English Version
This Site Is Available In English

تنها خواسته همسفر، لبخند مسافرش است

تنها خواسته همسفر، لبخند مسافرش است

 

خلاصه سخنان استاد
سلام دوستان، سپیده هستم یک همسفر، قبل از شروع عرایضم، از ایجنت محترم و لژیون محترم گروه همسفران و مسافران تشکر می‌کنم، که امروز اجازه دادند، من در این جایگاه قرار بگیرم و خدمت کنم. به رسم ادب، هفته همسفر را خدمت همه همسفران سراسر نمایندگی‌ها، علی‌الخصوص، اولین همسفر کنگره ۶۰ سرکار خانم آنی و خانواده محترم جناب آقای مهندس، تبریک عرض می‌کنم.


از آنجا که راهنماها، اولین همسفرِ تازه‌واردین هستند، بنابراین بی‌راه نیست که راهنمایان عزیز را هم در جرگه همسفران قرار دهیم. یعنی به محض ورود ما به کنگره، این راهنماها هستند که همسفر و یار و یاور ما می‌شوند.


ما در زندگی، با واژه‌های سفر، مسافر و همسفر برخورد کرده بودیم، اما سفری که در کنگره داریم، با تمام آن سفرها متفاوت است. سفری که در کنگره داریم، سفریست از ظلمت و تاریکی به روشنایی‌هاست و این سفر، در نهایت ما را به سمت آرامش رهنمون می‌سازد. مسافران، در بیشتر مواقع همسران ما هستند، که خواسته یا ناخواسته در دام اعتیاد افتاده‌اند و وقتی وارد کنگره شدند، عنوان مسافر روی آنها گذاشته شد.


ما در زندگی شخصی خودمان هم، همیشه دنبال یک همسفر خوب می‌گردیم. کسی که در هر لحظه کنار ما باشد و ما را همراهی نماید. وقتی به مسافرتی می‌رویم، اگر همسفرمان خوب نباشد، خاطرات بدی را برای ما رقم می‌زند و ما دیگر حاضر نیستیم با چنین شخصی همراه و همسفر شویم. چون سراسر این سفر برای ما رنج و عذاب به همراه داشته است. سفر در کنگره هم اینچنین است. اگر در این سفر پر مخاطره، کنار مسافرانمان نباشیم و یا همسفر بدی برایشان باشیم، هم خودمان و هم مسافرمان را در این دریای متلاطم غرق خواهیم کرد.


نقش همسفران در کنگره غیرقابل کتمان است و به خاطر جایگاه همسفران در درمانِ اعتیادِ مسافران، جناب مهندس این هفته را اختصاص به همسفران کرده است، تا بار دیگر اهمیت این موضوع را به ما گوشزد نماید.
نکته‌ای که وجود دارد، این است که مسافرانمان از خوب حادثه، کنگره را یافته‌اند و این را هم یاد گرفته‌اند که شرط اول درمان اعتیاد، قبول داشتن اعتیادشان است و اینکه برای درمان اعتیادشان باید تمایل داشته باشند. حالا که این شرایط را قبول دارند، همسفران نباید، مسافرانِ خود را تنها بگذارند. حالا که بعد از سال‌ها مسافرمان، می‌خواهد این وضع را تغییر دهد و سروسامانی به زندگی‌مان بدهد، بی‌انصافیست که تنهایش بگذاریم و پیمودن این مسیر سخت را، به تنهایی به او واگذار کنیم. اگر همسفر و مسافر هر دو همزمان قدم در این مسیر بگذارند، صد البته با آسودگی و لذت هر چه‌تمام به مقصد خواهند رسید. یک همسفر قوی، آسودگی و اطمینان سفر را تضمین می‌کند.


ما در وادی‌ها آموختیم که هیچ کس به اندازه خود مسافر نمی‌تواند به او کمک کند و آموختیم که مسافران، خود درمانگر خودشان هستند. اما همسفران در کنگره، نقش بی‌نظیری دارند و کیفیتِ سفرِ مسافری که همسفر دارد، با مسافری که همسفر ندارد، بسیار متفاوت است. شاید هر دو به خط پایان برسند، ولی این کجا و آن کجا؟


همسفر قوی، کنار مسافرِ خود می‌ماند و درد و رنج سفر را می‌کاهد. جناب مهندس در این زمینه به حرکت یک مسافر مست و معتاد، با یک جسم فرسوده و رنجور، از منطقه ۶۰ درجه زیر صفر اشاره می‌کند و می‌فرماید: اگر در این شرایط، یک همسفر تیز و قوی در کنار راننده (مسافر) نباشد، با کوچکترین خواب‌آلودگی (سهل‌انگاری، اشتباه) به قعر دره سقوط خواهد کرد. اما همسفرِ قوی به محض دیدن پیچ‌ها و مخاطرات، مسافر خود را هُشیار خواهد کرد.
همسفران بایستی، همچون یک دوست خوب و قابل اعتماد برای مسافران خود باشند. چنانچه اگر اینگونه نباشد، مسافر تبدیل به یک انسان دروغگو خواهد شد و نمی‌تواند مشکلات سفر خود را با او در میان بگذارد. تا به کمک و همفکری همدیگر، راه و چاره این مشکلات را بیابند.
یکی از توصیه‌های همیشگی جناب مهندس این است که همسفران، حتماً در کنار مسافران خود حضور داشته باشند، تا در کنار مسافر نحوه زندگی کردن درست را بیاموزد و به همراه مسافر خود، رشد کند و از آموزش‌ها عقب نیفتد، چرا که در این صورت توازن زندگی به هم می‌خورد و سطح آگاهی زوجین در حالت بالانس و تعادل قرار نمیگیرد. در چنین مواقعی شاید مسافر به ساحل آرامش رسیده باشد، اما برای همسفرِ دور از آموزش و ناآگاه، شروع درماندگی‌ها و فرو رفتن در تلاطم زندگی است. خوشا به حال همسفرانی که پابه‌پایِ مسافرِ خود قدم برمی‌دارند و هر دو به سمت آموزش و آگاهی درست قدم برمی‌دارند.
گاهی ما تصور می‌کنیم با اتمام سفر اول، همه چیز تمام است و با خود فکر می‌کنیم که مسافرمان، سفرش را تمام کرده و دیگر مشکلی نخواهیم داشت. دیگر مشکل اعتیاد و مواد نخواهیم داشت، دیگر مشکل ناهنجاری‌ها، دعواها، طعنه‌ها و دل‌شکستن‌های گاه‌و‌بی‌گاه از جانب هم را نخواهیم داشت و اصطلاحاً همه چیز بعد از سفر اول گل‌و‌بلبل خواهد بود.

اما اینجا باید گفت: زهی خیال باطل! با اتمام سفر اول، شاید فقط مواد مسافر ما قطع شود. اما تازه شروع جهان‌بینی اوست. تازه دید ما به دنیا درست خواهد شد. باید اینگونه بیندیشیم که ما فقط یک روز است که از خوردن اوتی منع شده‌ایم. ما هنوز در مقابل اعتیاد ناتوانیم. نیروهای ضد ارزشی هر لحظه در کمین ما هستند. بنابراین سفر دوم، شروع مرحله خودسازیست، یعنی از قطع مواد مخدر، تا رسیدن به خود. زمان بسیار طولانی برای رسیدن به خود وجود دارد.
امیدوارم جزو همسفران جشنی نباشیم و فقط در جشن‌ها و مراسم، در کنگره حضور داشته باشیم. در نبود همسفر، احتمال خراب کردن و اصطلاحاً گریز زدن مسافر بسیار بالاست. امیدوارم مسافران متوجه این موضوع باشند که همسفران در روزهای آشفتگی و بیماری، عاشقانه در کنار شما بودند و امروز در روز عافیت و سلامتی، آنها را فراموش نکنید و برای سال‌ها خسارتی که به روح و روان آنها زده‌اید، جبران کنید. تنها چیزی که یک همسفر از مسافر خود می‌خواهد، توجه و لبخند مسافرش است. متشکرم که به سخنان من توجه کردید.

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .