English Version
This Site Is Available In English

کنگره لایتناهی در صور پنهان

کنگره لایتناهی در صور پنهان

مصاحبه با راهنمای محترم مسافر سعید در باب دستور جلسه؛ وادی پنجم و تاثیر آن روی من، توجه شما را به ادامه گزارش جلب می‌کنیم.

لطفاً خود را به رسم کنگره ۶۰ معرفی نمایید؟
سلام دوستان سعید هستم یک مسافر. آخرین آنتی ایکس انواع مواد مخدر ده ماه و ده روز سفر کردم، روش درمان DST، داروی OT راهنمای عزیزم آقای مهدی کنعانی همزمان سفر سیگار انجام دادم به راهنمایی آقای محمد شیرمحمدی رشته ورزشی بسکتبال دقیقاً هفت سال و یک روز است که آزاد و رها هستم.

لطفاً در مورد سر تیر وادی پنجم توضیح دهید؟
وادی پنجم می‌گوید در جهان ما تفکر قدرت مطلق حل نیست توام با رفتن و رسیدن کامل می‌نماید، در جهان ما چون ما در وادی اول یاد گرفتیم تفکر عمیق کنیم در مورد تک تک کلمات و جملات که مشنویم، در سر تیتر می‌گوید جهان ما تفکر قدرت مطلق حل نیست یعنی چه!؟

یعنی اینکه ما در چهار وادی اول فقط فکر می‌کردیم و شروع می‌کردیم به فکر کردن، از وادی پنجم وادی عملکرد شروع می‌شود بعد می‌گوید در جهان ما، یعنی ممکن است در جهان‌های دیگر این قانون نباشد که بشود با تفکر زندگی کرد ولی در جهان ما نمی‌شود مثالش هم این است که زمانی که ما مواد مصرف می‌کردیم اگر خمار می‌شدم هیچ وقت با فکر کردن من نئشه نمی‌شدم و باید بلند می‌شدم می‌رفتم موادم را می‌گرفتم مصرف می‌کردم تا نئشه می‌شدم.

شرایط عمل‌کردن در کنگره ۶۰ به چه صورت است؟
در کنگره ۶۰ هم به همین گونه است با فکر کردن هیچ وقت حالم خوب نمی‌شود باید شروع کنیم به عمل کردن، چه عملی را انجام بدهم در وادی پنجم آمده و توضیح داده است.

لطفاً از تجربه خود در وادی پنجم، برای ما بگویید؟
عمل کردن‌هایی که در آیتم های وادی پنجم فکر شده خیلی به من کمک کرد و در زندگی انسان خیلی تاثیر دارد، از خود‌‌داری شروع کرده و بعد دوری از ضد ارزش‌ها سپس قناعت و در ادامه صبر و دوری از قضاوت و غیبت کردن و بعد انجام دادن پس‌انداز و در آخر توکل‌ و رضا و تسلیم، بخواهم تیتروار صحبت کنم.

ابتدا خود‌داری است؛ اگر نمی‌دانید چه کاری خوب و یا بد است انجامش ندهید، قسمت دوم دوری از ضدارزش‌ها است. ضد‌ارزش چیست؟ چیزی که خرد جهانی نمی‌پسندد و درست نمی‌شمارد مثل دروغ گفتن یا غیبت کردن چیزی که مردم نمی‌پسندند دوری کنیم، قسمت بعد صبر است، افرادی فکر می‌کنند که من فقط باید صبر کنم و منتظر باشم که خدا کمک کند تا یک نفر پیدا شود و به من کمک کند، ولی تعریف صبر این نیست.

صبر یعنی گذشت زمان همراه با تلاش و کوشش من باید تلاش‌ و کوشش‌ام را انجام بدهم و در زندگی صبور باشم، این آیتم‌های که می‌گوییم در زندگی به من کمک کرده و سعی کردم یک به یک در زندگی‌ام اجرایی کنم و زندگی‌ام روز به روز بهتر شد.

قسمت بعدی قناعت است؛ استفاده از کمترین امکانات و بیشترین بهره‌برداری. یعنی من توقع زیادی از زندگی نداشته باشم. درخت آب شور و تلخ را جذب می‌کند و بهترین میوه‌ها را می‌دهد که ما هم باید بتوانیم به آن مرحله برسیم، با کمترین امکانات، بهترین و بیشترین خدمت را داشته باشیم.

قسمت بعد، قضاوت کردن؛ غیبت کردن پشت سر دیگران نباید انجام دهم چون اصلاً این کار ما نیست، قسمت بعدی پس‌انداز است باید در زندگی همه ما پس‌انداز داشته باشیم در ماه هر چقدر در آمدم است من باید نصف آن را کنار بگذارم، شده نان خالی بخورم باید این کار را انجام دهم. چرا؟

چون در آینده من به پول نیاز پیدا می‌کنم و پول لازمه زندگی است برای خرید خانه و خرید ماشین و زندگی کردن ما به پول نیاز داریم؛ پس باید پس‌انداز را در برنامه خویش بگنجانیم، در قسمت آخر هم که توکل‌ و رضا و تسلیم صحبت می‌کند که مراتب خیلی بالاتر است ولی ما تمرین می‌کنیم که می‌گوید در مشکلات باید به خداوند توکل کنیم اگر مشکلی برایمان پیش می‌آید تسلیم و رضایت داشته باشیم راضی هستم به رضای خدا و در مقابل مصیبت‌ها تسلیم خداوند باشیم طوری نباشد که ایمان ما بشکند شاید در تقدیر‌ ما بوده باشد.

چطور انسان می‌تواند با وادی پنجم رشد کند؟
در کنگره برای انجام دادن چیزی اصرار ورزیدم، جواب نگرفتم. سعی کردم صبر همراه با تلاش و کوشش را در برنامه کاری بگذارم. ما در زمان مصرف تخریب عمیقی داشتیم شاید هر کدام از ما بالای ده سال تخریب داشته باشیم نمی‌توانیم انتظار داشته باشیم که من در مدت زمان ده ماه و بعدش سفر دوم یک الی دو سال بخواهم آن ده الی پانزده سال تخریب را به سرعت جبران کنم.

چیزی که در وادی پنجم به من یاد داد این بود که صبر داشته باش و تلاش کن و خدا را شکر الان هم هفت سال از رهایی‌ام می‌گذرد واقعاً زندگی‌ام تغییر کرده است نسبت به روز اولی که آمدم به کنگره خیلی زندگی بهتری دارم و باز هم تلاش می‌کنم که به حال خوش و زندگی بهتری برسم.

چه چیزی باعث شد شما در کنگره ۶۰ بمانید و خدمتگزار بشوید؟
من نظر شخصی خودم را می‌دهم احساس می‌کنم که به کنگره مدیون هستم هم ادامه زندگی‌ام را و هم حال خوشی که دارم و وقتی نگاه می‌کنم و می‌بینم‌ برای اینکه من به رهایی برسم چند نفر زحمت کشیده‌اند، چند نفر خدمت کردند از مرزبان، ایجنت، راهنمای خودم،قسمت OT ، قسمت نشریات، سایت، همه خدمتگزاران دست به دست هم دادند تا از چاهی که من به درون آن افتاده بودم بیایم بیرون حالا من آمده‌ام بیرون و رها شده‌ام چندین نفر دیگر در چاه هستند.

معرفت حداقل حکم می‌کند که من بمانم سر آن طناب را بگیرم کمک کنم چهار نفر بیایند بیرون، اینکه من بروم از لحاظ وجدانی من نتوانستم این موضوع را قبول کنم، کسی که می‌خواهد در کنگره خدمت کند این را اگر مد نظر داشته باشد و به این درک برسد که من با خدمت کردن در کنگره حالم خوب می‌‌شود وقتی من دست یک نفر دیگر را بگیرم و حال او را خوب کنم قطعاً خداوند هم دست من را می‌گیرد و حال من خوب می‌‌شود من به همین دلیل چون حالم خوب می‌‌شود می‌مانم و خدمت می‌‌کنم.

کلام پایانی؟
کنگره جایی است که حال آدم‌ها را خوب می‌کند و فراتر از آن چیزی است که من و شما می‌بینم‌ یعنی در صور پنهان کنگره لایتناهی است است که روی زمین نیست.

مصاحبه کننده/تایپ:مسافر علی
عکس: مسافر مرتضی
ویراستاری/بارگزاری:مسافر سعید

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .