هشتمین جلسه از دوره سوم لژیون سردار همسفران آقا، نمایندگی شادآباد؛ به استادی همسفر احسان، نگهبانی همسفر خسرو و دبیری همسفر سعید؛ با دستور جلسه "تخریبهای شیشه و مخدرهای جدید و درمان آن با متد DST" پنجشنبه ۲۶ تیر ماه ۱۴۰۴، ساعت ۱۶:۳۰ آغاز به کار نمود.
خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان احسان هستم یک همسفر.
تعهد داشتن به یک موضوع، بسیار مهم است. وقتی من قولی میدهم و تعهدی میدهم، حتماً باید به آن قول و تعهد عمل کنم تا در زندگی بتوانم به دیگر تعهداتم نیز پایبند باشم. اینجا، زمین تمرین کنگره به نظر من زمینیست برای تمرین و آموزش دیدن برای بخشهای دیگر زندگی؛ که بتوانیم از آن استفاده کنیم. در پیام لژیون سردار آمده است که سه رکن اصلی وجود دارد؛ سه رکن اصلی که برای سازندگی و آبادانی به آنها نیاز داریم. یکی از آنها پول است، یکی نیروی انسانی، و دیگری علم. همین چیزی که ما امروز اینجا از آن استفاده میکنیم برای پیشرفت و آبادانی. شاید وجه وارونهای از این مثلث هم وجود داشته باشد؛ یعنی از علم، پول و سرمایه انسانی استفاده میکنند برای از بین بردن انسانها.
.jpg)
زمانی که شیشه اختراع شد، ابتدا قرار بود که کمک کند؛ شیشه آمده بود برای کمک کردن به افرادی که افسرده بودند و شادابی نداشتند. قرار بود خاصیت درمانی داشته باشد؛ هم در آن علم به کار رفته بود، هم نیروی انسانی آن را انجام داده بود، و هم سرمایه در آن وجود داشت. اما چه شد؟ بدون آنکه بدانند، مورد استفاده نادرست قرار گرفت. چیزی که قرار بود درمانگر باشد، به ابزاری برای نابودی انسانها تبدیل شد. در کنگره، ما هر سه ضلع این مثلث را داریم؛ هم علم داریم، هم نیروی انسانی، و هم پول. اگر میگویم اینجا زمین تمرین است، دلیل دارد. وقتی من نور را شروع کردم و تعهد پرداخت را پذیرفتم، اولین برکتش این بود که در محل کارم جابهجا شدم و به جایی رفتم با درآمد و شرایط بهتر؛ دربهایی به روی من باز شد که هرگز تصورش را نمیکردم. نمیخواهم نصیحت کنم، اما توصیه میکنم با همین قوت قلب وارد لژیون سردار شوید. هیچ شکی به دل خود راه ندهید.
بعضیها در این دنیا نگهبان پول هستند؛ یعنی فقط وظیفهشان نگهبانی است و ثروت را به نسلهای بعدی میسپارند. اگر من نتوانم اینجا، در لژیون سردار پرداختی انجام دهم، انفاق را نیاموزم، و آن روحیه انفاق در وجودم شکل نگیرد، در لحظه جان دادن، آن انفاق به کمکم نمیآید. اگر انفاق نکرده باشم، به سختی جان خواهم داد. هرچه بیشتر بتوانم این دنیا را راحتتر بگیرم و بخشندگی را بیشتر یاد بگیرم، راحتتر هم این جسم را واگذار میکنم و میروم. این چیزی است که در لژیون سردار یاد گرفتهام. امیدوارم که بتوانم بیشتر یاد بگیرم. فعلاً همه اینها فقط حرف است؛ حرفی کوچک برای خودم. امیدوارم که بتوانم پهلوانی را آغاز کنم. امسال را با این نیت آغاز کردهام که بتوانم، چه به صورت تعهدی و چه به شکل دیگر، کمک کنم. شاید اگر همین حالا به شما بگویم، برایتان خندهدار باشد؛ که حتی نمیتوانم تصور کنم خدا بخواهد من پهلوان شوم! اما در ذهنم دارم تمرین میکنم تا بتوانم پهلوان شوم.
ما اینجا دور هم جمع شدیم، لژیون سردار را تشکیل دادیم. این صندلیها را میخریم، این شعبه را، این چراغها را روشن میکنیم، کرایه شعبه را میدهیم؛ و همه اینها از طریق لژیون سردار پرداخت میشود. از غیب پول نمیرسد. اگر قرار باشد من کمک نکنم، اگر کاری انجام ندهم، قطعاً این لژیونها از هم میپاشند، کنگره نابود میشود، از بین میرود. خداوند میفرماید: من نعمت را میدهم، و اگر قدرش را ندانید، از شما پس میگیرند. خیلی راحت از ما میگیرند. میگوید برای آبادانی، فقط پول نیست؛ نیروی انسانی میخواهیم، علم هم میخواهیم. حضور من خودش نوعی کمک است. آتش وقتی میخواهد شکل بگیرد، با یک تکه چوب شاید پنج دقیقه بسوزد و تمام شود. اما اگر این چوبها کنار هم قرار بگیرند، آن آتش تأثیر بیشتری دارد؛ مدتاش طولانیتر میشود، نورش بیشتر میشود، گرمایش بیشتر میشود. ما اینجا به انرژی یکدیگر نیاز داریم. نمیشود نیایم و بعد انتظار داشته باشم کنگره سر پا بماند. نمیشود من هیچ فعالیتی نداشته باشم و بگویم کنگره پابرجا بماند. حضور من هم یکی از اضلاع است؛ یکی از ارکان اصلی. رکن اصلی ما حضور است. بعد از آن، مرحله بعدی است؛ میگوید اگر پول داری، بیا و کمک کن. بعد میگوید بیا علم یاد بگیر.
انشاءالله بتوانیم حضوری پررنگتر داشته باشیم؛ هم در لژیونها، هم در جلسات شنبه تا بتوانیم با هم کنگره را پیش ببریم و خودمان هم بهرهمند شویم. هرچه هست، در نهایت به زندگی خود ما بازمیگردد.
از اینکه به صحبتهای من توجه کردید بسیار متشکرم.
.jpg)
تایپ و ویراستاری: همسفر اردلان
سایت همسفران آقا نمایندگی شادآباد
- تعداد بازدید از این مطلب :
119