English Version
This Site Is Available In English

جهان‌بینی یعنی با تفکر، از وادی ناامیدی بگذرم و مسئولیت تمام کارها و زندگی‌ام را بپذیرم.(نمایندگی میخک مشهد)

جهان‌بینی یعنی با تفکر، از وادی ناامیدی بگذرم و مسئولیت تمام کارها و زندگی‌ام را بپذیرم.(نمایندگی میخک مشهد)

ششمین جلسه از دوره هجدهم کارگاه‌های آموزشی - خصوصی خانم‌های مسافر و همسفر نمایندگی میخک مشهد با استادی راهنما مسافر نوشین، نگهبانی همسفر مژگان و دبیری همسفر پریسا با دستور جلسه «جهان‌بینی ۱ و ۲» روز شنبه ۱۳ اردیبهشت‌ماه ۱۴۰۴، رأس ساعت ۱۳:۳۰ آغاز به کار نمود.

سخنان استاد:

سلام دوستان نوشین هستم مسافر

خداوند را سپاس‌گزارم که بار دیگر در این جایگاه قرار گرفتم. ابتدا روز معلم را در رأس به جناب مهندس، تمام راهنمایان کنگره ۶۰ و راهنماهای شعبه میخک، تبریک عرض می‌کنم. این روز را خجسته می‌شماریم و امیدوار هستیم که قدردان زحمات استادان و راهنمایان باشیم.دستور جلسه این هفته " جهان‌بینی ۱ و ۲ " است؛ در ادامه تولد یک سال رهایی خانم مهناز را در کنار هم جشن می‌گیریم. این تولد را خدمت ایجنت محترم خانم فاطمه و جناب مهندس و خانم مونا دبیر شورا، خانم مهناز و خانواده محترمشان تبریک عرض می‌کنم.

استاد امین، جهان‌بینی را در جزوه جهان‌بینی که جزء برنامه‌های آموزشی کنگره ۶۰ است؛ به طور صریح و کامل توضیح داده‌اند. در این جزوه، برداشت و ادراک و احساس ما از جهان هستی، درون و بیرون ما، جهان‌بینی تعریف شده است. اما در واقع گستردگی و ژرفای واژه جهان‌بینی بیش از این چند جمله است .
در پروسه درمان اعتیاد، ما به یک مثلث برمی‌خوریم که شامل؛ جسم، روان و جهان‌بینی است . وقتی یک رهجو وارد کنگره می‌شود، دارای افکار افیونی است. یعنی تصمیم‌گیری در مورد مسائل برای او سخت و دشوار است.

در این پروسه جسم با OT درمان می‌شود، روان نیز ترمیم می‌گردد. برای ساختن جسم، جناب مهندس مدت‌زمان ۱۰ ماه را در نظر گرفته‌اند. اما جهان‌بینی پا را فراتر از زمان گذاشته است؛ زیرا انسان از روزی که متولد می‌شود، تا روزی که می‌میرد پیوسته در حال آموزش است.آموزش‌دیدن همواره با درد و رنج همراه است. در این مسیر باید از ضدارزش‌ها عبور کرد. منیت، حسادت، کینه، رنجش، جزء ضدارزش‌هایی هستند که به‌راحتی انسان را رها نمی‌کنند، بنابراین عبور از آن‌ها، درد و رنج در پی دارد.

جهان‌بینی یادگیری علم قوانین زندگی است؛ و به من می‌آموزد که در چه جایگاهی قرار دارم. خوشبخت هستم؟ در آرامش و صلح قرار دارم؟ یا این که تاریکی‌ها و ضدارزش‌ها من را به باتلاق بدبختی کشانده‌اند؟آگاهی و داناییِ ما سطح زندگی ما را مشخص می‌کند. کنگره دیدگاه و نگرش ما را برای تغییر به فراسوی علم جهان‌بینی دعوت می‌نماید. من روزی که وارد کنگره شدم، اطلاعات زیادی از خود به‌عنوان یک انسان نداشتم. من در این مکان با آموزش‌هایی که دیدم، متوجه شدم که انسان، هم در صور پنهان و هم در صور آشکار موجود پیچیده‌ای است.

ما با تفکر باید از درون تغییر کنیم. حال در درون، چه چیزهایی داریم؟ نفس، روح، جان، ذهن و آرشیو که باید همه این پارامترها را بشناسیم. وقتی شروع به شناختن می‌کنیم، تازه می‌فهمیم که؛ در چه جایی ایستاده‌ایم؛ در چه مراتبی از نفس هستیم و انتخاب‌های ما تعیین می‌کند که؛ در آرامش باشیم یا در قعر بدبختی به هلاکت برسیم.

استاد امین در این جزوه از شناخت نیروها، بالاخص نیروهای منفی و قدرت آن‌ها صحبت می‌کند. جهان‌بینی یعنی با تفکر، از وادی ناامیدی بگذرم و مسئولیت تمام کارها و زندگی‌ام را بپذیرم. حرکت کنم و با بالابردن نقطه تحمل تغییر را در خود ایجاد کنم، و در انتها به وادی عشق برسم و عاشق شوم. عشق به هستی، کائنات، مخلوقین و این‌گونه خداوند را حس و درک کنم.

سخنان استاد در مورد تولد یک سال رهایی مسافر مهناز:

خانم مهناز وقتی وارد لژیون شد، کلکسیونی از درد و بیماری بود. تیروئید حادی داشت، و هم‌زمان غدد ریزی، در گلویش پخش شده بود و وجود یک غده بزرگ در گلو فوق‌العاده آزارش می‌داد. سیگار تخریب زیادی به ریه‌های ایشان وارد کرده بود و نفس‌کشیدن برایش بسیار دشوار شده بود؛ طوری که مدت زیادی را نشسته می‌خوابیدند.

خانم مهناز باهدف مشخصی به کنگره آمد. سفر خیلی خوبی داشت و هم‌زمان مواد و سیگار را کنار گذاشت، و روزبه‌روز حال روحی و جسمی ایشان بهتر شد. در امتحان‌ها شرکت کرد؛ با تلاش و ایمان راهنمای تازه‌واردین با شال سبز قبول شد. خانم مهناز عضو لژیون سردار هستند و خدمت کلینیک ایشان تازه به اتمام رسیده است.

جهان‌بینی یعنی همین که من درک کنم و متوجه شوم که باید باز پرداخت داشته باشم. اساساً تولدها برای ایجاد شوق و انگیزه در تازه‌واردین و مسافران سفر اول است، به این معنی که وقتی خانم مهناز بااین‌همه درد و بیماری توانست به رهایی برسد؛ پس من هم می‌توانم از این مقطع عبور کنم؛ البته همه این مراحل خواسته قوی می‌خواهد.خدمت خانم مهناز و خانواده ایشان تبریک می‌گویم و آرزومند موفقیت و مراتب بالاتر برای ایشان هستم.

اعلام سفر:

راهنما: خانم نوشین - آخرین آنتی ایکس مصرفی: شیره، تریاک، انواع قرص - مدت سفر: ۱۴ ماه - روش درمان: DST - داروی درمان:  OT-مدت رهایی: ۱ سال و ۱ ماه - ورزش در کنگره: والیبال

اعلام سفر نیکوتین:

راهنما: خانم فاطمه - آنتی ایکس مصرفی: سیگار - داروی درمان: آدامس نیکوتین -روش درمان: DST -رهایی : 1 سال و1 ماه.

خواسته‌ها:

خواسته اول ؛ هیچ زنی مصرف کننده نباشد و همه خانم ها و مادرها سرشان بالا باشد و بهترین الگو برای بچه هایشان باشند و به قدرت و توانائی های خود پی ببرند.
خواسته دوم؛ آن‌قدر شعب کنگره ۶۰ زیاد شود تا به فراسوی مرزها برسد و در هیچ جای دنیا مصرف‌کننده‌ای بدون درمان نباشد.

صحبت‌های مسافر مهناز:

سلام دوستان مهناز هستم مسافر

در ابتدا از جناب مهندس و خانواده محترمشان، راهنمای عزیزم خانم نوشین، ایجنت محترم خانم فاطمه و مرزبانان عزیز و خانواده عزیزم تشکر می‌کنم. امروز بسیار خوشحال هستم؛ زیرا حس و حال عالی دارم. من از روزی که وارد کنگره شدم در تمام تولدها و رهایی‌ها، باذوق و اشتیاق کف می‌زدم، به امید این که روزی بتوانم تولد خودم را ببینم.

من ناخواسته درگیر اعتیاد شدم؛ چون سن خیلی کمی داشتم، و زمانی متوجه شدم که خیلی دیر شده بود. زندگی سالم برای من یک آرزو بود. اما به لطف همسرم که در تمام این سال‌ها من را تحمل کردند، و کاملاً توانائی‌های مرا می‌شناختند، و ایمان داشتند که روزی سلامتی‌ام را به دست خواهم آورد، با کنگره آشنا شدم.در بدو ورود به کنگره، با دنیای ناشناخته‌ای روبه‌رو شدم، زیرا دنیای من خیلی کوچک بود و از هر طرف به اعتیاد ختم می‌شد . وقتی در حال درمان بودم، زمانی که درد سراغم می‌آمد، شادی می‌کردم و علت آن یک‌قدم نزدیک‌شدن به‌سلامتی و حال خوش بود.

من در کنگره از همه شما عزیزان درس وفاداری و عشق آموختم. راهنمای عزیزم الگوی بسیار خوبی برای من که؛ درگیر قضاوت بودم، هستند و به من معرفت و گذشت را آموزش دادند. از ایشان سپاس‌گزارم و بابت این الگوی کامل خداوند را شکر می‌کنم.

از پدر مهربانم تشکر می‌کنم که امروز در این جشن کنار من حضور دارند و به ایشان افتخار می‌کنم، اما من فرزند لایقی برای پدرم نبودم. از دخترم که نور چشم من است قدردانی می‌کنم، من به دخترم بدهکار هستم؛ چون با تصمیم‌های اشتباه، کودکی‌اش را از او گرفته‌ام. دختر من فوق‌العاده احساسی و مهربان است، همیشه من را بغل می‌کرد و می‌گفت؛ مامان، همین که تو در کنارم هستی، برای من کافی است.من به‌خاطرداشتن فرشته‌هایی مثل پدر، همسر و فرزندان و خواهران عزیزم و راهنمای مهربانم به درگاه خداوند سجده می‌کنم . امیدوارم رهجو و خدمت گزار لایق و خوبی برای کنگره باشم .

صحبت‌های همسفر رها:

سلام دوستان رها هستم یک همسفر

مادر من از روزی که به کنگره آمد، انگار یک روح تازه به زندگی ما بخشید. تولد مادرم، تولد یک نفر نیست بلکه؛ تولد همه اعضای خانواده است. قبل از این یک سال، گویا فقط به‌زور داشتیم نفس می‌کشیدیم. از مادرم تشکر می‌کنم که سرسختانه تلاش کرد و از پسِ این کار بر آمد.

من از همه شما سفر اولی ها و تازه واردین خواهش می‌کنم هیچ‌وقت، عقب نکشید، چون اعتیاد آدم را می‌شکند. من مطمئن هستم همه شما عزیزان در این مسیر پیروز می‌شوید و این را بدانید همه اعضای خانواده با شما این پروسه را طی می‌کنند و برای نجات خودشان تلاش می‌کنند و در کنار شما هستند.

امروز روز معلم است و من از مادر و پدرم تشکر می‌کنم، و افتخار می‌کنم که مادرم اعتیاد داشتند و الان با آموزش‌های کنگره، معلم و استاد خوبی برای تربیت من و برادرم هستند تا ما در مسیر درست قدم بگذاریم.

از راهنمای مادرم، خانم نوشین عزیز سپاس‌گزارم که دلسوزانه در کنار مادرم بودند و صبورانه عشق ورزیدند تا ایشان بتواند با آرامش این مسیر سخت را طی کندو در پایان صحبت‌هایم می‌گویم که؛ مامان همیشه تکیه‌گاهت خواهم بود. متشکرم.

صحبت‌های پدر مسافر مهناز:

سلام و عرض ادب دارم خدمت جناب مهندس، و از ایشان بابت فراهم نمودن مکانی امن برای مسافران خانم سپاس‌گزارم. از خانم نوشین راهنمای دخترم مهناز تشکر می‌کنم، و قدردان داماد عزیزم هستم که در مدت این چند سال با شکیبایی یارویاور دخترم بود.

مهناز خیلی زود درگیر اعتیاد شد. اعتیاد فرزند دردی است فوق دردها که نه می‌توان به کسی گفت و نه می‌توان تحمل کرد. وقتی من متوجه اعتیاد دخترم شدم، به عینه دیدم که پشتم شکست.رابطه پدر و دختر از لحاظ احساسی و عاطفی آن‌قدر به هم نزدیک است . امروز حس می‌کنم، موفقیت و جشن تولد مهناز، جشن تولد من است. دوران سختی را به عنوان پدر گذراندم ولی الان بسیار برای دخترم خوشحال هستم و به ایشان از صمیم قلب تبریک می‌گویم. از همه شما بزرگواران متشکرم.

صحبت‌های خواهر مسافر مهناز:

خواهرم مهناز وقتی در تاریکی اعتیاد بود، این انرژی را نداشت. من ذره‌ذره آب‌شدن مهناز را دیدم. از جناب مهندس و خانم نوشین که ؛ بار دیگر؛ ین انرژی به خواهرم برگشته است، سپاس‌گزارم. امیدوارم مهناز بتواند این انرژی مضاعف را به تک‌تک شما عزیزان منتقل کند تا شما هم طعم شیرین رهایی را بچشید. برای رهاشدن از قفس خیلی باید بال زد، و من شاهد تلاش و بال‌زدن خواهرم مهناز بودم.

تایپ: مسافر زهره لژیون دوم، نمایندگی میخک مشهد
ویرایش: مسافر زهره لژیون دوم، نمایندگی میخک مشهد
بازبینی و ارسال: همسفر فاطمه
عکس: راهنما همسفر محدثه
 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .