جلسه چهاردهم از دور دوازدهم سری کارگاه های آموزشی خصوصی مسافران کنگره ۶۰ نمایندگی امام قلی خان به استادی راهنمای محترم مسافر محمد، نگهبانی مسافر علی و دبیری مسافر رحیم با دستورجلسه «تخریب های شیشه و مخدرهای جدید و درمان آن با متد دی اس تی» در روز یکشنبه 22 خرداد ۱۴۰۴ ساعت ۱۷:۰۰ آغاز به کار نمود.

خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان محمد هستم یک مسافر. در ابتدا شاکر و سپاسگزار خداوند مهربانم که این اجازه را به من داد تا باری دیگر در کنگره حضور داشته باشم و در این جایگاه قرار بگیرم، آموزش دریافت کنم و یک جلسه خیلی خوب را در کنار یکدیگر داشته باشیم؛ و در نهایت با دست پر از این جلسه خارج بشویم. هیچ چیز در کنگره بی دلیل و بی حکمت نیست؛ من دو هفته پیش، برای دستور جلسه «حرمت کنگره ۶۰ و چرا رابطه کاری و مالی در کنگره ممنوع می باشد»، قرار بود که استاد جلسه باشم. یک کاری برای من پیش آمد و نتوانستم استاد جلسه آن هفته باشم. و امروز این آموزش نصیب من شد که بیایم و خدمت کنم؛ دستورجلسه شیشه؛ که من ۱۱ سال درگیرش بودم و با آن دست و پنجه نرم می کردم. و الان در این جایگاه قرار گرفتم تا به تازه واردی که به کنگره ۶۰ آمده و امید درمان شیشه و یا موادهای دیگر را ندارد؛ صحبت کنم. به خصوص شیشه که همه درباره اش صحبت می کنند؛ که درمانش سخت است و وسوسه بسیار زیادی دارد. من نمونه ی شخصی هستم که خیلی ها می گفتند برای این، درمانی وجود ندارد و باید داخل فارابی بستری شود. الان من ۷ سال و چند ماه است که درمان شده ام، در جایگاه استادی قرار گرفتم و با افتخار یک کنگره ایی هستم. اگر شیشه و یا هر مواد دیگری مصرف می کردم، با روش DST قابل درمان است. اگر شخصی خواسته ی قدرتمندی داشته باشد می تواند هر موادی را، برای همیشه پرونده اش را ببندد. اول کار، برای یک لحظه، آقای مرتضی باقری که آمدند و نشستند؛ ناخودآگاه تصویر روز اولی که به کنگره آمدم، وارد ذهنم شد؛ یعنی ۷ سال و چند ماه پیش. من با مصرف قرص های روان گردان، قرص متادون، شیشه و حشیش وارد شدم. این اواخر که خیلی هم کنترل شده بود، در روز ۱۲ قرص روانگردان می خوردم.، آقا مرتضی آن روز من را در جایگاه تازه واردین دیدند و شاهد هستند. ۶ قرص متادون در روز مصرف می کردم، یک گرم شیشه و ۶ گرم حشیش. اما چیزی که خیلی به من کمک کرد این بود که خواسته ی خیلی قوی داشتم. یک شخص تازه وارد زمانی که وارد کنگره می شود، چیزی که خیلی اهمیت دارد و باعث می شود تا پرونده اعتیادش را ببندد؛ آن هدفی است که دارد؛ یعنی این که باید هدف داشته باشد و مقصدش هم مشخص باشد. یک شخصی از یک جاده ای می گذشت، تا اینکه رسید به یک دوراهی؛ نمی دانست که الان باید به سمت چپ برود یا سمت راست؛ به یک نفر که آنجا بود گفت: این مسیری که من آمدم و الان رسیدم به این دوراهی، نمی دانم که باید از کدام طرف حرکت کنم؟ آن شخص از او پرسید: کجا میخواهی بروی؟ که بتوانم راهنمایی ات کنم. مقصدت کجاست؟ گفت: نمی دانم. آن شخص گفت: تو که نمی دانی مقصدت کجاست و هدفت مشخص نیست؛ هر راهی را که رفتی، رفتی. حال چه به چپ بپیچی و یا بسمت راست بروی.
شخص تازه واردی که وارد کنگره می شود، باید هدفش مشخص باشد. مقصد باید مشخص باشد تا بتواند پرونده اعتیادش را ببندد. اگر مقصد و هدف مشخصی نداشته باشی، منتظر رهایی و درمان نباش. اگر شخصی به اجبارِ خانواده و یا بی پولی وارد کنگره شود، هدف مشخصی نداشته باشد و نداند که انسان اشرف مخلوقات است و اشرف مخلوقات، نباید درگیر اهریمن باشد و نباید درگیر ماده مخدر اعتیاد باشد؛ اگر اینها را نداند رها نمی شود. من ناخواسته درگیر اعتیاد شدم. آن هم شیشه، آن هم بخاطر یک سری باور های غلطی که در جامعه ی ما بود. من مصرف کننده شیره و تریاک بودم. به صورت سقوط آزاد گذاشته بودم کنار و چند روزی مصرف نمی کردم؛ از آن طرف مخدر شیشه تازه آمده بود به شهر اصفهان [سال ۸۲ - ۲۲ سال پیش]. بعد می گفتند که شیشه برای ترک مواد مخدر است و اعتیاد، خماری و درد ندارد؛ و نهایتا اگر درگیرش شوید، فقط ۳ روز و ۳ شب به خواب می روید. شیشه دشمن مورفین و هروئین و حتی افرادی که می خواستند تریاک و شیره را ترک کنند می گفتند که با شیشه به راحتی می شود کنار گذاشت اینها را. به یاد دارم اولین باری که می خواستم شیشه مصرف کنم، از ۱۲ ظهر تا ۱۲ شب گشتیم تا یک ساقی شیشه پیدا کنیم و به اندازه ی ۳۰ هزار تومن از او شیشه بخریم. بعد از آن به این فکر می کردم روزی که به کنگره ۶۰ آمدم و درمان شدم و آن خواسته ی قوی را داشتم، به همین خاطر بود که در دوره ی مصرف موادم، خواسته ام برای پیدا کردن مواد نیز قوی بوده است. آنقدر گشتم تا راه درمان را پیدا کردم. به قول آقای امین در سی دی «محرم» من محرومیت کشیدم تا که محرم شدم به این راه. همه ی ما که روی این صندلی نشسته ایم و استفاده می بریم، محروم شدیم. محرومیت هایمان را کشیدیم که الان محرم شدیم به این روش DST و خداوند به ما این اجازه را داده که بیاییم و روی این صندلی ها بنشینیم، آموزش بگیریم و بتوانیم پرونده اعتیادمان را برای همیشه ببندیم؛ پس از این فرصت طلایی که خداوند در اختیار ما قرار داده، باید استفاده ی لازم و درست را ببریم. نباید جلسه که شروع می شود، شعبه ی ما نصف صندلی هایش خالی باشد؛ یک سری بیایند و یک سری نه، این ناسپاسی است. بیماری اعتیادی که دنیا در مقابلش عاجز است و می گویند درمانی ندارد؛ من سال ۸۶-۸۷ بود که رفتم پیش بهترین روانشناس ها و روانپزشک های اصفهان که دارو تجویز می کردند. آنجا بود که من با دارو آشنا شدم. پیش مشاور که صحبت می کردند، شنیدم که دکتر به مادر همسرم می گفت: این دیوانه است. فایده ای ندارد. شیشه ای است، بیخود نه پولتان خرجش کنید نه وقتتان را. مادر خانمم گفت چکار کنیم؟ دکتر گفت بروید طلاق دخترتان بگیرید و این را هم بستری اش کنیند فارابی. قرار بود که من را در فارابی بستری کنند. من یک سال سفرم طول کشید و ۶ سال و ۴ ماه است که رها شده ام و پرونده اعتیاد برای من بسته شده است. من بیشترین مدت زمانی که قبل از کنگره توانستم شیشه مصرف نکنم، ۴۵ روز بود. چطور این ۴۵ روز را مصرف نمی کردم؟ صبح ها می رفتم سر کار تا عصر، عصر بر می گشتم به خانه، حمام می کردم، غذا می خوردم و پناه می بردم به کمپ. چون مصرف شیشه داشتم، وسوسه مدام می آمد به سراغم و من تحت هیچ عنوان نمی توانستم داخل خانه ی خودم بخوابم. یک کمپ آشنایی بود و با مسئول آنجا صحبت کردم. گفت: شب ها بیا اینجا بخواب؛ شب را در کمپ بمانم که شیشه مصرف نکنم. شب ها می خوابیدم، صبح ساعت ۶ دوباره بیدار می شدم می رفتم سر کار و تا چند روز حال و روز من همین بود. روز چهل و ششم که نرفتم کمپ، یک راست رفتم سر وقت شیشه و دو مرتبه مصرف کردم. این فرق روش و متد DST با سایر روش های ترک اعتیاد است. در حال حاضر کنار من پر از مصرف کننده است. شغل من به شکلی است که همه در کنارم مواد مصرف می کنند؛ شیشه، هروئین و هر مواد دیگری؛ اما من هیچ حسی نسبت به این موضوع ندارم. این فرق روش DST با سایر روش هاست. ولی باید خواسته قوی داشته باشی و فرمانبرداری کنی. کسانی که صحبت های روز چهارشنبه آقای مهندس را گوش کرده باشند، شنیدند که آقای مهندس فرمودند: شیشه یک زمانی آنقدر مهم بود که ما جزو دستور جلسات هفتگی کنگره ۶۰ قرار دادیم ولی الان آنقدر درمانش در کنگره راحت شده و مسئله اش برای ما حل شده، که تا سال آینده از دستورجلسات هفتگی حذفش می کنیم. خیلی فرصت ندارم صحبت کنم اما کوتاه راجب دستورجلسه شیشه توضیح بدم و جلسه رو بگذاریم برای مشارکت. کاری که شیشه می کند؛ حالا جدا از فلسفه اش، که همه می دانیم بر میگردد به جنگ جهانی دوم؛ چه کاری انجام میدهد در زمان مصرف؟ و چه تخریب هایی را در من به وجود می آورد؟ طبق آموزش هایی که ما در کنگره ۶۰ فرا گرفتیم، اینکه یک سری مواد مخدر طبیعی در بدن ما تولید می شود، و یکی از این مواد شبه افیونی، دوپامین است. دوپامین در هسته ی مغز ما تولید می شود. دوپامین به ما شادی، انگیزه و امید میدهد. حال ما را خوب می کند، سطح انرژی مان رو بالا می برد، که به آن می گویند سیستم پاداش. زمانی که در مسیر درستی قرار بگیری، این سیستم پاداش به درستی کار می کند و کسانی که در سفر دوم هستند و در صراط مستقیم هستند می دانند که این سیستم پاداش چقدر زیبا کار می کند. همه ی ما به دنبال حال خوش هستیم، همه ی ما موقع مصرف مواد مخدر نیز به دنبال حال خوش بودیم. حالا این مواد مخدر چه کاری با دوپامین انجام میدهد؟ شخصی که می رود و تریاک مصرف می کند، تولید دوپامین دوبرابر می شود، شخصی که کوکائین مصرف می کند ۷ برابر و شخص مصرف کننده شیشه است ۱۱ برابر تولید دوپامین بیشتری را تجربه خواهد کرد (۱۱۰۰ درصد افزایش) چه اتفاقی می افتد وقتی این دوپامین ۱۱ برابر می شود؟ وارد مرحله اسکیزوفرنی می شود؛ همان توهم. من خدا شاهد را می گیرم با وجود آنکه ۷ سال و چند ماه است که شیشه مصرف نمی کنم، هنوز که هنوز است، آن تصاویری را که می دیدم، آن صداهایی را که می شنیدم و آن القائاتی که به من می شد، که هنوز جرأت بیان کردن خیلی از آنها را ندارم، را به یاد دارم. شخص مصرف کننده شیشه صداهایی را می شنود که دیگران نمی شنوند، تصاویری را می بیند که بقیه نمی بینند، القائات فوق العاده قوی را دریافت می کند که دیگران نمی کنند. من نقشه قتل دو نفر از عزیزانم را کشیده بودم. شیشه کشیدم و به این نتیجه رسیدم که عامل تمام بدبختی های من این دو نفر است و القائاتی که به من می گفت باید این اشخاص را به سزای اعمالشان برسانم که با یک نفر دیگری این کار رو نکنند، یک زندگی دیگری را نابود نکنند، یک نفر دیگر مثل من رو بدبخت نکنند. آنقدر این القائات قدرتمند بودند که نشستم و نقشه قتل را کشیدم. لطف خداوند بود که شامل حال من شد و آن اتفاق نیوفتاد. یک مصرف کننده شیشه، به قول آقای مهندس، یک دیوانه خانه سیار است. و واقعا هم است؛ چون دست به انجام هرکاری می زند و از هیچ چیزی هم ترسی ندارد. مصرف کننده شیشه خودش را معتاد نمی داند. و تا زمانی که من اشتباهات و اعتیاد خودم را قبول نداشته باشم، به مرحله درمان نخواهم رسید؛ از همین رو دست به انجام هرکاری خواهند زد. از علائم دیگر شیشه می توان به وسواس های شدید سؤظن هایی که با خود بهمراه دارد نیز اشاره کرد. در نتیجه: شیشه، با تمامی اثرات منفی و تخریب هایی که در ما ایجاد می کند، در کنار دیگر مواد مخدر، در کنگره ۶۰ قابل درمان هستند. به شرط اینکه خواسته ی آن در ما ایجاد شود و هدف مشخصی داشته باشیم. از اینکه به صحبت های من گوش دادید سپاسگزارم.
مرزبان کشیک: مسافر محمد

عکاس: مسافر جاوید لژیون 18
تنظیم و ارسال مطلب: مسافر جاوید لژیون 18
- تعداد بازدید از این مطلب :
189