جلسه دهم از دوره چهل و چهارم کارگاههای آموزشی کنگرۀ ۶۰ نمایندگی ارتش، با استادی راهنمای محترم مسافر دانیال، نگهبانی مسافر صابر و دبیری مسافر بهرام، با دستور جلسه "وادی ششم و تاثیر آن روی من" در روز شنبه 25 مردادماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۷:۰۰ آغاز به کار کرد.
.jpg)
خلاصه سخنان استاد:
خدا را شکر می کنم که در این جایگاه قرار گرفتم تا بتوانم خدمت کنم و از شما عزیزان آموزش بگیرم.
اگر امروز بعد از گذشت ده سال هنوز به کنگره می آیم، برای این نیست که مواد مخدر یا سیگار مصرف نکنم، بلکه برای این می باشد که بهتر زندگی کنم و درس، درست زندگی کردن را یاد بگیرم و بتوانم در جامعه با اطرافیان برخورد بهتر و در خانواده با فرزندم رفتار مناسب تری داشته باشم.
وقتی که برای اولین بار وادی پنجم را می خواندم، آنجا که مبحث به تزکیه و پالایش رسید پنداشتم که باید چهل شبانه روز در یک غار بمانم و چله بگیرم، ولی بعد از درک این وادی متوجه شدم باید حداقل ها را به انجام برسانم، برای مثال از ضد ارزش ها دوری نمایم، از خیلی مسائل خودداری کنم، قناعت پیشه کنم و چندین مورد دیگر که در این وادی ذکر شده اند را به انجام برسانم و در ادامه با رسیدن به وادی ششم متوجه شدم حکم عقل، انجام دادن حداقل ها می باشد از قبیل خارج کردن به موقع زباله از منزل، مسواک زدن، حمام رفتن، حاضر شدن در کنگره راس ساعت پنج و رعایت کردن پیش پا افتاده ترین کارها، اجرا کردن حکم عقل می باشد.
در ابتدای ورودم به کنگره به من گفته شد برای رسیدن به فرماندهی بایستی فرمانبردار خوبی باشم و کارهایی که به من محول شده است را به درستی به انجام برسانم و حکم عقل را در قالب فرمانده اجرا نمایم.
در کنگره 60 برای اینکه صور پنهان انسان را به درستی بشناسم، یکسری مدل برای من ارائه شده است از قبیل، مدل قلعه عقل و در مورد آن گفته شده است که در خوش آب و هواترین قسمت شهر وجودی قلعه ای وجود دارد که فرمانروا در آن قلعه ساکن می باشد و این فرمانروا دارای سربازان و نگهبانانی می باشد که اجازه ورود به قلعه را به هر کسی نمی دهند؛ هر اندازه که این نگهبانان قوی تر باشند کمتر فریب می خورند که این سربازها، سربازان دانایی نامیده می شوند؛ هر اندازه که تفکر، آموزش و تجربه ام به یک اندازه رشد کرده باشند، قدرت تشخیص این سربازها بالاتر می رود و ماهیت خواسته ها را در هر لباس و پوششی شناسایی می کنند.
روح با تمام لطافت منحصر به فرد خودش، توسط عقل راهبری و هدایت می شود و این نشان دهنده جایگاه بالای عقل می باشد؛ در زمان اعتیاد من فرماندهی شهر وجودی ام را به دست نیروهای بازدارنده سپرده بودم و آن ها با در دست داشتن مهر حاکم هر کاری دوست داشتند به انجام می رساندند؛ در واقع انسان را بدون هیچ گونه تفکری وادار به انجام رساندن هر کاری می کنند.
امروز با وجود تمام تخریب هایی که داشتم در من تغییر حاصل شده است و بعد از گذشت ده سال از درمانم هنوز برای شناختن بهتر جایگاه عقل به کنگره می آیم و در تلاش هستم تا پچ پچ ها و صداها را بهتر شناسایی کنم و در آنجا که در گوشم زمزمه شنیده می شود که برای چه به کنگره می روی یا چرا در کارگاه های آموزشی حاضر می شوی، اصل کار لژیون است و فقط در لژون ها حاضر شو و بعد از مدتی اطاعت کردن به من می گوید حتی نیاز به حضور در کنگره هم نیست، خودت کتاب را بخوان و به تنهایی به واسطه پروتکل می توانی به درمان برسی؛ برای شناسایی این صداها احتیاج به دانایی دارم و این وظیفه سربازان دانایی می باشد؛ اگر بتوانم صداها را به درستی تشخیص دهم، حکمی که صادر می شود برپایه احکام درست می باشد و سبب به وجود آمدن حال خوش در من می گردد.
امیدوارم که بتوانم در این مسیر به درستی قدم بردارم و حکم عقل را در قالب فرمانده به اجرا برسانم.
تایپ، ویرایش و ارسال: مسافر محمد از لژیون دوازدهم
- تعداد بازدید از این مطلب :
96