دههمين جلسه از دوره چهاردهم کارگاههای عمومی آموزشی باشگاه تیراندازی باکمان کنگره۶۰، ويژه مسافران و همسفران کنگره۶۰، با استادی دیده بان محترم جناب آقای استاد امین دژاکام و نگهبانی ایجنت محترم باشگاه همسفر محمود و دبيری مسافر رضا، با دستور جلسه: « هفته دیده بان» جمعه 2 خرداد ۱۴۰۴ ساعت ١٧:۳۰ آغاز به کار نمود.
.jpg)
سلام دوستان امین هستم یک مسافر
امیدوارم که حال همه شما خوب باشد، خیلی خوشحال و شاکر خداوند هستم که در باشگاه تیروکمان نمایندگی تختی حضور دارم.
من در این رشته مدت زیادی است که فعالیت میکنم و تا سال۹۵ در باشگاه تیروکمان حضور داشتم. من مشغول یکسری کارها شدم بهندرت به این ورزش میرسیدم. به ورزش تیراندازی احترام میگذارم و علاقه زیادی به این رشته دارم چون یک بخش از زندگی من بوده است و باعث شده است که آموزش بگیرم و با افراد خوبی آشنا بشوم.
مکانی که ما الان داریم یک هدیه الهی است، کل باشگاه تهران و حتی باشگاههای ایران را هم بگردید، اینچنین مکانی پیدا نخواهید کرد. این فضایی که در اختیار ما قرار گرفته است اتفاقی نیست. امیدوارم قدردان باشیم و از آن به خوبی استفاده کنیم. شکر نعمت در حس و عملکرد انسان پیدا میشود.
اگر انسان قدر یک خانه را بداند، در آن خانه دعوا بهپا نمیکند، اگر قدر باشگاه را بداند، آن فضا را مسموم نمیکند، اینها شکر واقعی نعمت هستند. شما چیزی را دوست داشته باشید به آن احترام میگذارید و برای حفظ آن تمام تلاشتان را میکنید، پس در خانهای که انسان ها بهدلیل مسائل بیهوده و کوچک بحث میکنند در واقع ارزش آن خانه را نمیدانند. اگر انسان، ارزش امکاناتی که در اختیارش است را بداند هیچوقت بهدلیل مسائل کوچک دعوا و بحث نمیکند.
داوند نعمت باشگاه را در اختیار ما قرار داده است و شکر نعمت این است که از آن بهخوبی استفاده کنیم، خوب ورزش کنیم، ساعتهای خوبی را سپری کنیم، فرصتهایی که در اختیار داریم را از دست ندهیم و بتوانیم حضور داشته باشیم. اگر توان مالی و پتانسیل آموزش دادن تیر اندازی را دارید، از آن برای بالا بردن کیفیت باشگاه تیروکمان استفاده کنید و اینها باعث میشود فضاهایی که ما در آن حضور داریم، بهتر، زیباتر و خوبتر شود.
.jpg)
باید بیشتر تلاش کنیم و مکانهایی که انسان تلاش بیشتری کند، آن فضا پر رونق میشود. اگر انسانها تلاش نکنند آن فضا تهی میشود، صور پنهانش از انرژی تهی میشود و بعد فرو میریزد. اینها مسائل مهمی است که ما باید به آنها توجه داشته باشیم.
حال کمی در مورد ورزش تیروکمان برایتان صحبت میکنم، من با ورزش بیگانه نیستم، از دبیرستان به صورت حرفهای و نیمهحرفهای شروع به فعالیت کردم، در رشتههای دوچرخهسواری، شنا و رشتهرزمی، چند سال فعالیت کردم و آموزش گرفتم و یکسری مسائل را متوجه شدم. این است که ما اگر بخواهیم به باشگاه تیراندازی یا ورزش دیگر بیاییم، یک هدف فردی و یک هدف جمعی داریم.
هدف فردی این است که سالم شویم، با نشاط شویم، با روحیه شویم، جسم خوبی داشته باشیم و انرژی بگیریم. این هدفها فردی هستند اما یک هدف جمعی هم داریم، بعضی از انسانها میتوانند هدف جمعی دنبال کنند یا دنبال نکنند. هدف جمعی این است که این باشگاه تیروکمان مختص کنگره۶۰ است و ما بایستی از تیروکمان بهعنوان یک ابزار استفاده کنیم.
علت اینکه ورزش تیروکمان در کنگره۶۰ راه افتاد این بود که مسافرها و همسفرها در این مکان حضور پیدا کنند، رشد کنند و بعد به نقاط بالایی برسند و وقتی به نقاط بالایی رسیدند، سندی برای درمان باشند یعنی پیامی باشند برای رهایی. برای مثال یک مسافر چه تغییری درونش به وجود آمده است؟ زمانیکه مصرف کننده بود، هوشیاری لازم را نداشت.
برای مثال یک مسافر چه تغییری درونش به وجود آمده است؟ زمانیکه مصرف کننده بود، هوشیاری لازم را نداشت، هوشیاریش از سطح انسانهای عادی پایینتر بود، حال از زمان به کنگره آمدنش سه الی پنج سال گذشته است و اکنون تیر اندازی میکند و با حریفهای توانا مسابقه میدهد. این بالاترین سند بیعیب و نقص برای متد درمان کنگره۶۰ است. یکی از روشهایی که ما میتوانیم پیام کنگره را به انسانها برسانیم ورزش است.
.jpg)
انسان زمانیکه وارد مکانی میشود، بایستی بداند چرا این کار را کرده است. شخصی میگوید من فقط برای ورزش آمدم، اگر آمدی برای تیم کنگره۶۰ هستی. نباید نگران این باشید که دیگران بدانند در مسیر مصرف مواد مخدر بودید، باید برای شما افتخار باشد که یک زمانی مصرف کننده بودید. باشگاهها و مسابقات دیگری میروید میگویید من قبلا مصرف کننده بودم، ما از اعضای کنگره۶۰ بودیم و درمان شدیم. هویت و کارت شناسایی ما این است که ما مصرفکننده بودیم و درمان شدیم و الان به این نقطه رسیدیم. شما چگونه میخواهید پیام رهایی را به انسانها بدهید ولی بگویید من مصرفکننده نبودم و پنهانش کنید.
تمام کسانی که در تیمهای کنگره۶۰ تحت آموزش قرار میگیرند، از آموزش لژیون برای مسابقات انفرادی و گروهی، باید این ویژگی را در خودشان داشته باشند. بهعنوان یک شرط لازم، که ما هر مکانی رفتیم باید دیگران بدانند هیچ عبایی نداریم. مسئله دیگر این است که ما برای اینکه در یک ورزش قدرت لازم پیدا کنیم و بتوانیم نتیجه خوبی بگیریم بایستی یک سری ویژگی خاصی داشته باشیم، اولین ویژگی این است که ما بتوانیم جسم قوی و نیرومند داشته باشیم که متناسب با آن رشته ورزشی باشد. مورد بعدی این است که حس خوبی باید داشته باشیم، فنون و قوانین را باید یاد بگیریم، برای مثال در تیروکمان باید ایستادن و تنفس درست را بلد باشیم، در رشته شنا هم همینطور است.
پایه و اساس همه رشتههای ورزشی یکی است باید جسممان را قوی و حسمان را درست کنیم. حس خیلی بدجنس است برای مثال جسمت را درست میکنی، سالهای سال کار کردی جسمت آماده ورزش شده و حالا که میخواهی تیر بزنی، آن لحظه تیری را میزنی که انگار هیچ چیزی یاد نگرفته بودی یعنی ده سال کار کردی ولی یک تیری میزنی انگار روز اول است که باشگاه میآیی و تمام ده سال حیف میشود. حس اگر بهم بریزد، تمرکز نیز بهم میریزد. حس قابلیت این را دارد که در لحظه تمام دسترنج شما را به باد بدهد. ما بایستی روی این قضیه کار کنیم. جسم را چه چیزی قوی میکند؟ شما اگر باشگاه بیایید و کار کنید جسمتان به مرور قوی میشود ولی کافی نیست، شما بایستی بدن سازی درستی داشته باشید.
جسم شما مانند ماشین است و قدرت ماشین به موتورش میباشد، این موتور چند اسب، قدرت دارد. ماشینی که قدرت موتورش پایین است، ظرف مدت پنج سال فرسوده میشود. انسان هم دقیقا همینطور است، انسان اگر ورزشی را شروع میکند، آن ماشین است که مسابقهای باشد یا ماشین یدککش، بستگی به نوع ورزشش دارد بایستی با قدرت موتورش همخانی داشته باشد.

قدرت موتور یعنی قلبش قوی باشد، قلب انسان با ورزش هوازی قدرت پیدا میکند. ورزشهای پایه مانند شنا، دوچرخهسواری، دویدن و پیادهروی تند. باید از اول این ورزشها را شروع کرد. یک فردی که بدنسازی کار میکند، قلبش گشاد نمیشود. ما در ورزش باید اول قلب را قوی کنیم پس بایستی بدنسازی کار کنیم. بدنسازی پایهاش دویدن می شود. ما در باشگاه تیروکمان روی این موضوع کار میکنیم. وقتی بدانید برای چه چیزی کار انجام میدهید، قضیه فرق میکند.
شما وقتی تیراندازی میکنید نفستان باید تحت کنترلتان باشد. وقتی شما ظرفیت ریههایتان بالا باشد، استرس را هم میتوانید مهار کنید. بنابراین ما اگر بخواهیم در یک ورزش و تیروکمان بهطور کلی نیرومند شویم، باید ورزشها را از پایه شروع کنیم. قلب را بدون فشار از نقطه صفر بهآرامی قوی کنیم. ما باید این را در نظر بگیریم، اگر بخواهیم باشگاه نیرومندی داشته باشیم، باید بدن سازی را جزء اصول دین و اصول اولیه کار بگذاریم. در تمام جلسات باشگاه که تشکیل میشوند ما باید بدنسازی کار کنیم، زمان زیادی از ما نمیگیرد. بدنسازی که ما طراحی کردیم برای تیروکمان ۴۵دقیقه است. برای فراگیری فنون بایستی لژیونهای قدرتمندی داشته باشیم، در لژیونها حضور داشته باشیم و راهنماها در لژیون فنون تیراندازی را آموزش دهند. برای اینکه حستان قوی شود، ما مسئلهای را برای شما در نظر گرفتیم که در جمع، مقابل دیگران بایستی تیر بزنید. ما این کار را در نمایندگی موسیقی هم انجام میدهیم. من هم مشارکت میکنم و بعضی اوقات استرس میگیرم. بایستی شما خود را به چالش بکشید و در معرض قضاوت قرار بگیرید، در مرحله فشار سازنده و درست قرار بگیرید.

یکی از چیزهای اصلی و اساسی این است که هر قدر انسان فاصلهاش با خود کمتر شود، یعنی خود واقعیش میشود و بیانش راحتتر میشود، چون انسان بخواهد خودش را بیان کند، وقتی آن چیزی که است ساده است، ولی وقتی آن چیزی که نیست بخواهد بیان کند سخت است. راحتترین حرف، حرف راست است، شما اگر بخواهید دروغ بگویید باید کلی فکر کنید. مشارکت کردن در جمع را ما تمرین میکنیم و ادامه میدهیم. در واقع حس برای اینکه خوب شود، انسان باید اعمال و کارهایش درست بشود. خدمت کند و کارهای مفیدی انجام دهد، در باشگاه تیروکمان، ورزش تیروکمان انجام دهید برای اینکه از آن لذت ببرید و احساس خوب و آرامش داشته باشید. امکان ندارد کاری را ما با حس خوب انجام دهیم و نتیجه خوب نگیریم. ممکن است انسان شکست بخورد ولی احساس رضایت میکند.
بنابراین تیر زدن و روبهرو شدن با آن، یک راهی است که جسم ما را قوی میکند و باعث میشود ما فاصلهمان با خودمان کمتر شود. کمتر شدن فاصله با خودم باعث میشد، من وقتی تیراندازی میکردم قلبم سبک میشد، این احساس را داشتم و این چیز خوبی است. در نهایت بگویم ورزش و هنر برای یک چیز است، آن هم این است که انسانها حالشان را خوب کنند و برای شفا بدن، درمان و خوب شدن هستند. اگر این را متوجه شویم، نتیجه خوبی میگیریم.
شاعری که برای دل خودش شعر میگوید، زیباترین شعر دنیا رو میسراید ولی شاعری که بخواهد یک شعر بهتر از دیگری بگوید، هیچ وقت نمیتواند بهترین شعر را بسراید. اگر حضرت حافظ، حافظ شد برای این نبود که برود شب شعر بخواند و به او بگویند بهبه، حضرت حافظ شعر میگفت تا سبک شود، برای حس خودش شعر میگفت، برای کسی این کار را انجام نمیداد. حضرت مولانا میخواست حسش را بیان کند. در ورزش هم این چنین قائدهای وجود دارد، اگر شما بخواهید از تیراندازی لذت زیادی ببرید و تیرهای خیلی زیبایی بزنید قطعا به قهرمانی هم میرسید. امیدوارم که در این کار موفق باشید چون راجب ورزش بود من سعی کردم متناسب با این قضیه صحبت کنم.
از اینکه به صحبتهای من گوش دادید از همه شما سپاسگزارم.

.jpg)

.jpg)

در ادامه مشارکت اعضای باشگاه با تیراندازی






مراسم تودیع ایجنت دوره قبل گروه خانواده: همسفر کیمیا و معرفی ایجنت جدید: همسفر عذرا



مراسم اهدای جوایز تیم های برتر اول تا سوم جام عقاب طلایی باشگاه - 1403









.jpg)









.jpg)
تایپ: مسافر حمید
تصویربرداران: همسفر منصوره، همسفر سجاد و مسافر حمید
تهیه و تنظیم: سایت باشگاه تیراندازی با کمان
- تعداد بازدید از این مطلب :
2171