English Version
This Site Is Available In English

هر کس به میزان تلاشی که می کند به او پاداش داده می شود و این عین عدالت است

هر کس به میزان تلاشی که می کند به او پاداش داده می شود و این عین عدالت است

شانزدهمین جلسه از دوره شصت و هشتم کارگاه‌های آموزشی و خصوصی کنگره ۶۰، نمایندگی ابن‌سینا با استادی مسافر اسماعیل  و نگهبانی مسافر موسی و دبیری مسافرعبدالله و با دستورجلسه(    عدالت ، آیا همه افراد در کنگره با هم برابرند ؟) در روز  دوشنبه 20مرداد ماه۱۴۰۴  راس ساعت ۱۷ آغاز بکار کرد.

سلام دوستان اسماعیل هستم یک مسافر
قبل از هر چیز از ایجنت محترم دبیر و مرزبانان عزیز ممنون و سپاسگزارم که این فرصت را به من دادند تا برای اولین بار این جایگاه را تجربه کنم ،خدمت کنم و آموزش ببینم ، اگر بخواهم در مورد خودم صحبت کنم از آن دسته آدمهایی بودم که خوشحال شدم که مصرف کننده شدم ، چرا که به واسطه مصرف کردن بود که با کنگره آشنا شدم و اگر مصرف کردن نبود هیچ وقت این سعادت را پیدا نمی کردم که در کنگره حضور پیدا کنم ، و از آموزش های ناب کنگره بهرمند بشم ، قبل از ورود به کنگره هفت سال سقوط آزاد داشتم ولی بعدا فهمیدم که من در واقع هفت سال خماری کشیدم ، من شبی که بعد از هفت سال مواد مصرف کردم انگار خماری هفت ساله از بدنم بیرون رفت ، و همین قضیه باعث شد که من سه سال دیگر مصرف کننده بودم تا این که به واسطه یکی از دوستانم با کنگره آشنا شدم و اوایل هم فکر می کردم کنگره هم مثل بقیه جاهاست ، چون از ترک و خماری خسته شده بودم ، وقتی به کنگره وارد شدم جلسه اول ، راهنمای تازه واردین را دیدم ولی حرفهای او را زیاد جدی نگرفتم ولی از طرفی این همه آدم را می دیدم و مشاهده می کردم که حال آنها خیلی خوب است ، ولی این گذشت تا این که روز اول و جلسه اول که آمدم فکر کردم استاد جلسه و نگهبان از جای دیگری برای آموزش آمده اند ، و یک عده آدم سالم آمده اند تا اینجا را اداره کنند ، بعد تازه فهمیدم که همه این دوستان مصرف کننده بوده اند و بعدا همین موضوع به من خیلی انگیزه داد ، و من هم تصمصم گرفتم شبیه این دوستان به درمان برسم ، من فکر می کنم در مسیر درمان هر مشکلی که فکرش را بکنید سر راه شما قرار می گیرد تا شما را از مسیر منحرف کند ، ولی من خواسته داشتم و خواسته من درمان بود و با خودم می گفتم که هر جور که شده به هر شکلی ، من باید به درمان برسم ، من تا دوماه دارو را از بیرون تهیه می کردم ، لژیون ها شلوغ بود پذیرش نداشتند و باید منتظر می ماندم تا کسی رها شود و من جایگزین او شوم ولی با همه این مساِئل من می آمدم وهیچ چیز دیگر برایم مهم نبود ، راهنمای عزیزم آقا جمشید همیشه به ما می گوید : اگر خواسته ای داری و قرار است به این خواسته برسی ، ساختار این خواسته را در ذهن خودت مجسم کن و خودت را در آن شرایط قرار بده ، من بارها و بارها خودم را در حال گرفتن گل رهایی از آقای مهندس تصور می کردم و بی صبرانه منتظر فرا رسیدن آن روز بودم ، و نهایتا به لطف خدا به رهایی رسیدم ، و باز ادامه دادم چون خواسته خدمت را داشتم ،من فکر میکنم هر کس به میزان تلاشی که می کند به او پاداش داده می شود و این عین عدالت است ، ممنون از این که به صحبت های من گوش دادید .

 

تنظیم و تایپ: مسافر احسان لژیون بیست و یکم
عکس: مرزبان خبری
نگارنده: مسافر اسماعیل لژیون بیست و یکم

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .