جلسه هشتم از دور دوم سری کارگاههای آموزشی عمومی کنگره ۶۰ نمایندگی اسلام آباد غرب با استادی مسافرفرهاد، نگهبانی مسافر هادی و دبیری مسافر روضان با دستور جلسه:
«« وادی سوم و تاثیر آن بر روی من »»
در روز شنبه ۱۴۰۴ شروع به کار نمود.
خلاصه سخنان استاد:
.jpg)
بسیار خوشحال هستم که امروز این جایگاه نصیب بنده شد که بتوانم آموزش بگیرم و خدمت کنم و امیدوارم که یک جلسه خوب و پر انرژی را در کنار هم دیگر داشته باشیم .امروز دستور جلسه در مورد وادی سوم و تاثیر آن روی من میباشد این وادی به من این را میگوید که، باید دانست که هیچ موجودی به اندازه خود انسان به خویشتن خویش فکر نمیکند، خوب من اول کمی به گذشته خودم برمیگردم که خواسته یا ناخواسته با آگاهی یا بدون آگاهی وارد دنیای تاریک اعتیاد شدم و به هر دری برای درمان و ترک اعتیاد میزدم جوابی نمیگرفتم تا اینکه اِذن من صادر شد که با کنگره ۶۰ آشنا بشوم و وقتی که با آموزشهای کنگره کم کم آشنا شدم فهمیدم که اگر تمام دنیا بخواهند که من به درمان اعتیاد برسم اگر خودم به این موضوع فکر نکنم و در مسیر این فکر حرکت نکنم به هیچ نتیجهای نخواهم رسید و چون در وادی قبلتر وادی اول تفکر کردن را به من یاد داد من در شروع سفرم این وادیها را در زندگی کاربردی کردم و به درمانم فکر کردم و تمام مسائل را سنجیدم در ادامه در وادی دوم به من امیدواری داده شد که بیهوده پا به این دنیا نگذاشتم و اگر تاریکیهایی را تجربه کرده ام حتماً علتی داشته و اکنون وقت آن است که از این دنیای تاریک (اعتیاد )خارج بشوم و یکی از وادیهایی که بسیار به من کمک میکند که از این دنیای تاریخ خارج شوم وادی سوم است که به من میگوید باید خودم به عمق مسئله فکر کنم اگر من به خویشتن خویش فکر کنم می دانم کجای کار قرار گرفته ام ،چه تخریبهایی دارم،این وادی به من میگوید که اگر به درون خود نگاه کنم خواهم فهمید که برای سفر از تاریکی به نور به چه چیزهایی نیاز دارم و وقتی در طول سفرم به کسانی که به درمان و رهایی رسیده بودند نگاه میکردم باعث میشد که قوت قلب بگیرم و مطمئن شوم که اگر کسانی به درمان و رهایی رسیده اند پس من هم میتوانم و چیزی که من باید میداشتم خواسته قلبی بود و در کنار خواسته نکتهای که بسیار مهم بود این بود که باید فرمانبردار راهنما باشم، جا دارد سپاسگزار خداوند باشم که مرا یاری کرد و خودمم که با خواستهای که داشتم توانستم به رهایی و درمان برسم و قدردان راهنمایم هستم که من را از آن حال خراب بیرون آورد و باعث شد امروز در زندگی ام آرامش و آسایش داشته باشم و این نکته را هم بگویم که دوستان همانطور که میدانید ما در کنگره ۶۰ دو سفر داریم که من بعد از سفر اول میخواستم که کنگره را ترک کنم اما با راهنماییهای راهنمای خوبم فهمیدم که سفر دوم بسیار مهم میباشد و راهنما یک مثالی برای من زد که سفر اول مثل درخت و نهالی میماند که تازه آن را در زمین میکاریم و سفر دوم باعث میشود که این درخت تنومند شود و ریشه در خاک بپروراند و من به خاطر اینکه در زندگی با کوچکترین مشکلاتی آرامشم را از دست ندهم و از تعادل خارج نشوم بعد از سفر اولم شروع به خدمت کردم و در کنگره ماندگار شدم برای طی کردن سفر خودشناسی و آموزشهای بیشتر. ممنون از اینکه به صحبتهایم توجه کردید.
.jpg)
تهیه تنظیم و ارسال مطلب مرزبان خبری مسافر میلاد
- تعداد بازدید از این مطلب :
21