جلسه هفتم از دوره نوزدهم، از سری کارگاههای آموزشی عمومی کنگره ۶۰، نمایندگی قیدار، با استادی مسافر مسعود، با نگهبانی مسافر مهدی و با دبیری مسافر علی، با دستور جلسه" وادی چهارم و تاثیر آن بر روی من" در روز پنجشنبه ۰۵ مرداد ماه ۱۴۰۴، ساعت ۱۶:۳۰ آغاز به کار نمود.
.jpg)
خلاصه سخنان استاد
سلام دوستان مسعود هستم یک مسافر، خدای خود را شاکر و سپاسگزارم که یکبار دیگر در جمع شما عزیزان و در کنگره شصت حضور دارم و میتوانم از آموزشهای کنگره بهرهمند شوم، از گروه مرزبانی و ایجنت محترم تشکر میکنم که اجازه دادند در این جایگاه قرار بگیرم و خدمت کنم.
اما دستور جلسه امروز ما از دوبخش تشکیل میشود که بخش اول آن، وادی چهارم و تاثیر آن بر روی من میباشد و بخش دوم، اولین سال رهایی مرزبان محترم مسافر روحالله است. در مورد دستور جلسه هفتگی باید بگویم وادیها درس درست زندگی کردن است و ما با ورود به این وادیها میتوانم هر مسئله یا هر مشکلی را در زندگی خود حل کنیم.
ما در وادی اول یاد گرفتیم که چطور فکر کنیم، به چه چیزهایی فکر کنیم یا به چه چیزهایی فکر نکنیم و تفاوت بین فکر تفکر را به ما آموزش داد و همینطور در وادی دوم به من یادآور میشود که ناامید نشویم، چرا که انسان اشرف مخلوقات است و هر کاری را که انسان بخواهد میتواند انجام دهد، مشروط بر اینکه خواسته انجام کاری را داشته باشیم و در جهت آن کار حرکت کنیم و در وادی سوم به ما میگوید که من نباید از دیگران یا اطرافیان خود طلبکار باشم و در برابر کارهای خود باید مسئولیت پذیر باشیم، من در زمان مصرف از زمینی که بر روی آن راه میرفتم طلبکار بودم.

وادی چهارم به من یادآور میشود که نه تنها بنده خدا بلکه نباید طلبکار خداوند هم بود و باید وظایف خود را بشناسیم و همینطور وظایف خداوند را هم بشناسیم و اگر به این نقطه برسیم، خواهیم دید که خداوند وظایف خود را به نحو احسن انجام میدهد. یعنی در جهان هستی اگر به اطراف خود نگاه کنیم میبینیم که همه چیز در زمان خود اتفاق میافتد، طلوع خورشید که راس ساعت مشخصی انجام میپذیرد و در ادامه این هستی من باید تلاش و کوشش کنم تا آنچه را که خداوند برای من مقدر کرده است را بیابم و برای خانواده خود فراهم کنم.
اینکه من در خانه بخوابم و بگویم که خداوند کریم و بزرگ است، باید بگویم با حلوا حلوا گفتن دهان شیرین نمیشود و من باید در پی روزی خود حرکت کنم، به قول بزرگان ما که میگفتند از تو حرکت، از خدا برکت، هر کسی که وظایف خود را به درستی انجام دهد در مسیر زندگی به مشکلی برخورد نخواهد کرد.
در وادی چهارم از مراحل نفس برایم سخن گفته شده است که از اهمیت بالایی برخوردار است و بعضی از مسائل هنوز برای من قابل درک نیست و امروز شاید در مصرف مواد مخدر به نفس مطمئنه رسیده باشم ولی در برخی از مسائل هنوز راه بسیاری در پیش داریم. به قول جناب آقای مهندس هر کسی یک قیمتی دارد، یکی با یک ملیون، یکی با یک میلیارد سست میشود و پایش میلرزد و یکی هم با صد میلیارد تومان هم سست نخواهد شد با خودش را نخواهد فروخت، اما در هر چیزی ما باید بتوانیم به نفس مطمئنه برسیم.
وادی چهارم را هر چقدر که توضیح دهیم باز هم نمیتوانیم عمق مطلب را برسانیم و من آنچه را که میتوانم بگویم این است که باید وظایف خود را به درستی انجام دهم و خداوند را هم با غول چراغ جادو اشتباه نگیریم.

اما بخش دوم دستور جلسه ما که اولین سال رهایی مرزبان محترم مسافر روحالله است، روحالله یک روز با حال خراب و وارد کنگره شد و روزی که وارد لژیون شد با زمین و زمان درگیر بود ولی مسیر کنگره را زود گرفت و آموزشهای کنگره را دریافت کرد و بعد از یک ماه وارد لژیون سیگار شد و در روز رهایی از اعتیاد توانست از بند سیگار هم رها شود.
شرایط کاری روحالله به گونهای بود که شبکاری زیاد داشت و من توصیه کردم که شبها سر کار نرود، چون در مسیر درمان باعث میشد که نتواند به تعادل لازم برسد، اینکه بگوئیم نمیتوانست به درمان برسد درست نیست ولی به تعادلی که مد نظر کنگره است، نمیتوان رسید و اکثر ما بخاطر اینکه شب بیداری داشتیم مصرفکننده شدیم.
روحالله در مسیر درمان خود منظم بود و امروز نتیجه تلاشهای خود را میبیند و امروز هم خودش و هم همسفرش در کنگره خدمتگذار هستند، امیدوارم نور این خدمتها در مسیر زندگیشان جاری شود و در آخر این رهایی و این تولد را به روحالله، همسفرش و راهنمای همسفرش تبریک میگویم و در نهایت به ایجنت محترم تبریک میگویم که امروز راهنمای روحالله ایجنت نمایندگی ایست و آروزی موفقیت دارم برایشان تا این دوره چهارده ماه خدمت خود را با سربلندی پشت سر بگذراند. از اینکه به صحبتهای من گوش کردید، از همه شما عزیزان ممنون متشکرم.

خلاصه سخنان ایجنت نمایندگی در جشن اولین سال رهایی مرزبان محترم مسافر روحالله
سلام دوستان رضا هستم یک مسافر، قبل از هر چیز خدای خود را شاکرم که اذن حضور در کنگره را به من عطا کرد تا در جمع شما عزیزان باشم و آموزش ببینم.
امروز شاهد حضور کسانی هستیم که عمق تاریکیها را تجربه کردهاند و به عظمت روشنایی پی بردند، اولین سال رهایی و تولد روحالله عزیز را به شما و راهنمای بزرگوارشان آقا مسعود، همسفرشان و همینطور راهنمای همسفرشان و در راس همه خدمت جناب آقای مهندس دژاکام تبریک میگویم، امیدوارم سال آینده با سال راهنمایی تازه واردین یا شال نارنجی در حال خدمت باشند.
روحالله کسی بود که بعد از رهایی هم در کنگره فعال بود و با همراهی همسفرش در کنگره در حال خدمت بوده و هستند که امروز با شال مرزبانی در حال خدمت است و با اینکه مشکلاتی هم در مسیر زندگی خود داشت باز هم همیشه در کنگره حضور داشت و مرزبانی مسئولیتهای خود را به خوبی انجام میدهد و امیدوارم در کنگره و در مسیر زندگی خود همیشه موفق و موید باشند و این رهایی ها و تولد ها پیامی ایست برای تمام مسافران سفر اول و سفر دوم، وقتی که یک نفر توانست در این مسیر موفق و خدمتگذار باشد پس ما هم میتوانیم. کنگره شصت الگوهای بسیاری از درمان قطعی اعتیاد دارد. ممنون از همه شما که به صحبتهای من گوش کردید.

بخشی از سخنان مسافر روحالله در جشن رهایی
سلام دوستان روحالله هستم یک مسافر، از گروه مرزبانی و ایجنت محترم آقا رضا و همینطور از راهنمای عزیزم آقا مسعود تشکر میکنم که این جشن را برای ما تدارک دیدند.
این تولدها و رهاییها یک پیام در جامعه اعتیاد دارد که درمان قطعی اعتیاد در کنگره شصت شکل میگیرد و من از جناب آقای مهندس و خانواده محترمشان تشکر میکنم که چنین بستری را فراهم کردند تا امثال من بتوانند به سهولت و رایگان درمان شوند. از راهنمای بزرگوارم برای تمام زحماتی که برای من کشیدند، تشکر میکنم و این جشن و این رهایی را خدمت ایشان و خدمت ایجنت محترم آقا رضا تبریک میگویم.

آقا سعید و آقا ناصر از دوستان من بودند که یک سال قبل از من وارد کنگره شدند که هر دو نفر هم بازی من بودند و همیشه باهم مصرف میکردیم، اما از زمانی که وارد کنگره شدند در مسیر درمان خود محکم ایستادند و با اینکه من در کنار اینها مواد مصرف میکردم هیچ وسوسهای برای مصرف نداشتند و همیشه سر ساعت مشخص داروی اوتی خود را مصرف میکردند و من همیشه آنها را مسخره میکردم که چه فرقی بین خوردن شربت اوتی با مصرف مواد وجود دارد و هر روز به من پیشنهاد میکردند که مسیر درمان کنگره متفاوتتر از آن چیزی است که تا به امروز تجربه کردهای، برای درمان اعتیاد اقدام کن و اولین قدم برای این کار این است که وارد کنگره شوی و این مسیر برای من یک سال طول کشید تا اینکه بعد از یک سال وارد کنگره شدم و مشکل من این بود که همسفرم از مصرف من خبر نداشت تا اینکه همسفر آقا سعید به همسفرم زنگ زدند و گفتند همسرت یک مصرفکننده است و من به همراه همسفرم سفر خود را شروع کردم و در این مسیر راهنمای همسفرم خانم با راهنماییهای خود کمک حال ما بودند و من از همسفرم و راهنمای همسفرم تشکر میکنم و به دوستان عزیز توصیه میکنم که این مسیر درمان را به همراه همسفرتان طی کنید که هم بال پرواز هستند و هم این مسیر را با آموزشهای کنگره برایتان شیرین خواهند کرد.
امروز خواسته قلبی ما این است که با کمک دوستان بتوانیم شعبهای در سلطانیه راه اندازی کنیم تا بتوانیم کمک حال خانوادههایی باشیم که با آتش ویرانگر اعتیاد درگیر هستند. از همه شما عزیزان که در جشن ما شرکت کردید تشکر میکنم، خودتان را تشویق کنید.
دریافت نشان یک سال رهایی مسافر روحالله

رهایی ویلیام مسافر سعید با راهنمایی مسافر جواد

عکس، تایپ، درج و ارسال: مسافر ابوذر، رهجوی لژیون چهارم
ضبط صدا و ویرایش: مسافر علی مرزبان خبری
- تعداد بازدید از این مطلب :
255