جلسه یازدهم از دوره چهل و سوم از کارگاههای آموزشی عمومی کنگره ۶۰ نمایندگی ستارخان به استادی راهنمای محترم مسافر محمد و نگهبانی مسافر محمدرضا و دبیری مسافر محمدرضا با دستور جلسه " وادی ششم و تاثیر آن روی من " شنبه 25 مرداد ۱۴۰۴ رأس ساعت ۱۶:۳۰ آغاز به کارکرد.
خلاصه سخنان استاد :

خیلی خوشحالم که بهواسطه تولد فرشید عزیز در خدمت شما عزیزان هستم. دستور جلسه امروز وادی ششم و تاثیر آن روی من میباشد. اما امروز میخواهم بیشتر راجع به تولد راهنمای عزیز آقا فرشید سخن بگویم زیرا به نظر من زندگینامه هر یک از ما مصرفکنندگان یک دستور جلسه است و حرف ها برای گفتن دارد. به امید خدا در روزهای آتی اساتید بنده راجع به دستور جلسه مفصل صحبت خواهند کرد. اما فقط می خواهم یک نکته کلیدی بگویم و اینکه ما باید همیشه رهجو باشیم. نه تنها در کنگره بلکه در خارج از کنگره باید صفت شاگردی را در طول مسیر زندگی با خودمان حمل کنیم تا پیشرفت نمائیم.
.jpeg)
شاگرد بودن باعث میشود که ما از منیت دور شویم. اگر انسان با این نگاه زندگی کند هر اتفاقی را به فال نیک می گیرد و سعی می کند از او درس بگیرد و دیگر به جنگ چیزی نمی رود. فرشید عزیز به غیر از ماه اول که ما خیلی باهم بحث می کردیم و واقعا ماه اول سفرش بسیار سختی کشید مابقی سفرش را خوب طی نمود. اما ماند و خدمت کرد از جارو زدن شروع کرد و بعد مرزبانی و امروز هم یکی از راهنماهای قوی نمایندگی ستارخان مانند سایر راهنمایان می باشد. من این جشن را تبریک می گویم و امیدوارم در این مسیر همواره پایدار باشد.
در ادامه جشن پنجمین سال رهایی راهنمای محترم مسافر فرشید برگزار شد :

اعلام سفر مسافر: آخرین آنتی ایکس شیشه، مدت سفر11 ماه، به راهنمایی آقای محمد احمدی، سفر سیگار داشتم به راهنمایی آقای بهمن سبحانی فرد، رهایی 5 سال و 1 ماه

آرزو: الهی که هیچ همسفری در حسرت رهایی مسافرش نماند.
خلاصه سخنان راهنمای محترم مسافر فرشید:

در ابتدا میخواستم تشکر کنم از ایجنت های محترم، خدمتگزاران، اولین راهنمای تازه واردین بنده و تمامی دوستانی که در این 5 سال در کنار بنده بودند.از راهنمای همسفرم بسیار سپاسگزارم، آن چیزی که باعث شد همسفر بنده پایبند به زندگی بماند و زندگی را پایدار نگه دارد راهنمایی های راهنمای همسفر بنده بوده.
یک پیامی دارم برای تمامی سفر اولی ها، بنده که در این صندلی نشسته ام، مصرف کننده شیشه (کشیدنی، خوراکی، تزریقی) بوده ام، هروئین هم مصرف می کردم، پیامی که برای شما عزیزان دارم این است که درمان امکان پذیر است، آقای مهندس جمله ای دارند که می فرمایند آنهایی که گلایه میکنند بازنده هستند.
همیشه در لژیون می گویم که بعضی چیزها در کنگره برایم بی معنی است: 1_غیبت، 2_تاخیر 3_سی دی ننوشتن و.... برایم مفهومی ندارند. امکان نداشته که بنده یک جلسه غیبت داشته باشم، آن چیزی که بنده را در کنگره نگه می دارد خدمت کردن است، بعضی از دوستان فکر میکنند که خدمت کردن فقط دبیری و نگهبانی است، بنده در زمان سفر اول همیشه به صورت داوطلب حیاط نمایندگی و یا حتی جلوی درب نمایندگی را جارو می زدم، در حالی این کار را انجام می دادم که در چند صد متری آن ساختمان بنده مدیر یک مجموعه ای بودم و هر لحظه امکان دیده شدنم توسط آشنایان بود، با این حال به کار خود و خدمت کردن ادامه میدادم زیرا زمانی باید میرسید که آن فرشید سابق فرو میریخت و شخص جدیدی بوجود می آمد، بنده در جلسات عمومی آنقدر دستم را بالا می گرفتم تا زمانی که به بنده اعلام سفر داده شود، زیرا اعلام سفر قسمتی از رهایی است، قسمتی از درمان می باشد.
همه کسانی که در این جلسه هستند به نحوی مشکل دارند و مشکل داشته اند، بنده بعد از سفر اول به مدت14 ماه در بین خلافکاران زندگی کرده ام و حتی یک نخ سیگار هم نکشیده ام، حتی در زندان هم ارتباطم را با کنگره قطع نمی کردم، همه اینها فقط به خاطر خواستی بوده که بنده داشتم.



عکس و بارگزاری: مسافر طاها
تایپ: مسافر شهاب
مرزبان خبری: مسافر ماهان
- تعداد بازدید از این مطلب :
172