English Version
This Site Is Available In English

انسان‌ها برای انجام هر کاری نیاز به فهم دارند

انسان‌ها برای انجام هر کاری نیاز به فهم دارند

خداوند را سپاسگزاریم که فرصتی دست داد تا در خدمت دیده‌بان محترم لژیون سردار مسافر علیرضا در نمایندگی ایران باشیم. توجه شما را به گفت‌وگویی که با ایشان ترتیب داده‌ایم جلب می‌نماییم.

مسافر علیرضا با آنتی‌ایکس ‌ مصرفی تریاک و شیره وارد کنگره شدند. به روش DST و داروی اپیوم به راهنمایی مسافر محمدصادق صداقت سفر کردند. در حال حاضر 20 سال و چند ماه است که با دستان پرتوان آقای مهندس آزاد و رها هستند.

اولین قدم برای بخشندگی چیست؟

بخشش

برای اینکه بخشش در درون ما به‌وجود آید چه‌کار کنیم؟

انسان‌ها برای انجام هر کاری نیاز به فهم دارند؛ اگر فهم در انسان‌ها صورت نگیرد، آن اتفاق به‌صورت صددرصد کامل نمی‌شود. مانند یک پیمان، ازدواج و یا خرید چیزی می‌ماند. برای مثال شما زمینی را از آن خود کنید، یا شش‌دانگ چیزی را به نام خود کنید. بخشش هم به همین صورت است. در ابتدا با محبت شروع می‌شود، سپس با عشق عجین می‌شود و درنهایت آن چیزی که از تولید این دو مورد به وجود می‌آید، بخشش است. بخشش به یک شکلی تجلی خداوند است.
وقتی انسانی را می‌بینید که بخشنده است، گویی آیت خداوند را می‌بینید. به همین دلیل است که وقتی ما وارد کنگره می‌شویم، این احساس را نسبت به یکدیگر داریم و به همدیگر اعتماد می‌کنیم.

بخشندگی لژیون سردار را در زندگی خود چگونه جاری کنیم، تا  از هر نظر قدرتمند شویم؟

در مورد لژیون سردار اگر از من بپرسید، به‌طورکلی لژیونِ بخشش است. بخشش به انسان‌ها این اجازه را می‌دهد که نقاط تاریک خود را ببینند و بتوانند آن نقاط را روشن کنند. مثل‌اینکه یک اتاقی تاریک است و شما این اتاق را روشن می‌کنید. به‌عنوان مثال شما در اتاقی نفرت دارید، این نفرت را تبدیل به عشق می‌کنید، یا در اتاقی کفر است و باید این اتاق را تبدیل به ایمان کنیم. آن چیزی که از صفر شروع می‌شود، کفر است و هنگامی‌که به صد می‌رسد ایمان است.
منِ علیرضا خشمی در وجود خودم دارم؛ که صفر خشم است و صد آن محبت است؛ یعنی من این اتاق تاریک و زوایای تاریک آن را می‌بینم، آموزش می‌گیرم و این اتاق را روشن می‌کنم و در نهایت خشم و نفرت خود را تبدیل به محبت می‌کنم. من شهوت خود را می‌بینم که صفر است که این صفرِ شهوت را تبدیل به عشق که صد است می‌کنم. بخشش این کار را با انسان می‌کند. انسان زمانی که می‌بخشد اجازه پیدا می‌کند که نقاط تاریک خود را ببیند و از همه مهم‌تر اینکه بتواند آن را تغییر دهد. این قضیه در خانواده و محیط کار هم به این صورت است.
آقای مهندس راجع به سه مقوله صحبت می‌کنند و می‌فرمایند: کار، خانواده، دانشگاه (کنگره). ما در کنگره آموزش می‌بینیم و به یک دانش می‌رسیم که این دانش را اجرا می‌کنیم. محبت هم به این صورت است. حال وقتی ما خدمت  صادقانه را در کنگره شروع می‌کنیم، در حین قطع مواد و رهایی وارد بخشش هم می‌شویم. وقتی خدمت صادقانه را در هر قسمتی انجام می‌دهیم؛ یعنی خدمت کرده و معنویت را وارد زندگی خود می‌کنیم. در پی آن می‌توانیم خانواده خود را درست کنیم. برای اینکه ما بتوانیم چیزی را درست کنیم، باید بلد باشیم آن را چگونه درست کنیم.
آقای مهندس در سی‌دی درب دیگر بیان کردند که انسان در خودآگاه خود می‌تواند مجری مطلبی باشد که آن را آموزش دیده است. این انسان است که می‌تواند اول خود را درست کند، تا بتواند در ادامه خانوادهٔ خود را درست کند. بسیاری از کسانی که در کنگره هستند، انسان‌های خیلی موفقی هستند؛ ولی بیرون از کنگره یعنی در محیط کار و خانواده از این موفقیت بسیار دور می‌باشند؛ چون بخشش ندارند. بخشش کامل کننده است. وقتی یک سفر اولی گل رهایی می‌گیرد، نمی‌تواند بگوید من ۹۹ درصد رها شده‌ام و دو ماه دیگر مواد بزند و اگر بگوید من سالی یک‌بار مواد می‌زنم، نمی‌تواند بگوید من صد درصد رها شده‌ام. آقای مهندس بیان می‌کنند که اگر شما مواد مصرف کنید، رهایی شما صفر می‌شود. یعنی دوباره به نقطه اول برمی‌گردیم. ما باید در سفر دوم هم صددرصد حرکت کنیم؛ یعنی در کنگره حضور داشته باشیم، از علم کنگره برخوردار باشیم وهم از مال کنگره برخوردار باشیم. اگر این صد درصد سفر دوم را نداشته باشیم، مانند همان سفر اولی و سفر دومی هستیم که سالی دو بار مواد می‌زنیم.
در کنگره، سیستم کائنات و هستی، انسان‌ها با نمرهٔ ۱۹.۹۹ و یا ۱۹.۷۵ قبول نمی‌شوند؛ بلکه با نمرهٔ ۲۰ قبول می‌شوند. شما باید صد در صد مواد نزنید، منِ علیرضا باید در سفر دوم صد در صد کامل حرکت کنم؛ یعنی این خدمات را همراه خود داشته باشم، نه فقط در داخل کنگره بلکه در بیرون از کنگره هم به این صورت باشد.


برای اینکه در یک نمایندگی خدمتگزاران بیشتری پرورش پیدا کنند، چه ملزوماتی نیاز است و چگونه عمل کنیم؟

ما همه شاگردان آقای مهندس هستیم و کافی است همه گوش خود را به کلمات استاد بسپاریم. همهٔ ما در سفر اول ابتدای کنگره هستیم؛ یعنی ابتدایی هستیم. کنگره دوران ابتدایی، متوسطه و دوران دانشگاه دارد. شما وقتی از مرحله ابتدایی حرکت می‌کنید، باید به راهنمایی برسید و از دوران راهنمایی به دبیرستان و از دبیرستان هم به دانشگاه برسید. ما باید بدانیم بدون آگاهی هیچ تغییری صورت نمی‌گیرد و بایستی به این قضیه آگاه شویم.
وقتی من خدمت می‌کنم یک زمانی فکر می‌کنم به دیگران خدمت می‌کنم، درصورتی که اصلاً به این‌گونه نیست. البته قسمتی از خدمت دیگران هستند؛ ولی قسمت بزرگی از خدمت منِ علیرضا هستم. به‌عنوان مثال شما دارید خدمت می‌کنید و مسئول سایت کنگره گروه خانواده شعبه تاکستان هستید. شما خدمت می‌کنید؛ اما از طرفی هم یاد می‌گیرید. اگر این قسمت را بچه‌های کنگره ۶۰ بدانند که وقتی دوران ابتدایی کنگره را تمام کردند؛ متوجه خواهند شد که در این دوران فقط اعداد و کلمات را یاد گرفتند. هیچ مسئله‌ای را با کمک اعداد و کلمات نمی‌توانید حل کنید؛ مگر اینکه وارد دوران متوسطه شده و راهنما شوید و یا دبیری و خدمت‌های دیگر را بگذرانید. سپس وارد دانشگاه شوید و دانش را در آگاهی اجرا کنید، تا بتوانید چیزی یاد بگیرید. این قضیه به خدمت کردن آن هم خدمت صادقانه نیاز دارد. بخش بزرگی از خدمتِ صادقانه، خدمت مالی و بخشش است.
من به‌عنوان یک دیده بان لژیون سردار هیچ کاری نمی‌توانم انجام دهم که اعضای کنگره، خدمت مالی داشته باشند؛ مگر اینکه خودِ من این کار را انجام دهم.
دانایی مؤثر یعنی چه؟ یعنی دانایی که من مجری آن هستم و هر مقداری که روی رهجوی من تأثیر می‌گذارد و تغییر می‌کند، در واقع دانایی مؤثر من محسوب می‌شود.
انسان‌ها چقدر دانایی مؤثر دارند؟ آن‌قدری که دانایی آن‌ها روی دیگران تأثیر بگذارد و بتوانند از تأثیر دانایی راهنما روی خودشان، تغییر کنند. این چیزی است که برای انسان‌ها مهم است. آقای مهندس نیز عمل می‌کنند، که ما هم می‌توانیم اجرا کنیم. هیچ‌کسی با کلمات آقای مهندس تغییر نمی‌کند بلکه همه ما با عمل آقای مهندس است که تغییر می‌کنیم.

 لطفا صحبت‌های پایانی خود را بفرمایید:

هر کسی نسبت به چیزی است که به آن اشراف دارد. همه چیز برعکس است؛ یعنی هرچه که برای انسان‌ها تعریف کرده انده برعکس است. اینکه اگر من چیزی را از دست ندهم، آن چیز بیشتر می‌شود. در صورتی کاملاً در هستی این قضیه متفاوت است؛ اگر ما محبت بیشتری نسبت به دیگران داشته باشیم بیشتر محبت می‌بینیم. اگر عشق بیشتری بورزیم، عشق بیشتری نسبت به ما ورزیده می‌شود. اگر ما خدمت بیشتری داشته باشیم هستی به ما خدمت بیشتری می‌کند.
البته همهٔ این موارد قانون و حرمت دارد، یعنی اگر شما عشق هم می‌ورزید، باید حرمت آن را بلد باشید. اگر خدمت می‌کنید، باید حرمت آن را بلد باشید. پول هم به این صورت است و حرمت دارد. یک قسمتی از حریم و حرمت پول این است که انسان باید بخشی از پول خود را ببخشد. همه ما باید این موضوع را یاد بگیریم. همه‌چیز با فهم کامل می‌شود. سفر اولی که نفهمد و نداند که چرا یک ضریب ۰٫۸ می‌خورد، اگر این را نفهمد قطعاً در سفر دوم یا قطع مواد به مشکل می‌خورد.
در سفر اول آقای مهندس به ما ۴۰ سی دی می‌دهد. این ۴۰ سی دی را می‌دهند که در سفر دوم روی آن‌ها کار کنیم. ما در لژیون سردار به یک سری مفاهیم می‌رسیم که این مفاهیم راه گشای ما است در سفر اول ما تمام تلاش خود را می‌کنیم که پاهای خود را درست روی زمین بگذاریم. در سفر دوم ما باید تمام تلاش خود را انجام دهیم که بتوانیم درست پرواز کنیم.

مصاحبه‌کننده، ویرایش و ارسال: همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر سهیلا(لژیون دوم)نگهبان سایت
تایپیستک همسفر مبینا رهجوی راهنما همسفر پریسا( لژیون ششم)
عکاس: همسفر محدثه رهجوی راهنما همسفر پریسا (لژیون ششم)
همسفران نمایندگی ایران

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .