دهمین جلسه از دوره پانزدهم کارگاههای آموزش خصوصی همسفران آقا، نمایندگی شادآباد؛ به استادی مرزبان محترم مسافر قاسم، نگهبانی موقت همسفر سجاد و دبیری موقت همسفر افشین؛ با دستور جلسه "تخریبهای شیشه و مخدرهای جدید و درمان آن با روش DST" پنجشنبه 26 تیرماه ۱۴۰۴، ساعت ۱۵:۰۰ آغاز به کارکرد.
خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان قاسم هستم مسافر. در ابتدا خداوند را شاکر هستم که این فرصت را به من داد تا برای اولین بار در جمع شما همسفران عزیز قرار بگیرم. واقعاً حس خوبی است از نگهبان، مرزبان و ایجنت محترم تشکر میکنم که این فرصت را به من دادند تا خدمت کنم.
راجع به دستور جلسه اگر بخواهم صحبت کنم بنده در سن ۱۳ یا ۱۴ سالگی بود که مصرف مواد مخدر را شروع کردم. ابتدا با سیگار شروع کردم و خیلی زود به سمت حشیش رفتم و مواد دیگر مانند غبار. بعد از یک مدتی که از خدمت آمدم با تخریبهای جدید دیگری مانند شیشه آشنا شدم. در خاطرم است که در ابتدا که شیشه آمده بود، میگفتند سه نفر که شیشه مصرف کرده بودند با ماشین در حال حرکت بودند و ناگهان دونفر از آنها برای خرید سیگار از ماشین پیاده شده بودند و آن نفر سوم که راننده بود ۴۸ ساعت منتظر آنها در ماشین مانده بود. این قضیه باعث شده بود که ترسی در من به وجود بیاید و من سمت شیشه نروم. ولی به خاطر جهل و نادانی که داشتم و شناختی از مواد نداشتم، با قرص اکس، ترامادول و LSD آشنا شدم و نمیدانستم اینها از خود شیشه بدتر هستند و از یک خانواده هستند
یادم هست برای خرید این مواد به ناصرخسرو میرفتیم و با قیمت بسیار زیادی آن را میخریدیم، حتی یکبار یکی از این کاسبها بهجای قرص اکس به ما گچ فروخته بود و ما هم مصرف کردیم، اما آنقدر قدرت تلقین بالابود که ما تا صبح هد میزدیم؛ و واقعاً هم تلقین باعث ایجاد دوپامین در بدن ما میشد. تخریبهایی که این مواد بر روی صور آشکار من داشتند، کارهایی که در خانه میکردیم بماند. اما تخریبهایی که در صور پنهان من داشتند بعد از گذشت ۴ سال که من در کنگره هستم هم هنوز بسیاری از گرهها در وجود من باقیمانده است. یکی از دلایلی که وارد مرزبانی شدم آن بود که میخواستم این گرهها را از وجودم پاککنم.
اما میخواهم راجع به روش درمان خودم با متد DST صحبت کنم. به خاطر مصرف الکلی که داشتم باعث شده بود آنزیمهای کبد من بالا برود. شربت اوتی به خاطر الکلی که داشت من را اذیت میکرد و باعث میشد خیلی بالا بیاورم. با راهنمای عزیزم آقای دادگر خدمت آقای مهندس رفتیم و ایشان گفتند هنگامیکه میخواهی دوز اوتی خود را استفاده کنی، درب آن را باز بگذار تا الکل آن بپرد و به همان اندازه آب جایگزین کن. یک مقدار سفر من طولانی شد اما خدا را شکر این مشکل حل شد و از اواسط سفر دیگر مشکلی نداشتم.
در پایان هم به نکتهسنجی و ریزبینی جناب آقای مهندس دژاکام که مانند یک دانشمند به نکات نگاه میکنند اشاره میکنم.
از همه شما عزیزان که پرانرژی بودید تشکر میکنم و ممنونم که به صحبتهای من توجه نمودید.

تایپ و ویراستاری: همسفر احسان
سایت همسفران آقا نمایندگی شادآباد
- تعداد بازدید از این مطلب :
218