سیزدهمین جلسه از دوره چهارم سری جلسات خصوصی لژیون سردار همسفران آقا، نمایندگی پرستار به استادی پهلوان محترم، همسفر امیر، نگهبانی راهنما همسفر سجاد و دبیری همسفر محمدمهدی با دستور جلسه «تخریبهای شیشه و مخدرهای جدید و درمان آن با متد DST» پنجشنبه 26 خرداد ۱۴۰۴، ساعت ۱۲:۳۰ آغاز به کار نمود.
سلام دوستان، امیر هستم، همسفر
در ابتدا لازم میدانم از آقای سجاد، نگهبان محترم لژیون سردار، تشکر کنم که این فرصت را در اختیار من قرار دادند تا در این جایگاه خدمت کرده و آموزش بگیرم.
در خصوص دستور جلسه، باید بگویم که من نه خودم تجربهای از مصرف شیشه داشتهام و نه مسافرم مصرفکنندهی این ماده بوده است اما به دلیل شرایط شغلیام، با افرادی در ارتباط هستم که مصرفکنندهی شیشه یا سایر مواد مخدر جدید هستند. خانوادههای این افراد، واقعاً در رنج و عذاباند و سختیهای بسیاری را متحمل میشوند.
یکی از همین افراد، هفتهی گذشته برایم تعریف کرد که همسرش که همسفر اوست به دلیل گریههای مداوم و فشارهای روانی ناشی از زندگی با آن آقا، دچار سرطان چشم شده است. خودش هم گرفتار بیماریهای دیگریست.
در گزارش دبیر جلسهی قبل شنیدم که استاد جلسه فرموده بودند: با حرکت میتوان کاری انجام داد.
در کنگره، حرکت یعنی خدمت؛ و خدمت سه ضلع دارد: 1. خدمت علمی 2. خدمت مالی 3. خدمت انسانی (نیروی انسانی)
از نظر علمی، آقای مهندس در جایگاه پیشرو قرار دارند. از نظر نیروی انسانی نیز، مرزبانان، راهنماها و دیگر خدمتگزاران در حال فعالیتاند. اما از نظر مالی، باید از خودم بپرسم: من چه کردهام؟ به کجا رسیدهام؟
یاد روزی میافتم که با حال بسیار خراب وارد کنگره شدم. آن زمان، مسافرم نمیآمد و گرفتار مصرف شیره و متادون بود و ما با مشکلات فراوانی دستوپنجه نرم میکردیم.
وقتی برای اولینبار به کنگره آمدم، فکر میکردم که باید در پایان جلسه مبلغی پرداخت کنم. اما با تعجب دیدم که هیچ هزینهای از من دریافت نشد. یک ماه بعد، مسافرم نیز به کنگره آمد. خواستهام این بود که بیاید و درمان شود. چهارده ماه گذشت و ما جشن رهاییاش را برگزار کردیم.
کنگره چراغی به من داد؛ چراغی برای ساختن رابطهای سالم با مسافرم و داشتن زندگیای آرام در کنار خانوادهام، این چراغ را کنگره به من داد، روا نیست که بگوییم: چراغی که به خانه رواست، به مسجد حرام است.
این مکان مقدس، این آرامش را به زندگی من آورد. با خودم فکر کردم؛ وادی اول میگوید: با تفکر، ساختارها آغاز میشوند. به این فکر کردم که در کدام ضلع از مثلث خدمت قرار دارم و چه کاری از من ساخته است.
در یکی از سیدیها، استاد امین دربارهی حضرت ابراهیم صحبت میکردند. گفتند: ابراهیم را به درون آتش انداختند، اما از دل آن آتش، سر از گلستان درآورد. کسی که شیشه مصرف میکند، در ابتدا شاید احساس خوشی کند؛ اما بهیکباره به تاریکی مطلق فرو میرود. ما در کنگره سفر میکنیم تا از آن تاریکی خارج شویم.

بهیاد دارم وقتی که میخواستم مبلغ ۱۰۰ میلیون تومان را برای گرفتن اجازهی پهلوانی کارت بکشم، صداهای مختلفی در ذهنم بود. یکی میگفت: “نکش” و دیگری میگفت: “بکش”
در آن لحظه، صحنهای شبیه به داستان حضرت ابراهیم برایم تداعی شد؛ زمانی که مأمور شد فرزندش اسماعیل را قربانی کند. بزرگترین نیرویی که انسان را به اسارت خود در میآورد، وابستگی به مادیات است. و گذشتن از آن، از دشوارترین کارهاست.
وقتی از آن وابستگی عبور کردم و بخشش خود را انجام دادم و نزد آقای مهندس رفتم و اجازهی پهلوانی گرفتم، سفری تازه برایم آغاز شد. پیش از آن، مرزبانی کرده بودم، در آزمون راهنمایی پذیرفته شده بودم و سفر DST را نیز به پایان رسانده بودم، اما این سفر، تفاوت داشت.
گاهی انسان زیر آب است، گاهی روی آب، و زمانی نیز بالای آب. زمانی که بالای آب میرسی، تسلطت بر خودت و شرایط بسیار بیشتر میشود. من در سفر اول، روی آب آمدم، اما لژیون سردار و لژیون بخشش، آغاز سفر دوم من بود.
در سفر دوم، تازه درک میکنی که اساتید کنگره چه میکنند. برکت به زندگیات وارد میشود.
قبلاً برایم گفته بودند که اگر پولی ببخشی، چند برابرش بازمیگردد، اما امروز میدانم که این نگاه، نگاهی سطحیست. در سرزمین بخشش، با حقایق تازهای روبرو میشوی. گویی به تو اجازهی دیدن داده میشود، مثل کسی که بلیت سینما دارد، وارد سالن میشود و از بالا خودش را تماشا میکند. میفهمی در کجای خشم، شهوت، یا اشتباهات گذشتهات ایستادهای. آیا جرأت دیدن اشتباهات گذشتهات را داری؟
در سفر لژیون بخشش، دروازهی بازسازی گشوده میشود. فرصت ساختن دوبارهی زندگی اکنون را به دست میآورید.
به افتخار خودتان، دست بزنید.
در ادامۀ جلسه، انتخاباتی برای سه جایگاه نگهبانی، دبیری و خزانهداری در همین لژیون برگزار شد.





بر اساس نتایج این انتخابات، به ترتیب از سمت چپ، راهنمای همسفر علیرضا به عنوان نگهبان، همسفر علی به عنوان دبیر و همسفر عادل به عنوان خزانهدار لژیون سردار انتخاب شدند.

تایپ، ویراستاری و بارگذاری: خدمتگزاران سایت همسفران آقا، شعبه پرستار
- تعداد بازدید از این مطلب :
135