به نام قدرت مطلق « الله »
یازدهمین جلسه از شصت و دومین دوره سری کارگاه های آموزشی خصوصی کنگره ۶۰ در نمایندگی پرستار، با استادی: راهنما مسافر محمد، نگهبانی موقت: مسافر حسن و دبیری موقت: مسافر علیرضا، با دستور جلسه "وادی ششم و تاثیر آن روی من" روز دوشنبه مورخ بیست و هفتم مردادماه 1404 راس ساعت 17 آغاز بکار کرد.
خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان محمد هستم یک مسافر
.JPG)
خدا را شکر میکنم که یک بار دیگر این فرصت را پیدا کردم در حضور شما دوستان عزیزان این جایگاه را تجربه کنم و از تک تک شما آموزش بگیرم.
به آقا حامد خدا قوت میگویم و خیلی تشکر میکنم که یک دوره بیست ماهه ایجنت بودند و زحمت کشیدند، شاید یک نفر از بیرون بگوید مرزبان و یا ایجنت چه کار می کنند و اتفاقی نمیافتد، همین که اتفاقی نمیافتد یک عده دارند زحمت می کشند اگر نبودند خیلی اتفاقات می افتاد.
من خودم یک هفته نشده است که در جایگاه ایجنتی قرار گرفتهام هنوز خیلی از مشکلاتش را متوجه نشدم ولی الان کمکم متوجه میشوم که چه زحمتهایی کشيدند ایجنتهای دورههای قبل وظیفه خودم دانستم که یک بار دیگر تشکر کنم.
خواهشی هم دارم که همه دست به دست هم بدهیم تا یک شعبه پویا داشته باشیم چون اگر اینجور نباشد حتی دیدهبان هم نمی تواند کاری از پیش ببرد.
راجع به دستور جلسه وادی ششم که میگوید حکم عقل را در قالب فرمانده کاملا اجرا کنیم.
اصلا حکم عقل چی است که می گوید ما اجرایش کنیم؟
در زندگی عادی بیرون هم دیدیم وقتی یک نفر کار درست انجام میدهد میگویند عاقلانه است و کار اشتباه می گویند این عاقلانه نیست چه چیزی تعیین میکند درست بودن کار و نتیجه کار چه بوده؟
ما قبل از اینکه کنگره هم بیاییم تشخيص میدادیم چه کاری درست است وچه کاری غلط ، این طور نبوده که هیچ چیز ندانیم.
حالا که وارد کنگره شدیم این تشخيص بالاتر رفته است اگر قبل از کنگره سی درصد از کارهایمان که انجام می دادیم عاقلانه بوده ولی داخل کنگره اگر خودم را به آموزشها برسانم حداقل هفتاد درصد میتوانم به تشخيص خوبی برسم.
حالا با این همه دانش و آگاهی که دارم چرا بعضی اوقات کارهایی را انجام میدهم که از روی دانایی نیست، علت این است که فقط عقل نیست که حکم میدهد در مقابل بقیه بیکار ننشستهاند چون نیروی قوی دیگر وجود دارد که نفس اماره است که هر تصمیم عاقلانهای که من بخواهم انجام بدهم جلویش میایستد با هزار ترفند، بتواند با زور یا فریب مانع شود.
من داخل کنگره یاد گرفتم هیچ کار ضد ارزشی نیست که بخواهد با لباس آراسته و خیلی شیک نيايد، با هزار ترفند به من می قبولاند که این کار عاقلانه ات غلط است مانند کارمندی که می داند رشوه گرفتن کار درستی نیست ولی نفس اماره بهشون غلبه میکند و ثابت می کند که رشوه را بگیری و میگوید اگر نگیری هم به خودت هم به مجموعه و هم به خانواده خیانت کردی .
من وقتی به کنگره آمدم همه کارهای عاقلانه را پذیرفتم فرق دارد و میتواند من را به رهایی برساند همین کنگره است، ولی نفس اماره هم بی کار ننشسته است و تنها راه این است که من دانایی ام را بالا ببرم و در کنگره یاد گرفتم که اگر نفس عماره بخواهد با یک لباس خیلی شیک چیزی رابه من به قبولاند من تشخيص دهم که به درد من نمیخورد هر چه قدر هم به من بگوید برو سرکار بهتر از کنگره است کنار خانواده باشی بهتر از کنگره است چون دانایی ام رشد کرده است.
از اینکه به صحبتهای من توجه نمودید سپاسگزارم
تایپ: مسافر علی لژیون ششم
عکس و بارگذاری: مسافر حسین لژیون دوازدهم
وبلاگ نمایندگی پرستار
- تعداد بازدید از این مطلب :
82