بنیان یا بنیان گذار؟
روزهای اولی که به کنگره آمده بودم، هر بار می شنیدم که گفته می شد جشن بنیان، هفته بنیان و... در دلم می گفتم اشتباه می گویند؛ بنیان نه، بنیانگذار.
بنیان که نمی شود، غلط است؛ بنیانگذار صحیح است. مگر نه آن که اقای مهندس باعث و پدید آورنده کنگره ۶۰ هستند و ایشان این مجموعه را بنا کردند؟ پس بنیانگذار این مجموعه هستند.
مدت زمانی که گذشت همچنان معتقد بودم بنیانگذار صحیح است اما این کلمه را برای شخصی چون آقای مهندس کم و غیر منصفانه می دانستم چرا که از هر روشی که حساب می کردم وجود ایشان و تاثیرگذاری ایشان بیشتر از یک بنیانگذار بود و این مرا بر آن داشت تا وارد دنیای این دو کلمه یعنی بنیان و بنیانگذار بشوم و بیشتر در مورد آنها بدانم و تکلیف خودم را با خودم روشن کنم.
بنیانگذار مترادف است با «بانی، پایه گذار و موسس» یعنی کسی که چیزی را گردآوری می کند یا تاسیس می کند و آنرا بوجود می آورد. مثلا بنیانگذار بیمارستان فلان و یا بنیانگذار ازمایشگاه بهمان. درست است که این افراد آن بیمارستان یا آزمایشگاه را تاسیس کرده اند اما روش های درمان بیماران یا روش تشخیص آزمایشگاهی را که آنان بوجود نیاورده اند و اینها از قبل وجود داشته است و آنها تنها اقدام به تاسیس محلی برای ارائه این خدمات کرده اند. پس کلمه بنیانگذار در این موارد کافی و رساننده محتوای کلام است.
کمی جلوتر رفتم و به بنیانگذار مدرسه باغچه بان رسیدم. جبار باغچه بان مرد بزرگی که اولین مدرسه را برای نابینایان و ناشنوایان تاسیس کرده است. از خودم پرسیدم: آیا بنیانگذار برای این مرد بزرگ کافی است؟ برای کسی که هم مدرسه را تاسیس کرده و هم روش آموزشی را بنا کرده است؟ به سرعت متوجه شدم که خیر کافی نیست و با خود گفتم احتمالا ایشان هم بنیان این مجموعه هستند و می توان در مورد ایشان هم از این لغت استفاده کرد که با کمی تفکر دقیقا در همین نقطه به معنای کلمه بنیان پی بردم و فهمیدم پاسخ سوالم منفی است و خیر نمی توان در مورد این ابرمرد بزرگ این واژه را به کار برد. چرا؟
مهندس حسین دژاکام بنیانگذار و موسس جمعیت احیای انسانی کنگره شصت هستند که علاوه بر تاسیس این مجموعه، روش درمان DST (که مبتنی بر عملکرد سیستم ایکس بدن انسان است) را نیز به دنیا معرفی کرده اند و مجموعه کنگره 60 با استفاده از همین روش به درمان بیماران اعتیاد می پردازد و نکته مهم این که اولین نفر و اولین کسی که این الگو و روش را از روی عملکرد و نتایج درمان او به دست آمده است، خود آقای مهندس حسین دژاکام هستند و این همان نقطه تفاوت اصلی برای بنیان بودن است؛ یعنی همه چیز این پروسه درمانی در وجود یک نفر متبلور شده است. از کاشت، داشت و برداشت همه و همه را یک نفر انجام داده است و این یعنی بنیان.
فکر میکردم کارم تمام شده است و معنای بنیان را تمام و کمال فهمیده ام اما اتفاقی باعث شد تا متوجه شوم این فقط صور آشکار کلمه بنیان است.
با دو نفر از دوستان از لژیون سردار برمی گشتیم. دو نفری که از ابتدای ورودشان به کنگره با آنها بوده ام و تغییراتشان را به وضوح دیده ام. هنگام گفتگو در همان نیم ساعت شاید بیشتر از بیست یا سی بار نام اقای مهندس میان ما رد و بدل شد. یا به نقل و قولی از ایشان استناد کردیم یا عملکرد ایشان را شاهد گرفتیم یا اینکه بالاخره به نوعی ایشان در دانسته های ما نمایان می شدند. کمی بیشتر فکر کردم. دیدم در منزل هرگاه همسرم قصد می کند که در باره مطلبی مرا قانع کند سریعا به کلامی، ویسی یا تصویری از جناب مهندس متوسل می شود و گاهی بالعکس. دیدم وقتی آقایان دیده بان که همگی از بهترین های کنگره هستند، صحبت میکنند و حتی در رفتارشان بارها و بارها از اقای مهندس نام میبرند و وجود ایشان در صعود این عزیزان کاملا آشکار و هویدا است. وقتی دقت می کنیم در تغییرات وسیعی که در تک تک افراد کنگره بوجود آمده است، یک عامل مشترک و ریشه ای وجود دارد و آن ردپای شخصی است که بدون جنگ و خونریزی قلب همه را فتح کرده است و در واکاوی و عمق این تغییرات بنیادی حضور دارد؛ شخصی به نام مهندس حسین دژاکام و این شاید و فقط شاید قسمتی از معنای کلمه بنیان باشد.
در غروب پنجشنبه در آستانه بلندترین شب سال پشت پنجره نشسته ام و بعد از یک تحقیق طولانی به این نتیجه رسیده ام که از معنای کلمه بنیان هنوز هیچ نمیدانم.
مسافر بهمن، لژیون یکم
ویرایش و ارسال به سایت: مسافر احسان، لژیون 5
- تعداد بازدید از این مطلب :
64