English Version
This Site Is Available In English

رسیدن به فرمان عقل زمانی اتفاق می افتد که انسان بتواند تزکیه و پالایش کند

رسیدن به فرمان عقل زمانی اتفاق می افتد که انسان بتواند تزکیه و پالایش کند

 

هفدهمین جلسه از دوره ی شصت ونهم سری کارگاه‌های آموزشی ، عمومی کنگره۶۰ به نمایندگی ابن‌سینا ، به استادی دیدبان محترم جناب آقای علی رضا زرکش  ، نگهبانی مسافرمصطفی و دبیری مسافر رسول با دستور جلسه (   وادی ششم و تاثیر آن روی من) درتاریخ شنبه 25 مردادماه ۱۴۰۴ راس ساعت 17 آغاز به کار کرد.

سلام دوستان علی رضا هستم مسافر
ما انسان ها در زمانی که داریم زندگی می کنیم چند بار قرار است که امتحان شویم ، وقتی قرار است شرایط متفاوت باشد ،آن موقع من قرار است امتحان شوم ،آن موقع است که من قرار است درست رفتار کنم . همیشه جیب من پول دارد ، آن زمانی که جیب من پول ندارد باید درست رفتار کنم ، آن زمانی که شرایط بر من سخت می گیرد من باید آزمون بدهم ، یک سفر اولی وقتی درحال سفر است مگر چند بار به عروسی و مهمانی دعوت می شود که در آن امکان لغزش باشد ؟؟ما این مطالب را در کنگره یاد می گیریم و این آموزش ها است که به ما اجازه می دهد به جلو حرکت کنیم ، یادمان باشد هر وقت این بی تعادلی به سراغ ما می آید زمانی است که باید آزمون بدهیم ، فرق نمی کند این آزمون مربوط به یک سفر اولی و جسم او باشد یا مربوط به یک سفر دومی و جهان بینی و روان او باشد ، برای همین موضوع جهان بینی کنگره تمام تلاش خود را کرده است تا ما نسبت به خودمان و جهان پیرامونمان اطلاعات بیشتری داشته باشیم ، هر چه مطلع باشیم وقتی به آن شرایط  می رسیم می فهمیم باید چکار کنیم ،در کنگره یک مسافر یازده ماه سفر می کند ، سی دی می نویسد ، پله کم می کند ، آموزش می بیند ، تا به لحظه گل رهایی برسد ، این مسافر یازده ماه تمرین کرده که در آن لحظه چکار کند ؟؟ و این وادی ها برای من اینگونه است ، استاد امین می فرماید در درون انسان بسیاری موجودات زندگی می کنند ، که باید این نیروها را انسان بشناسد،تا بتواند در جهت رشد خودش از آن استفاده کند ،در وادی ششم صحبت از حکم عقل است ، حالا واقعا این عقل چیست ؟؟عقل یک دریچه ای است بین بودن و نبودن ، بین هست و نیست ، بین هیچی و همه چیز ، روزنه موجودیت جایی که چیزی تازه موجود می شود ، که انسان تازه می تواند تعقل کند ، وقتی جناب مهندس در مورد عقل صحبت می کند ، می گوید این عقل نیست که فرمان می دهد ، نفس است که فرمان می دهد ، وخواسته است که فرمان می دهد ، انسان دو نیمه دارد ، یک نیمه تاریک و یک نیمه روشن ، دائما بین این دو نیمه جدال است ویکی به سمت نیکی ها و دیگری به سمت شر هدایت می کند ، میزان دانایی موثر ما تعیین می کند که کدام نیمه پیروز شود ،هر چه انسان ها میزان دانایی اش بیشتر باشد ،که این میزان دانایی در دانایی موثر نمود پیدا می کند ، دانایی موثر آن رفتار و کرداری است که من انجام می دهم و روی دیگران تاثیر دارد ، کاری که راهنما ها در کنگره برای انجام آن اجازه دارند و انجام می دهند ، راهنما تمام تلاشش را می کند که دانایی را به شما منتقل کند که موثر باشد ، دانایی های جاری در اطراف ما زیاد است اما دانایی موثری که در ما تاثیر بگذارد مهم است ، کسانی که در مرحله و سفر دوم این علاقه رابه ادامه مسیر دارند ، به آنها این اجازه داده می شود که به این دانایی موثر دست پیدا کنند ، که بتوانند این مسیر و حرکت را انجام دهند ، در انتهای این وادی آقای مهندس در مورد تزکیه و پالایش صحبت می کند ، زمانی که نور از این دریچه و روزنه به داخل ما تابیده شود و درون روشن شود ما می توانیم تاریکی های درون و سیاهی ها را ببینیم ، زمانی این اتفاق می افتد که انسان بتواند تزکیه و پالایش کند ، قرار نیست زیاد دست و پا بزنیم و خیلی تلاش های عجیب و غریب کنیم , همین که مسواک   می زنیم ، ظاهر آراسته داشته باشیم ، مودبانه رفتار کنیم ، به اینها می شود گفت فرمان عقل ، و باعث می شود این دریچه هویدا شود ، در انتها وقتی می رسیم به فرمان عقل و این دریچه باز و باز تر می شود ، آنجا جایی است که ما به فرمان عقل و نفس مطمئنه    می رسیم ، ما همه خیلی چیز ها می خواهیم ولی نمی شود ، خانه خوب می خواهیم ، ماشین خوب می خواهیم ، زندگی آسوده می خواهیم ، فرزند سالم و صالح می خواهیم ، اما نمی شود ، می گوییم شو ولی نمی شود ، نباید هم بشود ، در واقع برای کسی این شو     می شود که بسیار انسان توانمندی باشد،و انسان توانمند در کنگره انسانی است که می تواند خودش را تزکیه و پالایش کند و سفر دومش را انجام دهد ، چه کسی می تواند سفر دوم را انجام دهد ؟ کسی که خدمت می کند ، چه کسی خدمت می کند ، ؟ کسی که اجازه می دهد ، خدمت به او خدمت کند ، کسی که حال خوبش در گرو حال خوب دیگران است، ما در کنگره چند سفر داریم قبلا هم در موردش صحبت شده است ، یک سفر ابتدایی کنگره داریم ، سفر اول است که در واقع در حد پیش دبستانی و دبستان است ، سفر اول است ، ولی بعد از دوران ابتدایی سفر بعدی هم داریم که مثل دوران راهنمایی است ، بعد از آن یک دوران دبیرستان هم داریم ، و بعد از آن هم دوران دانشگاه را داریم و جایی آقای مهندس می فرماید ، برویم دانشگاه و دانش را در آگاهی کسب کنیم ، که انسان ها وقتی به یک توانایی و آگاهی می رسند که بتوانند دانش را در آگاهی استفاده کنند ، کسانی هستند که می توانند این دانش را همراه خودشان ببرند . می گوید : زگهواره تا گور دانش بجوی ،و کنگره این کار را می کند ، کنگره چکار می کند ، کنگره این کار را یادمان می دهد ، چگونه این کار را یادمان می دهد ؟ به یادمان می آورد ، درکنگره یاد می گیریم و در واقع به یادمان     می آید. چه کسانی یادشان می آید ؟ کسانی که حواسشان باشد ، کسانی که آرامش داشته باشند ، چه کسانی می توانند آرامش داشته باشند ، / کسانی که می توانند تزکیه و پالایش کنند ، چه کسانی می توانند تزکیه و پالایش کنند ؟ کسانی که خدمت کنند ، در سفر اول ما به خودمان خدمت می کنیم ، در سفر دوم هم به خودمان خدمت می کنیم ، در سفر دوم یاد می گیریم به این شکل به خودمان خدمت کنیم ودر واقع با خدمت به دیگران به خودمان خدمت کنیم ، مهندس هم می فرماید ، اگر ما بدانیم که خدمت مالی چه کاری برای ما      می کند ، می رویم فرش زیر پایمان را می فروشیم ، و بخشش می کنیم و خدمت مالی    می کنیم ، یک جایی می گویی شو ، شود ، گاهی چون فرمان عقل نیست چیزی را        می خواهی ، عقلت نمی رسد ، یعنی دانایی نیست ، دانایی موثر نیست ، چون اصلا خیلی چیزها مال ما نیست که می خواهیم ، انسان ها وقتی در مسیر خودشان قرار می گیرند ، این مسیر مخصوص خود من است ، مسیر باز می شود ، مثل یک سفر اولی که وقتی به کنگره وصل می شود ، دیگر سر کار هم مشکل ندارد ، به کنگره می رسد ، کارها به روال انجام می شود ، سی دی ننوشته می تواند بنویسد ، خدمت می تواند بگیرد ، راه باز می شود ، همسفرش هم می آید ، کمک هم می کند ، همراهی هم می کند ، پول هم دارد ، شربتش را هم می خرد ، مسیر من را می برد ، چون مسیر من است ، و مسیری که انسان را کامل  می کند ، مسیری است که با خدمت معنی پیدا می کند ، و کسانی که در کنگره به رهایی می رسند و می روند ، کسانی هستند که مبتدی هستند ، الفبا را یاد گرفته اند اما نمی دانند یک نامه بنویسند، ما برای این که بتوانیم در زندگی حرکت بکنیم باید همراه خودمان ، معنویات را داشته باشیم ، معنویات یعنی چه ، ؟؟ یعنی ما بتوانیم معنای زندگی را درک کنیم ، من معنای زندگی را چطور درک می کنم ، زمانی که همسفرم رفتاری می کند که من او را می فهمم،  و متوجه می شوم چطور رفتار کنم ، وقتی دلیل تمام اتفاقات را می دانی دیگر با هیچ چیز مشکلی نداری ، به این می گویند زندگی معنوی ، که بار مادی با خودش دارد ، سعی کنیم آن چیزی که در کنگره گفته می شود را به کنه آن پی ببریم ، و همین طور که این مسیر در طول سفر اول در ابتدای کنگره برای ما ، دانش آن هموار شد ، در سفر دوم هم این دانش وجود دارد که ، ما بتوانیم زندگی خود را هموار کنیم ، و آن چیزی که معنی خدمت را برای ما کامل می کند مادیات است .مادیات یعنی این که انسان به یک توانایی برسد که بتواند از پولش ببخشد .وقتی می گوییند شخص فقیر است به چه معناست؟ فقیر یعنی کسی که ستون فقراتش شکسته است .کسی که روی ویلچر می نشیند منظور او نیست ،کسی فقیر است که که وقتی فرزندش از او پول یا مالی می خواهد نمی تواند ببخشد و حالش دگرگون می شود .در اصطلاح کهیر می زند. یا همسرش از او مطالبه ای دارد کلا بهم می ریزد، یا حتی وقتی برای خودش می خواهد خرید کند ، دست و دلش می لرزد .این آدم ، آدم فقیری است . نگاه می کنی می بینی شخص هکتار ها زمین دارد ولی لباس تنش هزار تومن نمی ارزد .به این می گویند آدم فقیر . و در کنگره وقتی ما می بخشیم ، این بخشش را می آموزیم.وقتی در کنگره می بخشیم ، شجاعت پیدا می کنیم که بتوانیم بیرون از کنگره وقتی فرزندمان از ما چیزی خواست یا پولی طلب کرد راحت ببخشیم و اصلا سوال نکنیم و باز خواست نکنیم .این شجاعت می خواهد .و این شجاعت را ما در کنگره می آموزیم . با چه چیزی این معرفت را می آموزیم؟ با خدمت کردن . در سفر دوم و در کنارش خدمت مالی کردن ، که کار بسیار سختی است و هر کسی نمی تواند به فرمان عقلش برسد. فرمان عقل می گوید بشود و می شود . نمونه ی آن زمانی که آقای مهندس ده پانزده سال پیش در نوشتارها و سخنرانی ها می گفت کنگره باید صاحب دانشگاه شود و همه می خندیدند اما امروز دانشگاه خوارزمی را کنگره دارد .و چند هفته دیگر مسابقه و جشنواره ی دانش اعتیاد برگزار می شود  و جایزه ی آن را آقای مهندس دژاکام اهدا      می کند .تا ببیند که جامعه ی پزشکان درباره ی اعتیاد چه دستاوردی داشته تا همگان به این نتیجه برسند که تنها راهی که می توان با آن یک مصرف کننده را به درمان قطعی رساند روش( دی اس تی )است . به این می گویند فرمان عقل . میگوید شو، می شود .اینکه من بخواهم و بتوانم به اهدافم برسم و این اتفاق در کنگره می افتد ولی سخت است و به این راحتی هم به کسی داده نمی شود . باید تزکیه و پالایش کنی .درست مثل زمانی که گوسفند را ذبح می کنند ، ازاینکه سرش بریده می شود خوشش می آید اما از یک چیز بدش می آید و آن این است که دست و پایش بسته است و نمی تواند دست و پا بزند .اما چرا دست و پای گوسفند را می بندند؟ چون باید خون کثیف از رگ های او بیرون بزند و جسمش پاک و مطهر شود . اگر قرار است ما به فرمان عقل برسیم باید این خون کثیف این خواسته های نامعقول از درون ما بیرون بزند تا پاک شویم  . این خشم درونی و این شهوت درونی باید از ما خارج شود وگرنه حرف زدن درمورد عقل و فرمان عقل و روزنه ی موجودیت فقط کلامی است که جاری می شود و بازی با کلمات است . اما این اتفاق در سفر دوم و مرحله دوم  برای کسانی که خواستار این قضیه هستند می افتد ، به افتخار خودتان دست بزنید.

 

 

تنظیم و تایپ: مسافر احسان لژیون بیست و یکم
عکس: مرزبان خبری
نگارنده: مسافر اسماعیل لژیون بیست و یکم

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .