چهاردهمین جلسه از دوره شصت و هشتم کارگاههای آموزشی و خصوصی کنگره ۶۰، نمایندگی ابنسینا با استادی مسافر علی ، نگهبانی مسافر بهروز و دبیری مسافر خدابخش و با دستورجلسه « وادی پنجم و تاثیر آن روی من» چهارشنبه 1 مرداد ۱۴۰۴ راس ساعت ۱۷ آغاز به کار کرد.
سلام دوستان علی هستم یک مسافر
من اول از همه چیز خدای خودم را هزاران بار شکر می کنم که توانستم یک بار دیگر وارد کنگره بشوم و این که قسمت شد در این جایگاه در خدمت شما باشم ، در این چند ماهی که نبودم لحظه ای از فکر کنگره قافل نبودم و همیشه از خدا خواستم توفیق بدهد تا بار به کنگره برگردم و برای همیشه خدمتگزار خوبی برای کنگره باشم .از آقای مهندس تشکر می کنم به خاطر بستری که ایشان فراهم کردند تا همه ما به رهایی و حال خوب برسیم ،آموزش هایی که در کنگره گرفته ام درلحظه های مختلف زندگی به درد من خورد و در همه جا مرا استوار و مقاوم نگه داشت . از تک تک شما صادقانه سپاسگزارم که در حل مشکل من تلاش کردید و با هم دلی و یاری مرا تنها نگذاشتید ، دستور جلسه امروز وادی پنجم است که می گوید : در جهان ما تفکر ، قدرت مطلق حل نیست ، بلکه توام با رفتن و رسیدن ، آن را کامل می نماید . این وادی می گوید با فکر خالی نمی توان حرکت کرد ، برای هر کاری در ابتدا تفکر لازم است اما برای انجام کار باید در جهت آن حرکت کرد تا بتوانیم کار را از قوه به فعل برسانیم ، هیچ مشکلی خود به خود حل نمی شود ، هم باید قدرت تفکر باشد ، برنامه ریزی کرد ودر جهت آن حرکت کرد تا کار به سرانجام برسد ، در وادی پنجم هفت بخش است که اولین آن بازگشت از ضد ارزش ها است ، برگشت از ضد ارزش ها یعنی کاربردی کردن کلمه به کلمه وادی ها و نوشتارها و دستور العمل های کنگره ، اگر بتوانیم اینها را کاربردی کنیم می توانیم به درمان قطعی برسیم در غیر این صورت درمان قطعی رخ نمی دهد ، این کار مثل کاشتن یک زمین بایر است که نمی توان فقط راجع به کاشتن آن صحبت کرد ، بلکه باید زمین راصاف کرد ، آشغال های آن را برداشت کرد ، زمین را شخم زد و کاشت و آبیاری کرد و نگهداری کرد تا بتوانیم محصول آن را برداشت کنیم ، برای رسیدن به درمان هم دقیقا همین است ، راهنما زحمت می کشد برنامه می دهد ،آموزش می دهد ولی خود مسافر هم باید به شدت کار کند و از ضد ارزش ها دوری کند ، در واقع باید از ضد ارزش ها کم شود تا به ارزش ها اضافه شود ، اگر من نتوانم از ضد ارزش های وجودم کم کنم ، نمی توانم به ارزش ها اضافه کنم ، مثلا الان که تعطیلات شروع می شود خیلی از افراد هستند که شیطان وارد افکار و اندیشه آنان می شود، که از راه های مختلف رهجورا به سمت ضد ارزش متمایل کند ، مثلا با دستکاری در مصرف دارو سفر او را خراب کند ، کسی که خطا می کند باید بدانید و یقین داشته باشد که راهنما حتما او را میبیند و متوجه خطای او می شود ،اگر این فکر در ذهن رهجو باشد دیگر خطا نمی کند ، وقتی توانستی مقاومت کنی ، شیطان تو را رها می کند و می رود. یا مساله خودداری ، رهجو باید حتما به این قضیه فکر کند اگر قرار است مسافرتی برود ، بسنجد ببیند برای او و سفرش خطری ندارد ، اگر بی خطر بود برود و اگر خطر داشت از سفر صرفنظر کند ،مثلا بی احتیاطی که من در مورد مسائل مالی انجام دادم و دسته چک خودم را دراختیار کسی قرار دادم بدون هیچ نظارتی فقط برای این که نه گفتن را بلد نبودم ، و اگر همان ابتدا از اعتماد بی جا خود داری می کردم و نه می گفتم این مسائل رخ نمی داد، با وجود شرایط سختی که در این مدت تجربه کردم هیچ گاه به سمت هیچ مصرفی وسوسه نشدم چون به درمان قطعی رسیده بودم ، یا مساله قناعت ،من هیچ گاه قناعت کردن بلد نبودم ، اگر پنجاه میلیون هم داشتم در مدت کوتاهی با خرج های بیخود پول را از دست می دادم ، ولی الان با کمترین مبلغ می توانم بهترین زندگی را داشته باشم ، دوستان عزیز این مطلب را صادقانه عرض می کنم واقعا بهشتی که می گویند ،اینجاست ، بیرون ازاینجا افرادی هستند که تا به مشکل می خورند همه چیز را زیر سوال می برند ، اما من زمانی که به مشکل برخوردم ایمانم چندین برابر شد ، درمورد رضا و تسلیم وتفکر که خودم در این مورد کار می کنم ، با خودم می گویم این مشکل رخ داده ، باید راضی باشم به رضای خدا و آنچه او مقدر کرده و تسلیم باشم در برابر اراده او ، نه این که حرکت نکنم ، تسلیم اراده او هستم و شکایت نمی کنم ، و توکل می کنم به خدا تا این مشکل حل شود.وقتی که راضی می شوی و تسلیم می شوی وتوکل می کنی به خدای بزرگ باید در عین تسلیم بودن تلاشت را انجام دهی تا کار حل شود ، امیدوارم از این وادی آموزش های لازم را گرفته باشیم ، ممنون از این که به صحبت های من گوش دادید .
.jpeg)
تنظیم و تایپ : مسافر احسان لژیون بیست و یکم
عکس: مرزبان خبری
نگارنده : مسافر محسن لژیون شانزدهم
- تعداد بازدید از این مطلب :
68