌های این شعبه صف بسته می‌شد.

حکم عقل را انجام دادن سخت است و آنجا که می‌خواهم حکم عقل را انجام دهم، نبردی بین عقل و نفس شروع می‌شود. نفس خواسته‌اش: خیانت، طمع، شهوت و... است ولی عقل چیز دیگری می‌گوید؛ عقل می‌گوید: بخشش، محبت، خدمت و... .

طبیعتاً انجام هر چیزی که عقل می‌گوید نسبت به آنچه نفس می‌گوید، ازحمت بیشتری می‌خواهد. نفس می‌گوید برو مواد مصرف کن اما عقل چیز دیگری می‌گوید. چند نفر هستند که بیایند سفر کنند، یازده ماه زمان بگزارند و زحمت لازم بکشند تا به رهایی برسند؟! این‌همه آدم در جهان هستند که اضافه‌وزن دارند و وقتی در مورد فواید ورزش و وزن متعادل از آن‌ها سؤال کنی در جواب همه آن‌ها می‌توانند برایتان یک کتاب بنویسند. ولی وقتی پای اجرای حکم عقل می‌آید و باید وزنش را کنترل کند، در انجامش وا‌می‌مانند. چرا؟ چون حکم عقل را انجام دادن سختی دارد ولی این سختی به تغییر انسان به جایگاه‌های بالاتر می‌ارزد. آنجا که حکم عقل را انجام دهی، جایگاهت تغییر پیدا می‌کند. اول در صور پنهان و در بعد در صور آشکار این تغییر نمایان می‌شود.

آنجا که نفس می‌گوید مال را برای خودت و فرزندانت نگه‌دار و تو را از فقر می‌ترساند ولی تو می‌آیی و در خلاف جهتش بخشش را انجام می‌دهی برای اینکه همنوعت هم بتواند از محصولی که برداشت کردی نیز برداشت کند، آن موقع است که به‌فرمان عقل در قالب فرمانده عمل کرده‌ای و تغییر جایگاه برای انسان رخ می‌دهد.

شما اگر بهترین امکانات و سرمایه را داشته باشید ولی نتوانید از حکم عقل پیروی کنید، نمی‌توانید تغییر جایگاه را تجربه کنید. دقیقاً در کشمکش عقل و نفس است که ما مشخص می‌کنیم در پیش هستی و قدرت مطلق، لیاقت داریم. در آنجایی که من پیش شهوت و محبت یکی را انتخاب می‌کنم، آنجا است که من مشخص می‌کنم در هستی لیاقتم چه است. آنجا که بین بخشش و طمع یکی را انتخاب می‌کنم آنجا است که به هستی نشان می‌دهم لیاقت دریافت چه چیزی را دارم.

ببینید می‌خواهید به هستی چه تصویری از خود نشان دهید. اصلاً برای چه در میان این‌همه مصرف‌کننده که قول می‌دهم در بین همین اطراف و خیابان، حداقل سه برابر همین جمعیت حاضر در نمایندگی، مصرف‌کننده مواد مخدر وجود دارد. چرا در میان این‌همه مصرف‌کننده شما هدایت شدید تا در این صندلی بنشینید؟ چرا قسمت شما شده که این راه درمان را پیدا کنید؟ چرا پروردگار هستی خواسته شمارا نجات بده؟

آیا ما آمده‌ایم که فقط رها شویم و رهایی بگیریم و برویم؟ الکی سرمایه‌گذاری کردند و نیروهای الهی و خداوند فرصت و بستری فراهم کردند که ما رها شویم و برویم؟ حتماً و حتماً یک حکمتی است و هرکسی باید برود و این را پیدا کند.

تمام سی‌دی‌های جناب مهندس از سال 1403 تابه‌حال، یک نکته‌ای به‌وضوح درهمشان پررنگ است و آن این است که انسان باید نقشش را در جهان هستی پیدا کند. ببیند نقشش چیست؛ انسان فقط برای خوردن، خوابیدن، تشکیل خانواده، کار کردن و... پا به حیات نگذاشته است و دلیلی فراتر دارد که باید هرکسی آن را پیدا کند.

پیدا کردن این جواب و نمایان شدن راه مسیر به‌راحتی نیست و باید در آنجا که نبرد بین نفس و عقل شکل می‌گیرد، با تمام سختی‌هایش فرمان‌بردار عقل بود و همه سختی را به‌جا خرید.

پنج تا هفت سال طول کشید دوستان مصرف‌کننده‌ام به صحبت‌هایم گوش کنند و به کنگره بیایند و این به این دلیل است که طول کشید تا من که ثمره کنگره هستم را ببینند و کنگره را باور کنند. شما اگر ثمره خوبی باشید چند سال بعد حتی این شعبه فعلی هم برایتان کوچک است. باید این باغ را آباد کنید و این آباد کردن وظیفه شماست که برای این سرزمین هستید.

امیدوارم با توجه به تمام سختی‌های راه از آموزش‌های جناب مهندس بهره بگیریم و در مسیر فرمان‌برداری از فرمان عقل، حرکت کنیم و این جز با تمرین کردن چیزهای کوچکی مثل سروقت آمدن، سی دی نوشتن و... امکان‌پذیر نیست.

ممنونم که به صحبت‌های من توجه کردید.

در ادامه اجرای پیمان و اهدای شال مرزبانان دوره دوم نمایندگی:





عکس: راهنمای محترم مسافر محمد
تهیه: مرزبان محترم مسافر قدم علی
تایپ، تنظیم و ارسال: مسافر سینا
مسافران نمایندگی چالوس

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .