ما برای به تعادل رساندن جسم، روان و جهانبینی در وادی اول با موضوع تفکر آشنا شدیم و متوجه شدیم که چه نقش بزرگی در زندگی هر کدام از ما دارد. در وادی دوم آموختیم که چگونه از پوچی و ناامیدی عبور کنیم. در وادی سوم یاد گرفتیم که فقط روی تواناییهای خودمان حساب کنیم و مسئولیت زندگی خود را به کس دیگری واگذار نکنیم. در وادی چهارم آموختیم که مدام نگوییم خداوند کارم را انجام خواهد داد؛ یاد گرفتیم که اگر خداوند قرار بود ایفای نقش کند، ما را در جهان فیزیکی خلق نمیکرد.
اما وادی پنجم به صراحت میگوید که تا حرکت نکنی، راه برای تو باز نخواهد شد. در واقع، افکارمان را زمانی میتوانیم در زندگی به کار بگیریم که حرکت کنیم. در جهانهای دیگر را نمیدانم، اما بهطور قطع میدانم که در جهان مادی و فیزیکی، فقط تفکر مشکلات را حل نخواهد کرد. اگر فقط فکر کنیم و عملی در کار نباشد، مشکل نه تنها حل نخواهد شد، بلکه مشکلات جدیدی نیز خلق خواهد شد.
کنگره ۶۰ بارها اعلام کرده است که دانش ما یک دانش عملی است و همگی میدانیم که در دانش عملی تنها آموزش گرفتن کافی نیست. در واقع، مرحله اول را آموزش میگیریم و باید در مراحل بعدی، آموختههای خود را در زندگی به مرحله اجرا درآوریم.
موضوعاتی که در این وادی مطرح میشود، برای اینکه اجرا شوند، نیازمند تفکر سالم هستند و باید آگاه باشیم حرکت ما در مسیر اجرای این فرامین چقدر میتواند قدرت تفکر و حرکت را در ما زنده کند.
اولین موضوعی که در این وادی مطرح میشود، برگشت از ضدارزشهاست. در واقع، اولین مسئله برای خروج از اسارت شیطان، برگشت از ضدارزشها میباشد. اینکه من بتوانم از شیطان درون خودم فرمان نگیرم و آنها را اجرا نکنم، قطعاً گام بلندی در رسیدن من به تعادل دارد. اینکه بتوانم به خشم، ترس، نفرت، کینه، حسادت ... خود آگاه باشم و زمانی که در موقعیت قرار گرفتم، از آنها پیروی نکنم، باعث میشود بهآرامی بندهای وجودی خود را باز کنم.
موضوع بعدی، خودداری میباشد. خودداری یعنی در اختیار داشتن خود و کنترل نفس خود؛ به زبان ساده یعنی اینکه من بتوانم در تمامی سطوح زندگی، از مسائل منفی و مسائلی که به من آسیب میرسانند دوری کنم؛ یعنی بتوانم اگر قرار است به جایی نروم، نروم، اگر قرار است حرفی را نزنم، آن حرف را واقعاً نزنم.
مسئله بعدی، صبر است. انسانی که مفهوم واقعی صبر را آموخته باشد، قطعاً به جایگاههای ارزشمندی در زندگی دست خواهد یافت. صبر یعنی من درک کنم که زمان برای خداوند وجود ندارد، اما برای انسان وجود دارد. پس برای رسیدن به هر خواستهای باید ظرفیت داشتن آن را در خود ایجاد کنم و بدانم که صبر کردن با فشار درونی همراه نمیباشد.
قناعت، نوع دیگری از سپاسگزاری است؛ یعنی اینکه من قدر تمام نعمتهایی که اکنون در زندگیام دارم را بدانم و از خداوند تشکر کنم. قناعت باعث استحکام پایههای مالی در زندگی من میشود که در کنگره ۶۰ این موضوع بسیار مهم میباشد.
توکل یعنی خداوند را وکیل خود قرار دهیم. توکل به این معنی نیست که من تمام امور را به خدا واگذار کنم و خود هیچ کاری انجام ندهم. در واقع، به این معنی است که من تمام تلاش خود را کردهام و نتیجه کار خود را به خداوند میسپارم، یا در اموری که در حل آن هیچگونه توانایی ندارم و به بنبست رسیدهام، انجام امور و چگونگی حل آن را به خداوند میسپارم و بدانم که خداوند بندگان خود را هرگز فراموش نمیکند.
مقاله: همسفر سعید
ویراستاری: همسفر احسان
سایت همسفران آقا نمایندگی شادآباد
- تعداد بازدید از این مطلب :
30