English Version
This Site Is Available In English

عدالت برای رهجویی که مرتب و منظم است اجرا خواهد شد و تولد یکسال رهایی اش را جشن می‌گیرد.

عدالت برای رهجویی که مرتب و منظم است اجرا خواهد شد و تولد یکسال رهایی اش را جشن می‌گیرد.

جلسه چهارم از دوره بیست و پنجم کارگاه‌های آموزشی عمومی کنگره۶۰ نمایندگی پاکدشت با استادی راهنمای محترم مسافر غلامعلی، نگهبانی مسافر محمد و دبیری مسافر سعید با دستور جلسه "عدالت، آیا همه افراد در کنگره ۶۰ باهم برابرند؟" شنبه 18 مرداد ماه 1404 ساعت 16:30 آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:

سلام دوستان غلامعلی هستم یک مسافر
خدارا شکر که امروز در کنگره حضور دارم و یک بار دیگه این جایگاه را تجربه میکنم امیدوارم که تعطیلات به همه عزیزان خوش گذشته باشد و یک خسته نباشید و خداقوت به خدمتگذاران شعبه .
دستور جلسه امروز(عدالت؛آیا همه افراد در کنگره 60 با هم برابرند)
عدالت از تعادل می‌آید یعنی هرچیزی در جای خودش قرار گرفتن ما برای اینکه بتوانیم عدالت را برقرار کنیم نیاز به معرفت داریم(آگاهی،اطلاعات)و این اطلاعات و آگاهی است که ما را راهنمایی می‌کند به سمت این‌که بتوانیم عمل سالم داشته باشیم. عمل سالم با عمل به ظاهر نیک خیلی فرق می‌کند، عمل سالم عملی هست که در انتها کار ما به خیر ختم می‌شود.
یک زمانی است که اطلاعات و آگاهی نسبت به مسئله‌ای ندارم و دوست دارم به شخصی کمک کنم ولی در آخر قضیه می‌بینم که به  ناراحتی می‌رسد، دستور جلسه می‌گوید آیا در کنگره همه افراد باهم برابرند؟ همه افراد وقتی وارد کنگره می‌شوند در ابتدا سه جلسه مشاوره می‌شوند بعد از مشاوره راهنما انتخاب می‌کنند و وارد لژیون می‌شوند ولی همه افراد در کنگره با هم برابر نیستند، کسی که در کنگره سفر خوبی دارد و با کسی که سفرش را خراب می‌کند ۱۰۰٪ با هم برابر نیستند یا افرادی که به رهایی می‌رسند و خدمت می‌کنند را با شخصی که خدمت نمی‌کند برابر کنیم، جناب مهندس می‌فرماید ما در بدو ورود به کنگره اگر هر مقام یا جایگاهی که داریم پشت در کنگره بگذاریم و بعد داخل کنگره ۶۰ شویم و به آموزش‌های کنگره وصل بشویم اگر ما آن القاب را با خودمان به داخل کنگره بیاوریم به هدفمان که درمان اعتیاد است هرگز نمی‌رسیم یک رهجویی که مرتب و منظم است عدالت آخر سفر او اجرا می‌شود و به رهایی و حال خوش می‌رسد و رهجویی که مرتب و منظم نیست و گوش به فرمان نیست و یک جایگاه بالاتر از دیگران برای خودش در نظر می‌گیرد ذره ذره حس آن خراب می‌شود و هرگز به رهایی نمی‌رسد.
جناب مهندس در سی‌دی ذره ذره می‌فرماید رهجویی وقتی می‌خواهد به رهایی برسد مثل موشکی است که می‌خواهد از جو خارج بشود باید یک انرژی داشته باشد و باید مخدرهای طبیعی‌اش تولید شده باشد شبه افیونی‌اش راه افتاده باشد که رهجو بعد از رهایی بتواند برای هدف‌های بعدی‌اش اقدام کند ولی رهجویی که مرتب و منظم نیست و گوش به فرمان راهنمایش نیست این رهجو به رهایی نمی‌رسد و از کنگره دور می‌شود و اگر هم رها شود بعد از رهایی با کمبود انرژی روبرو می‌شود درگیر یک سری مسائل مانند قیاس می‌شود. بعد از رهایی نیروهای تخریبی و بازدارنده بصورت شبکه‌ای می‌آیند، یکی از دلایلی که NGO های دیگر موفق به درمان اعتیاد نبودند همین قضیه بود. اگر رهجویی در کنگره حضور نداشته باشد و با آموزش‌های کنگره آشنا نشود بعد از رهایی خیلی راحت به جهان تاریکی ها سقوط میکند.
متشکرم از این‌که به حرف‌های من توجه کردید.

 

سلام دوستان محمد هستم یک مسافر
من واقعا خوشحالم که امروز اینجا هستم و تشکر می‌کنم از آقای مهندس و خانواده محترمشان که چنین بستری برای ما و آموزش ما فراهم کرده اند و همچنین خدمت گزاران کنگره ۶۰.
درمورد دستور جلسه عدالت هم بگم که یک زمانی من آمدم و حالم بسیار خراب بود من به توصیه راهنمای خودم که گفتند کتاب ۶۰ درجه را مطالعه کن و من این کار را کردم رسیدم به یک صفحه که سردار پیام داده بودند و انگار من گم شده خودم در زندگی را پیدا کردم و باید اینجا باشم، همه روش‌های ترک هم انجام دادم ولی از روش DST بی خبر بودم و نمی‌دانستم چنین روشی ابداع شده که انقدر حال انسان را خوب می‌کند. استادم همیشه می‌گفت اگر دست و پایت هم شکست کنگره را بیا و در سفر اول واقعا من خواسته داشتم و اگر زمانی مقطعی حالم بد می‌شد استادم آقا غلامعلی می‌گفتند خدمت کن یا در مسائل مالی کنگره شرکت کن، با خود می‌گفتم این‌ها چه ربطی به یکدیگر دارند و نمی‌دانستم و از این قوانین پنهان بی اطلاع بودم.
اوایل فکر می‌کردم سفر اول سخت است و با اعتیاد سروکار دارم ولی سفر دوم دیدم که به مراتب سخت‌تر است باید خودم را از خیلی مسائل حفظ کنم و باید خیلی تلاش کنم.
راهنما خوبم بزای من خیلی زحمت کشید و واقعا وادی چهاردهم را برای ما معنا کردند، واقعا از تمام راهنماها در شعبه پاکدشت آموزش گرفتن. دستانشان را می‌بوسم، همیشه وقتی راهنمایم به من زنگ می‌زند بی اختیار می‌ایستم و احترامشان بسیار واجب است. من را یک یک عمر پدر و مادر نتوانستند تربیت کنند و فرمان بردار نبودم را راهنمایم تربیت کرد.
نمی‌دانم چطور به همسفرم بگویم که دوستش دارم و زحمات بسیاری روی دوش او بود تا به این نقطه برسم و خیلی کمکم کرد و واقعا بال پروازم بود، خودش را قربانی کرد تا به اینجا برسم، سعی می‌کنم برایش جبران کنم، آرزو می‌کنم برای مسافران که به حال خوب برسند اینجا آمده‌اید راه نمایان است مانند تابلو های خیابان فقط باید قوانین را رعایت کرد و آرزو دارم همه شما به این جایگاه برسید.

تایپ و عکس: مسافر اسدالله لژیون ۷

ویرایش و بارگذاری: مسافر رضا لژیون ۱۲

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .