جلسه پنجم از دوره بیست و پنجم کارگاههای آموزشی عمومی کنگره۶۰ نمایندگی پاکدشت با استادی راهنمای محترم مسافر رضا، نگهبانی مسافر محمد و دبیری مسافر سعید با دستور جلسه "وادی ششم و تاثیر آن روی من" شنبه 25 مرداد ماه 1404 ساعت 16:30 آغاز به کار کرد.
.jpg)
خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان رضا هستم مسافر
خدارا شاکرم که امروز این اجازه را به من داد تا در این جایگاه بنشینم و آموزش بگیرم و از جناب مهندس و خانواده محترمشان تشکر میکنم و یک خدا قوت به تمام خدمت گزاران کنگره ۶۰ بخصوص خدمتگزاران شعبه پاکدشت.
دستور جلسه (وادی ششم و تأثیر آن روی من و اولین سال رهایی مسافر ابراهیم را جشن میگیریم)در وادی ششم میگوید حکم عقل را در قالب فرمانده کاملا اجرا نماییم ما اول باید بدانیم عقل چه است؟ جایگاه عقل کجا است؟ عقل از کجا شروع میشود و به کجا ختم می شود؟ اکثر ما قبل از کنگره فکر میکردیم عقل همان مغز است وقتی وارد کنگره شدم متوجه شدم که جایگاه مغز با عقل متفاوت است، مغز جزو صور آشکار است اما عقل جزو صور پنهان است، جناب مهندس میفرماید که عقل جایگاه خاصی ندارد و مشخص نیست، استاد امین در جهان بینی ۱ با مثال توضیح میدهد تا کاملا متوجه بشویم چون قابل لمس نیست، قابل حس و قابل دیدن نیست.عقل در شهروجودی ما یکی از ارکان اصلی و اساسی نفس است، مغز در اینجا چکار میکند؟ مغز مترجم عقل است حرف های عقل را برای جسم ترجمه میکند، چگونه میشود عقل را رشد بدهیم؟ همه چیز در هستی خوراک دارد و عقل هم از این قضیه مستثنی نیست برای مثال ما میخواهیم یک درخت گردو بکاریم دانه گردو را میگذاریم در خاک و به آن خوراک میدهیم، خوراکش چه است؟ خاک،آب و مواد مغذی خاک و خودش شروع میکند به بزرگ شدن دقیقاً عقل ما هم همینطور است عقل ما خوراک میخواهد خوراکش چه است؟اطلاعات، آگاهی و دانش.
من که چند سال است به رهایی رسیدهام برای چه به کنگره میآیم؟ ما به کنگره میآییم تا به دانشمان اضافه شود و آگاهیمان بالا برود، دانش و آگاهی را به راحتی نمیتوان یاد گرفت در جلسات یا لژیون بنشینیم استاد جلسه یا چیزی بگویند و ما یاد بگیریم و عقلمان رشد کند اینطور نیست ما باید تلاش و کوشش کنیم تا عقلمان رشد کند در هستی هیچ چیز بدون تلاش کوشش محقق نمیشود بهشت را به بها میدهند نه به بهانه.
در قسمت دوم دستور جلسه تولد یک سال رهایی مرزبان محترم مسافر ابراهیم را در شعبه جشن میگیریم، آقا ابراهیم اولین تولد لژیون پانزدهم است و اولین بار است که در این جایگاه قرار گرفته ام و حس خیلی خوبی است، ابراهیم دو بار سفر کرده است اولین بار که سفر کرد سفرش نصفه را رها کرد و برای دومین بار که سفر کرد از نظر صور پنهان خیلی بهم ریخته بود. ابراهیم گوش به فرمان بود و همه تکالیفش را به نحو احسنت انجام میداد به آقا ابراهیم تبریک میگویم انشاالله بخواند و شال راهنمایی را بر روی گردنش ببینیم خیلی ممنون که به صحبت های من گوش کردید.

سخنان مرزبان محترم مسافر ابراهیم:
سلام دوستان ابراهیم هستم یک مسافر خدای خودم را شکر میکنم که در کنگره هستم و آموزش میگیرم از جناب مهندس و خانواده محترمشان تشکر میکنم که این بستر را مهیا کردند که من از حال خراب به حال خوش برسم از راهنمای خوبم آقا رضا تشکر میکنم که یک سال به من آموزش داد و راه درست زندگی کردن را به من آموزش داد از راهنمای همسفرم تشکر میکنم و همینطور از همسفرم تشکر میکنم که خیلی در این سالها اذیتش کردم.
من قبل از اینکه سفرم رو شروع کنم از جمع فراری بودم و اصلاً در جمع حاضر نمیشدم و همیشه دوست داشتم در تنهایی باشم استاد امین میفرماید تکامل در جمع صورت میگیرد و من از این تکامل دور بودم من هیچ شناختی از کنگره۶۰ نداشتم و حال خوبی نداشتم و ذره ذره به جلو آمدم با آموزشهایی که از کنگره گرفتم به حال خوب و یک تعادل نسبی رسیدم و از آن آدم گوشه گیر و منزوی درآمدم و توانستم خودم را در جمع قرار بدهم، کاری که میخواهم انجام بدهم اول تفکر میکنم بعد آن کار را انجام میدهم و بعد از آموزشها مسئولیت کارهای خودم را میپذیرم و مسئولیت را گردن خداوند یا دیگران نمی اندازم.
متشکرم که به صحبتهای من گوش کردید.
سخنان راهنمای محترم همسفران:
سلام دوستان سمیه هستم یک همسفر
خداوند را شکر می کنم که در این جایگاه حضوردارم و شاهد تولد و رهایی دوستان هستم.تولد آقا ابراهیم را تبریک عرض می کنم.یک تازه وارد وقتی وارد کنگره می شود حس و حال خوبی ندارد.وقتی که مسافر من وارد کنگره شد من هم حس و حال خوشی نداشتم و تفکر من قبل از کنگره این بود که اگر در کارهای مسافرم تجسس کنم و حتی اراده اش را مورد تمسخر قراربدم می تونم از این طریق وادارش کنم که اعتیاد را کنار بگذارد ولی وقتی وارد کنگره شدم تفکر من کلا تغییر کرد و فرمان بردار راهنما خودم شدم و هر چی که می گفتند من فقط می گفتم چشم، که تمام این ها باعث می شوند که ما به آن آرامش از دست رفته دوباره دست پیداکنیم.اوایل که خانوم مریم وارد کنگره شدند مانند تمام همسفر ها با حال آشفته وارد شدند ولی با فرمان برداری روز به روز بهترشدند، به تعادل رسیدن و شروع کردن خدمت کردن و آزمون راهنمایی دادن.امیدوارم که هم خودشان هم مسافر ایشان جایگاه راهنمایی را تجربه کنند و بهترین ها براشون رقم بخوره ممنونم که به صحبت های من گوش کردید.
سخنان همسفر مرزبان محترم مسافر ابراهیم:
سلام دوستان اکرم هستم یک همسفر
خدای خودم را شکرمیکنم که اذن ورود به کنگره برای ما صادر شد.مسافر من تجربه ترک هایی به روش نادرست را خیلی داشت که یه مدت کوتاه ترک می کرد ولی باز دوباره شروع به مصرف کردن می کرد.حتی یک بار هم تجربه کمپ رفتن را داشت که وقتی بیرون آمد برای من تعریف کرد داخل آن جا چه اتفاق هایی افتاده ولی باز بعد چندماه شروع کرد مصرف کردن من ناراحت شدم و پیش خودم فکر میکردم که مسافرم اراده ندارد مگر میشود انقدر اذیت بشود ولی باز دوباره سمت مواد برود که چون آموزشهای الان را نداشتم نمیدانستم که اصلا به اراده ربطی ندارد.که بعد از چندسال مسافرم با کنگره آشنا شد و خیلی مشتاق بود به کنگره بیاید که گفتم نه فایدهای ندارد ولی خودش اصرار داشت. دفعه اول مسافرم سفرش را خراب کرد یه مدت کنگره را رها کرد و دوباره بعد ۲سال شروع کرد به کنگره آمدن و من هم چون خیلی ناامید شده بودم نمیخواستم که بیام ولی دوباره آمدم و خیلی خوشم آمد از فضای کنگره و از مسافرم ممنونم بابت این که من را با کنگره آشنا کرد.میخواهم به تازه واردی که وارد کنگره شده است همین الان بگم که من هم با حال خراب وارد کنگره شدم ولی الان حالم خیلی خوب است و شما هم مطمئن باشید که به درمان ۱۰۰ درصد میرسید و حالتان خوب میشود و به آرامش میرسید.ممنون از این که به صحبتهای من گوش کردید.

تایپ و عکس: مسافر اسدالله لژیون ۷
ویراستاری و ارسال: مسافر رضا لژیون ۱۲
- تعداد بازدید از این مطلب :
142