پانزدهمین جلسه از دوره شصت و هشتم کارگاههای آموزشی و خصوصی کنگره ۶۰، نمایندگی ابنسینا با استادی راهنمای محترم آقای حسن عباسی و نگهبانی مسافر موسی و دبیری مسافرعبدالله و با دستورجلسه( وادی پنجم و تاثیر آن روی من) در روز دوشنبه 30تیرماه۱۴۰۴ راس ساعت ۱۷ آغاز بکار کرد.
سلام دوستان حسن هستم یک مسافر
خدا را هزاران بار شاکر و سپاسگزارم که این سعادت نصیبم شد که در این جایگاه خدمت کنم ، در درجه اول از آقا محمد باقر تشکر میکنم که امروز نوبت خودشان را به من دادند ، از مرزبان و ایجنت محترم هم تشکر می کنم و از خدای بزرگ بابت تمامی فرصت هایی که به من در زندگی داده سپاسگزارم، اما در مورد دستور جلسه این هفته که وادی پنجم است و بخش دیگر دستور جلسه تولد حمید است ، وادی پنجم و این چیزی که من در طول چند سال متوجه شدم ، وادی یک تا چهار در مورد تفکر کردن و در مورد چه چیزی تفکر کردن و این که من چگونه تفکر کنم و این که چگونه افکار خود را مدیریت کنم ، و این که به هر چیزی نباید فکر کنم و راه درست تفکر را به من یاد می دهد تا ملکه ذهن من شود ، اما از وادی پنجم تا هشتم ، که در واقع نوع حرکت کردن را به من می آموزد ، چگونه باید تفکر کنم، چگونه حرکت کنم و آنقدر آن را تکرار کنم که ملکه ذهن من شود تا به هدف برسم و این را به من القا می کند ، حتی چگونه راه رفتن را به من می آموزد ، ولی از وادی هشت به بعد ، دیگر حرکت کردن آغاز می شود ، بعضی ها فکر میکنند که وادی پنج وادی حرکت است , وادی پنجم طریقه چگونه حرکت کردن را به من می آموزد ، آقای مهندس می فرماید وادی پنجم وادی بازگشت از ضد ارزش هاست ، اگر قرار است سیگار نکشم پس نباید بکشم و از یک نقطه باید آغاز کنم ، اگر بخواهم آدم سالم ونرمالی باشم باید از دنیای تاریکی ها و ضد ارزشی ها فاصله بگیرم ، این که شب تا صبح بنشینم و تصمیم به ترک بگیرم و رو به ورزش می آورم حکایت همان شنبه است که هیچ وقت نیامده ، در واقع به من یاد می دهد وقتی تصمیمی می گیرید باید از یک جایی شروع کنیم ، پله بعد به من یاد می دهد تا خود داری کنم و یک سری کارها را انجام ندهم چون در زمان سفر نیروهای بازدارنده و منفی در همه جا و همه حال سر راه من قرار دارد ، زمانی که تصمیم می گیرم که به سمت سلامتی حرکت کنم و از ضد ارزش ها دوری کنم ، یک سری نیرو سرراه من قرار می گیرند ، که مرا از راه منصرف کند ، یکی از نیروهای بازدارنده همین وسوسه ای است که در زمان تعطیلات ایجاد می شود و این ذهنیت را ایجاد می کند که در این تعطیلات با دوستان و رفقا مثل گذشته زمان را صرف خوشگذرانی کنیم ، اما این کار اشتباه است و چون مسافر هنوز قدرت کافی برای استقامت در راه درست را نداررد احتمال لغزش و خراب کردن سفر وجود دارد ، بنا بر این تصمیم درست این است که مسافر با آگاهی و هوشیاری از سفر و کارهای اضافی پرهیز کند ، پله هایی که در وادی پنجم به من یاد می دهد چگونه پس انداز کنم ، در کار دیگران تجسس نکنم ، درست راه رفتن را بیاموزم ، تسلیم در برابر امر الهی را یاد بگیرم ، به طور مثال برای خود من در سال گذشته مشکلاتی پیش آمد که هیچ راهی جز تحمل و پذیرش آن نداشتم ، من گذشته خودم را نمیتوانم فراموش کنم ، گذشته آیینه تمام نمایی برای آینده من است ، اگر خرابی های گذشته و فشارهای سهمگین نبود الان من اینجا نبودم ، اگر بخواهم وادی پنجم را جمع بندی کنم ، و به بخش دوم برسم این است که من یاد بگیرم چگونه قدمهایم را درست بردارم ، درست تفکر کنم ، قبل از این که کاری کنم و حرفی بزنم روی آن تفکر کنم ، این چهارده ثانیه سکوتی که می کنیم تمرینی است برای همین تفکر کردن . وقتی که عصبانی و خشمگین می شویم با چهارده ثانیه مکث کردن میتوان بهتر تصمیم گرفت و از رفتار غلط اجتناب کرد ، ما هر هفته یک دستور جلسه داریم که سه بار تکرار می شود ، و بادقت و استمرار در این موضوع اگر هر هفته یک دستور جلسه را اجرایی کنیم در طول سال پنجاه و دو دستور العمل و قاعده درست را به صورت جدی تمرین کرده ایم ، آقای مهندس همیشه می گوید انسان های موفق ، هوشمند و پولدار ، اینها انسان های استثنایی نیستند زیرا خداوند به همه بشر استعداد و توانایی داده اما با سعی و تلاش و جنگیدن با مشکلاتن به این جایگاه رسیده اند ، چون استقامت به خرج داده اند ، انسان هایی که استقامت دارند و مقاومت می کنند به اهدافشان می رسند ، هدف وبرنامه ریزی یک بخش است و استمرار و استقامت چیز دیگریست ، کسانی که در کنگره هم در سرما و گرما با همه مشکلات با استمرار و تلاش می آیند وروی صندلی می نشینند و آموزش می گیرند به راحتی رها می شوند اما آنها که در کار جدی نیستند به مشکل می خورند ، یک سال سفر کن و بعد خدمت کن و تولد بگیر ، تا بتوانی یک عمر با آسودگی و سر افرازی به زندگی خودت ادامه دهی .
اما حمید که امروز تولدش است ، یک بار سفر کرد و نتوانست سفر را به پایان برساند ، ولی دوباره برگشت و با همت و پشت کار عالی توانست به خوبی سفر کند و امروز یک سال از رهایی او می گذرد ، امیدوارم همه شما این جایگاه را تجربه کنید و به این حال خوش دست پیدا کنید.
.jpg)
سخنان مسافر حمید
سلام دوستان حمید هستم مسافر ، من همیشه آرزوی چنین روزی را داشتم تا بتوانم جشن بگیرم ، تشکر می کنم از مهندس و خانواده محترمشان ،از راهنمای سفر اول حسن آقا و راهنمای سفر دوم آقای محمد باقر ، مرزبان جدید و قدیم ، ایجنت محترم ، راهنمای قدیم آقا ایوب ، من یک بار دیگر رها شده بودم ولی دانایی نداشتم ولی بار دوم هم چند ماه بعد از سفر توی تعطیلات جاده خاکی رفتم وحسن آقا به نوعی مرا چکش کاری کرد و به لطف خدا به رهایی رسیدم ، از همه دوستان و اعضای کنگره سپاسگذارم که در این جشن حضور دارند و مرا حمایت کردند .
.jpg)
تنظیم و تایپ : مسافر احسان لژیون بیست و یکم
عکس: مرزبان خبری
نگارنده : مسافر محسن لژیون شانزدهم
- تعداد بازدید از این مطلب :
132