جلسه پنجم از دوره سوم لژیون سردار نمایندگی پردیس، با استادی راهنمای محترم مسافر امیرحسین، نگهبانی پهلوان محترم مسافر محراب و دبیری دنور محترم مسافر عمید با دستور جلسه " وادی ششم و تاثیرآن روی من" دوشنبه 27 مرداد ماه ۱۴۰۴ راس ساعت ۱۶ آغاز به کار کرد.
خلاصه سخنان استاد:
از نگهبان و دبیر محترم سپاسگزارم که این فرصت دوباره فراهم شد تا در این جایگاه حضور داشته باشم و آموزش بگیرم. امروز که به صحبتها گوش میدادم، ابتدا قصد داشتم برخی نکات را استخراج کنم، اما متوجه شدم که بهتر است تجربه شخصی خودم را بیان نمایم.
زمانی که برای نخستین بار وارد کنگره شدم، مصرف بسیار بالایی داشتم و حتی یک بار نیز با شکست و بازگشت روبهرو شده بودم. ورود دوباره برایم بسیار دشوار بود؛ اما در همان سه جلسهی نخست مشاوره، چیزی که بیش از همه دریافت کردم، محبت بود. این محبت به من آموخت که هر انسانی، هرچند اشتباه کرده باشد، همچنان توان بازگشت و اصلاح مسیر را دارد.

در آخرین سفرم، در حالی که وضعیت جسمی و روحی بسیار نامناسبی داشتم و مصرف من به حدود ۴۰ تا ۵۰ بار در روز رسیده بود، وارد درمان شدم. آن روزها شبها با این حس به خواب میرفتم که شاید دیگر صبحی در پیش نباشد. اما با سختگیریها و بینش راهنمایم و با محبت او که اساس کارش عشق بود، توانستم مسیر درمان را آغاز کنم. در مدت حدود ده تا یازده ماه، با فرمانبرداری از راهنما و پیروی از آموزشها، به بهبودی و حال خوش رسیدم.
پس از درمان، متوجه شدم که رها شدن از بند مصرف تنها آغاز راه است و نباید آموزشها را رها کرد. از همینرو خدمت کردن را آغاز نمودم؛ ابتدا در بخش سایت و سپس در مرزبانی، و همهی اینها با اجازهی راهنمایم بود. در این مسیر تعادل بیشتری پیدا کردم و خواست قلبیام خدمت کردن شد؛ هرچند در مسائل مالی توان زیادی نداشتم، اما تلاش کردم به اندازهی توان خود سهمی ادا کنم.
گاهی زمزمههایی در ذهنم ایجاد میشد؛ صداهایی که به من یادآوری میکردند به جای کمک کردن، بهتر است نیازهای شخصی مانند خرید ماشین یا وسایل دیگر را برطرف کنم. اما در پرتو آموزشهای جهانبینی، آموختم که این صداها از نفس نشأت میگیرند و تنها با دانایی میتوان فرمان عقل را برگزید. در برابر این وسوسهها، با خود میگفتم: «دیگران برای من خدمت کردند تا من امروز حال خوبی داشته باشم؛ اکنون نوبت من است که بکارم تا دیگران بهرهمند شوند.»
من بر این باورم که خدمت تنها به معنای حضور در لژیون یا مشارکت علمی نیست؛ بلکه باید بستری فراهم کنیم تا کنگره مکانی آبرومند و شایسته برای درمان باشد. همانگونه که شخصیت ما باید متمایز از گذشته باشد و با احترام، نظم و آراستگی در مسیر درمان حرکت کنیم.
بنابراین وظیفهی خود میدانم که سهمم را در هر لژیونی ادا کنم و در خدمتهای مالی و معنوی شرکت نمایم. کنگره در ابتدا چیزی از ما طلب نمیکند، بلکه نخست به ما عطا میکند تا حال خوش را تجربه کنیم؛ و پس از آن، این ما هستیم که باید برای استمرار این چرخه، سهم خود را ادا کنیم.
سایت نمایندگی پردیس
- تعداد بازدید از این مطلب :
102