به نام قدرت مطلق الله
دومین جلسه، از دوره دوم، سری کارگاه های آموزشی- خصوصی کنگره ۶۰، ویژه خانم های مسافر و همسفر نمایندگی نسترن اصفهان، با استادی مسافر اعظم، نگهبانی مسافر اعظم و دبیری مسافر عفت با «دستور جلسه درختکاری» روز چهارشنبه مورخ ۱۵ اسفند ماه ۱۴۰۳ رأس ساعت ۳۰ :۱۱ آغاز به کار نمود.
سخنان استاد:
سلام دوستان اعظم هستم یک مسافر.
دستور جلسه امروز درختکاری است، من خیلی خوشحال هستم و خدای خودم را شکر میکنم که در جمع شما دوستان با محبت هستم. ماه مبارک رمضان را به همه شما عزیزان تبریک میگویم و امیدوارم همه ما به خواستههای خوب و قشنگ مان برسیم. در کنگره ۶۰، هر دستور جلسهای، یک تفکر و تدابیر ژرفی در خود دارد، درختکاری هم یکی از زیباترین تصمیمات آقای مهندس محسوب می شود که نفع همگانی داشته و برای آیندگان هم مفید می باشد.
من یک مصرف کننده بودم که به دلیل عدم تعادل و نداشتن آگاهی، خواسته یا ناخواسته به جامعه و طبیعت، آسیب رسانده ام و حالا باید در صدد جبران آن خسارت ها باشم.
در کنگره، آقایان مسافر و همسفر با همدلی و همکاری یکدیگر، اقدام به کاشت درخت در نواحی مختلف می نمایند. این عمل، از دیدگاه دیگران که مصرف کننده را مردود می دانستند، بسیار زیبا و قشنگ است، برای آبادانی کشور تلاش میکنند و متاسفانه در کشور ما، خشکسالی زیاد است، وقتی که یک جایی سرسبز باشد به نقل از استاد امین در یکی از سی دی هایشان فرمودند: که وقتی ابرها در فراز جاهای سرسبز قرار می گیرند، میگویند همین جا باید بباریم چون احتیاج است، ولی اگر سرسبز نباشد رد میشوند.
همه ما دست در دست هم بدهیم و هر کدام به هر نحوی که میتوانیم، یک درخت بکاریم و سعی کنیم از آن نگهداری و محافظت نماییم، این عمل کمک بزرگی است به آبادانی کشورمان، یک مسئله دیگر اینکه من چون خودم مصرف کننده سیگار بودم، همیشه برای اینکه میخواستم سیگار بکشم، پشت یک درختی پنهان می شدم که کسی مرا نبیند و همان جا سیگار خود را خاموش میکردم غافل از اینکه ته سیگار چقدر برای یک درخت که موجود زنده ای است، خطر دارد و حتی تا یک متر فضای اطراف آن، کاملاً سمی می شود و چقدر کار من ناپسند بود و الگوی نامناسبی برای بچههایی که مرا می دیدند، بودم و من با انجام آن کار نا درست، به پیامد های بد آن فکر نمی کردم. اما حالا یک دستکش یکبار مصرف در کیفم دارم و هر جایی که منتظر اتوبوس هستم تا زمان رسیدن اتوبوس، ته سیگارهای آن محدوده را جمع آوری میکنم و این کار، هم نوعی جبران خسارت است و هم یک آموزش برای کسانی که ناظر این عمل من هستند....
وقتی که ما یک دانه را در دل خاک میگذاریم، این دانه چقدر خودزنی میکند، چقدر تلاش میکند، که از خاک بیرون بیاید، اگر سکوت باشد، صدای خیلی زیادی شنیده میشود ولی ما قادر به شنیدن آن صدا نیستیم زیرا قدرت شنیداری ما محدود می باشد، این دانه، زمین را میشکافد، از تاریکی عبور می کند تا بالاخره سر از خاک بیرون بیاورد، جاهایی که آسفالت یا موزایک است و از لابلای آن گیاهی کوچک جوانه زده و بیرون آمده است، با چه سختی بیرون آمده، اینها همه برای ما درس است... آقای مهندس میفرمایند به طبیعت نگاه کنید و الهام بگیرید، یعنی وقتی نگاه میکنید به طبیعت خیلی چیزها یاد میگیرید، طبیعت به ما امید میدهد، زندگی ما را هدفمند می کند، به من این هشدار را می دهد که اگر یک خواسته ای داری، ناامید نشو؛ چگونه آن دانه با زحمت از دل سخت و تاریک خاک بیرون میآید تا به نور برسد؟! پس ما هم میتوانیم امیدوار باشیم و اگر تلاش کنیم، به هدفمان می رسیم... یک درخت که به آن کود و آب میدهیم چقدر به ما سود میرساند، چقدر به ما انرژی میدهد و چقدر ما از آن لذت میبریم، الان که من سفر دومی شدهام بیرون که میروم و به طبیعت نگاه میکنم، طبیعت جور دیگری است، یک جلوه دیگری برایم دارد، بویی که در فضا میپیچد و من آن را استشمام می کنم، برایم لذت بخش است، قبلاً این ها را حس نمی کردم،این فصل، بسیار زیباست و شادابی خاصی دارد، تمام فصول زیبا هستند اگر حس من بتواند آن زیبایی ها را درک کند.
درختی که مثل یک مُرده بود، تمام برگ هایش خشک شده و بر زمین ریخته شده و هیچ بار و بَری نداشت، اکنون جانی تازه گرفته، جوانه می زند، ذره ذره شکوفه می دهد، زنده می شود و دوباره به حیات خود ادامه خواهد داد.
این تحول عجیب و عظیم، برای من یک دنیا حرف و حدیث دارد.
مطلب دیگر اینکه برای درست کردن یک جفت کفش چرم، چند هزار لیتر آب مصرف میشود، ولی یک درخت که این همه به ما سود میدهد، و برای ما مفید می باشد، ۱۲۰ لیتر آب که به آن بدهیم، برای مدت ها به ما ثمر می دهد و این مسئله، به من یاد میدهد که با چیزهای کم و امکانات اندک، بتوانم بهترین راندمان را داشته باشم.در سی دی کُنش، آقای مهندس خیلی زیبا گفتند که آدمها از یک مقدار خیلی کم میتوانند بهترین و بیشترین بازدهی را داشته باشند. هر سال اواخر فصل زمستان، انسانها در جنب و جوش هستند که کارهایشان را انجام دهند و خودشان را برای فصل جدید آماده نمایند، درختان هم دقیقاً به همین صورت هستند، این به ما آرامش میدهد.
در وادی دوازدهم هم یاد آوری شده برای اینکه ما بتوانیم درخت بکاریم، باید یک سال از رهایی مان گذشته باشد، یعنی به آن مرحله از تزکیه و پالایش رسیده باشیم، زمان درختکاری، از یکم تا دهم اسفند ماه می باشد و درختی که میکاریم باید حتماً نشانه بگذاریم، رسیدگی کنیم، رهایش نکنیم و شاهد رشد و نموِ آن باشیم و چقدر لذت بخش است، انشاالله همه ما در این زمینه تلاش کنیم و هر سال یک درخت بکاریم تا حداقل یک نشانی از خود، در این حیات داشته باشیم.ممنون که گوش کردید.
تایپ: مسافر سادات، لژیون پانزدهم نمایندگی نسترن اصفهان.
ویرایش: مسافر کبری، لژیون یکم نمایندگی نسترن اصفهان.
بازبینی و ارسال: همسفر سولماز
- تعداد بازدید از این مطلب :
50