جلسه اول از دوره پنجم جلسات لژیون سردار همسفران کنگره۶۰ نمایندگی شفا مشهد به استادی همسفر سهیلا، نگهبانی دنور همسفر فاطمه و دبیری همسفر تکتم با دستور جلسه «ازدواج» روز دوشنبه ۸ بهمنماه ۱۴۰۳ ساعت ۱۴:۴۵ آغاز به کار کرد.
خلاصه سخنان استاد:
خدا را شکر میکنم این فرصت در اختیار من قرار گرفت تا در کنار شما آموزش بگیرم؛ از نگهبان جلسه، ایجنت و گروه مرزبانی تشکر میکنم که به من اجازه خدمت دادند. دستور جلسه این هفته «ازدواج» است. ازدواج یک قانون در هستی است و باید ببینیم هدف از این قانون چیست؟ در حقیقت انسان با ازدواج چیزهای جدیدی را تجربه میکند و با مسائل جدید روبهرو میشود؛ مسئولیتهای جدید را بر عهده میگیرد که باعث رشد میشود، در کلامالله اشارهشده ما برای شما از جنس خودتان همسرانی آفریدیم تا در کنار آنها آرام بگیرید و بین شما مهر و محبت برقرار باشد. اهمیت ازدواج بهقدری مهم است که آقای مهندس یکی از دستور جلسات را بهعنوان «ازدواج» معرفی کردند که تشکیل خانواده و درست زندگی کردن را که مهارت و هنر هستند را یاد بگیریم؛ همینطور تمام ادیان الهی ازدواج را امری مقدس میدانند و توصیه کردند برای این امر انسان باید به بلوغ فکری رسیده باشد؛ تا چگونه رفتار کند.
انسان هر کاری انجام دهد باید با تفکر و آگاهی لازم همراه باشد، همینطور برای ازدواج باید از آرامش فکری و آسایش لازم برخوردار باشد تا با کمترین تخریب و مشکل به زندگی مشترک بپردازند؛ در ازدواج وقتی دو جنس مخالف به یکدیگر میپیوندند قرار نیست، کاملاً شبیه به هم باشند؛ چراکه ما در کنگره یاد گرفتهایم که اضداد در جهت تکامل نقش مهمی دارند؛ بنابراین سعی کنیم که عیب و نقصهای یکدیگر را بزرگ نکنیم و اجازه ندهیم که مسائل کوچک باعث ایجاد مشکلات و بیاحترامیها شود؛ بلکه بیشتر به نقاط مشترک و نکات مثبت همدیگر بپردازیم و با اولین مشکل به سراغ آخرین گزینه که طلاق و جدایی است نرویم؛ این امر نیاز به شناخت، آگاهی و دانش کافی دارد.
باید بدانیم که هیچ انسانی کامل نیست و اگر شخصی علاقهمند باشد ذرهذره این علاقه به محبت تبدیل میشود؛ همانطور که آقای مهندس میفرمايند: عشقی که کمکم به وجود آید، هیچگاه به نفرت تبدیل نمیشود و روزبهروز محکمتر میشود؛ وقتی انسان فردی را دوست داشته باشد، به عیب و نقصهای جزئی او توجه نمیکند؛ حرمتها را نگه میدارد، سرزنش نمیکند؛ اگر شریک زندگی او دچار بیماری یا گرفتاری و تنگدستی شود، پای عهد و پیمان میماند، این نشانه اهل ایمان است. همسفران کنگره این موضوع را تجربه کردهاند و به خاطر عشق و محبت نسبت به زندگی یا فرزندان خود دارند به این مکان مقدس آمدند تا به گوش جهانیان پیام آن را برسانند که اعتیاد قابلدرمان است و به زندگیهایی که در معرض جدایی و نابودی قرارگرفته نوید سلامتی و رهایی بدهند؛ همچنین کمک میکند که درد و رنج آنها کم شود و نور امید بر دل آنها بتابد.
شرکت اعضاء در لژیون سردار پرداخت زکاتی برای حال خوش و قرار گرفتن در مسیر نور و خروج از تاریکی است؛ مسافران و همسفران کنگره الگوهای بینقص این موضوع هستند که پیوند محبت آنها و عشق به خانواده باعث شده تا در جهت تزکیه و پالایش قرار بگیرند و در آینده نسلی آگاه پرورش دهند و مهارتهای زندگی را کسب کنند. در قدیم بعضی از سنتها خیلی خوب بود، مراسم خیلی ساده، بدون چشموهمچشمی بود؛ چه قدر خوب است این سنتها برای آنهایی که هنوز ازدواجنکردهاند فرهنگسازی شود؛ این آموزشها فرصتی برای زندگی بهتر و سالم است. همه میدانند که من سواد نداشتم و در کنگره یاد گرفتم، اگر در صحبتهایم مشکلی بود مرا ببخشید. میخواهم از تجربه خودم بگویم.
قبل از کنگره۶۰ هیچ دلخوشی نداشتم، در اینجا طعم خوشبختی و لذت زندگی را فهمیدم؛ وقتی به کنگره۶۰ آمدم متوجه شدم؛ خیلی از کارهای من اشتباه بوده مثل غیبت، تجسس و قضاوت و اینها را کنار گذاشتم؛ اهل دعا، روضه و راز و نیاز بودم و خیلی مراسم میگرفتم و از همه التماس دعا طلب میکردم، درصورتیکه هرروز مشکلات من سختتر و بیشتر میشد. در اینجا یاد گرفتم روی پای خودم بایستم و از کارهایی که قبلاً میکردم صرفنظر کنم. کنگره۶۰ معجزههای زیادی به من داد و بزرگترین آن این بود که چند سال دنبال خانه بودم؛ وقتی وارد کنگره شدم، آقای مهندس من را با طبیعت آشنا کردند.
من دنبال یکخانه ۶۰ یا ۷۰ متری بودم؛ اما با کمک کنگره خداوند به من یکخانه ۷۰۰ متری داد؛ گر چه سختیهای زیادی هم داشتم، اما با معجزه کنگره در هنگام خرید خانه خریدار به من ۱۵۰ میلیون تومان تخفیف داد، هر چه طلا و پول داشتم را برای خرید ملک هزینه کردم؛ در آنجا فهمیدم که باید عضو لژیون سردار شوم تابهحال برای همهچیز گریه کردهام بهجز پول، چون ازلحاظ مالی هیچوقت در مضیقه نبودم، اولین بار بود به خاطر لژیون سردار برای پول گریه کردم؛ تمام تلاش خود را برای عضویت در لژیون سردار انجام دادم. از راهنمای خوبم بسیار سپاسگزارم که همراه من بودند. با اینکه یکی از مسافرهایم برگشت کرد کنگره۶۰ را هیچوقت رها نکردم.
بزرگترین معجزهای که کنگره به من داد ورود پسرم به کنگره بود؛ وقتی شوهر آدم مصرفکننده باشد، یک زندگی از هم میپاشد، ولی وقتی فرزندت به مصرف رو میآورد، دل و جگر مادر از همدیگر میپاشد، من این را با تمام وجود حس کردم؛ امسال چهارمین سال بود که میخواستم عضو لژیون سردار شوم، اما شرایط جوری بود که باراهنمای خوبم در میان گذاشتم که امسال خیلی برایم سخت است، شاید نتوانم در لژیون سردار باشم.
راهنما همسفر نرگس به من گفتند: اگر میتوانی امسال به خاطر پسرت عضو لژیون سردار باش از زمانی که برای پسرم در لژیون سردار شرکت کردم، پسرم آمد و گفت، یکی از همکارهای من گفته به کنگره۶۰ بیا. از روزی که پسرم به کنگره۶۰ آمد و وارد لژیون شد ۴۰ روز طول کشید؛ به او گفته بودند امروز اذن برای تو صادرشده و تو میتوانی وارد کنگره۶۰ شوی؛ خدا را شکر پسرم در حال سفر و یک ماه و نیم است که روی شربت است. امیدوارم خدا به من کمک کند این زنجیره را قطع نکنم و یک سال دیگر پسرم به رهایی برسد و همسرم هم به کنگره۶۰ برگردد. امیدوارم که از سال دیگر برای دنوری و پهلوانی شرکت کنم.
تقدیر و تشکر از نگهبان دوره قبل
تایپ: همسفر یاسمن رهجوی راهنما همسفر فاطمه (لژیون شانزدهم)
ویرایش: همسفر الهه رهجوی راهنما همسفر فاطمه (لژیون نهم)
ارسال: همسفر سعیده نگهبان سایت
همسفران نمایندگی شفا مشهد
- تعداد بازدید از این مطلب :
1553