جلسه چهارم از دور اول سری کارگاههای آموزشی لژیون سردار نمایندگی اسلام آباد غرب به استادی مسافر سهراب،نگهبان مسافر حمید و دبیری مسافر میلاد با دستور جلسه در استحکام پایههای مالی و علمی کنگره ۶۰ من چه کرده ام ؟در روز چهارشنبه شروع به کار نمود.
خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان سهراب هستم یک مسافر خداوند را شاکر و سپاسگزارم که توفیق حاصل شد امروز بنده در این جایگاه برای خدمت کردن و آموزش گرفتن قرار بگیرم و بابت این اتفاق از نگهبان لژیون سردار و تمام خدمتگزاران کمال تشکر را دارم که به بنده این اجازه را دادند. دستور جلسه هفتگی :در استحکام پایههای مالی و علمی کنگره ۶۰ من چه کرده ام ؟این دستور جلسه سوالی میباشد و خطاب به منِ مسافر میباشد که باید از خودم سوال کنم و دوربینم باید روی خودم زوم باشد و به کسی کاری نداشته باشم این دستور جلسه به من میگوید که من نباید منتظر باشم که دیگران کمک کنند من نباید قضاوت کنم که کی وضعش بهتر است و اون شخص باید به کنگره کمک کند این دستور جلسه مستقیماً از خود منِ مسافر سوال میکند که چه کاری برای استحکام پایههای مالی و علمی داشتهای؟ من در جواب این سوال باید اول کمی به گذشته خود برگردم و فراموش نکنم که یک زمانی در قهر تاریکیها و تخریبهای مواد مخدر بودم حدود بیست و چند سال با این تخریبها دست و پنجه نرم کردم و خیلی از درها را زدم برای درمان و رهایی از دام اعتیاد و در زمان مصرف تمام آرزوی من به درمان رسیدن و نکشیدن مواد مخدر بود در آن زمان حاضر بودم تمام دارایی ام را بدهم اما مواد مصرف نکنم اما هیچ راهی پیدا نمیکردم تا اینکه با کنگره ۶۰ آشنا شدم و وارد نمایندگی بیستون کرمانشاه شدم و در آن زمان یادم است که در نمایندگی بیستون دقیقاً مثل امروز نمایندگی اسلام آباد ۲ لژیون وجود داشت که من وارد لژیون شدم و سفرم را شروع کردم که با خواست و فرمانبرداری توانستم به درمان و رهایی برسم و اما این دستور جلسه این را میخواهد به من بگوید که یک زمانی کسانی چه از نظر مالی چه از نظر علمی به من و هم نوعهای من کمک کردند تا من توانستم به درمان و رهایی برسم این دستور جلسه تلنگری است که من مسافر به خواب نروم و بیدار و هوشیار باشم و بدانم که من هم باید از نظر مالی به کنگره کمک کنم (و کاری ندارم که به نوعی این کمک به خود من برمیگردد) تا چراغ کنگره ۶۰ روشن بماند و همدردانمان بتوانند بیایند و به درمان برسند از نظر علمی هم به نظر من تمام راهنمایان در حال خدمت علمی هستند وقتی علم کنگره را از مهندس میگیرند و به رهجوها انتقال میدهند جا دارد امروز یک خاطرهای را برای شما تعریف کنم از عضو شدنم در لژیون سردار در سال اول سفرم، من در آن زمان با اینکه مستاجر بودم، سه تا بچه داشتم و خرج و مخارجم بالا بود و اوضاع اقتصادی خیلی بدی داشتم اما عضو لژیون سردار شدم و وقتی رفتم خانه و به همسرم گفتم که عضو لژیون سردار شدم تا یک هفته بین ما مشاجره و مشکل به وجود آمد اما در ادامه وقتی همسفرم به کنگره ۶۰ آمد و همراه من شد با ادامه سفرش در سال بعد خودش با خواسته قلبی خودش در قرعه کشیهای خانگی شرکت کرد برای اینکه بتواند عضو لژیون سردار بشود و من با اینکه به شوخی سر به سرش میگذاشتم توانستم حمایتش کنم و در کل هر دونفرمان به لطف خدا توانستیم تا به امروز هر ساله عضو کوچکی از لژیون سردار باشیم و تمام سعی و تلاشم را میکنم که در سالهای آینده بتوانم جایگاه دنوری را هم تجربه کنم. سپاسگزارم از اینکه به صحبتهایم توجه کردید.

تهیه تنظیم ارسال مطلب: مرزبان خبری مسافر میلاد
- تعداد بازدید از این مطلب :
102