سومین جلسه از دوره شصت و هفتم سری کارگاههای آموزشی ـ خصوصی خانمهای مسافر و همسفر نمایندگی آکادمی، با استادی راهنما مسافر اعظم، نگهبانی راهنمای تازه واردین مسافر رها و دبیری مسافر انیسه، با دستور جلسه "وادی هشتم و تأثیر آن روی من" روز سهشنبه ۱۰ مهرماه ۱۴۰۳ رأس ساعت ۱۱:۳۰ آغاز به کار نمود.
خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان اعظم هستم یک مسافر.
خیلی خوشحالم که امروز در خدمت شما هستم. دستور جلسه امروز وادی هشتم و تاثیر آن روی من است، با عنوان؛ "با حرکت راه نمایان میشود". این وادی بسیار زیبا و پرمعنا است. ما در کنگره میآموزیم که قبل از انجام هر کاری ابتدا تفکر نماییم. وادی اول هم در مورد این قضیه صحبت میکند. هفته پیش دستور جلسه ما وادی هفتم بود؛ "رمز و راز کشف حقیقت در دو چیز است، یکی یافتن راه و دوم آنچه که برداشت میکنیم". تمام این وادیها برای این است که راه درست را به ما نشان بدهند. اکنون که این راه پیدا کردم، بایستی چگونه عمل کنم.
این وادی به ما میگويد که سکون بر هیچ موجودی جایز نیست. یعنی هیچ چیز نمیتواند ساکن باشد، باید حرکت کرد. همانطور که میدانیم کل هستی در حرکت است، برای مثال اگر به طبیعت و چهار فصل بهار، تابستان، پاییز و زمستان توجه کنیم، در حال تغییر هستند. اگر یک ثانیه کره زمین از حرکت بایستد چه اتفاقی میافتد؟ قطعا همهچیز رو به نابودی میرود. ما اگر در مسیر درست یا همان صراط مستقیم باشیم و خوب حرکت کنیم، قطعا به هدفی که داریم، خواهیم رسید.
خوشبختانه در کنگره ۶۰ بستر برای همه افراد از طریق آموزشها، سیدیها و راهنماها که راه را به ما نشان میدهند، مهیا شده است. من بایستی در این مسیر خداوند را شاکر باشم و درست حرکت کنم. یعنی همهچیز برای من در کنگره مهیا است. حال اگر درست استفاده نکنم، کوتاهی از من است.
نکته مهم اینکه باید آن خواسته درون من باشد و هدفمند حرکت کنم. یعنی خواستهام درمان اعتیاد و رسیدن به تعادل و حال خوش باشد، زمانی که وارد کنگره میشوم و سفرم را آغاز میکنم، باید مراقب باشم و این را بدانم که نیروهای بازدارنده همهجا هستند. اما چون ما در کنگره آموزش میگیریم و سطح آگاهی خود را بالا میبریم، این نیروهای منفی قدری کمرنگتر میشوند. ما دانستیم که شیطان به زیباترین شکل ممکن وارد افکار و اندیشه انسان میشود تا گوهر جان ما را بگیرد و از مسیر اصلی خارج کند. من برای درمان اعتیاد به کنگره آمدم، ولی اگر در مسیر و طبق قوانین کنگره حرکت نکنم، از بیراهه سر درمیآورم.
آقای مهندس همیشه در آموزشها میگویند؛ وعده خداوند دروغ نیست. خداوند میفرماید؛ بخوانید مرا تا اجابت کنم شما را. یعنی از ما حرکت و از خدا هم برکت. بنابراین همه هستی و کائنات دست به دست هم دادند، من را به کنگره دعوت کردند و اذن ورود به کنگره به من داده شده است. حال من باید به بهترین شکل از این فرصت استثنایی و طلایی استفاده کنم.
ما در آموزشهای کنگره از تمثیل استفاده میکنیم برای اینکه بهتر متوجه مسائل بشویم، طبیعت برای ما بهترین الگو است.
در این وادی با سه موضوع جبران خسارت از خودمان، جبران خسارت از خانواده و جبران خسارت از جامعه روبرو میشویم. در مورد جبران خسارت از خودمان، وادی میگوید خودت را ببخش و بپذیر که راه را اشتباه رفتی. الان زمانی است که باید خودم را ببخشم و با حس و حال خوب حرکت کنم، سعی کنم تغییرات مثبت را در خودم ببینم. ولی نباید زیاد از خودمان انتظار داشته باشیم. باید به خودمان فرصت بدهیم و در مسیر کنگره بمانیم. همانطور که میدانیم، روش ما تدریجی و الگویی است و مسائل پلهپله انجام میشود. من سالها در مسائل ضد ارزشی غوطهور بودم، زمان میبرد تا حس و حالم تغییر کند. یک زمانی دروغ میگفتم، غیبت میکردم و... ما یاد گرفتیم که از مسائل ضد ارزشی دوری کنیم. وقتی در آینه به چهرهام نگاه میکنم، تغییرات را در خودم ببینم، به خودم احسنت بگویم و امیدوار باشم، این همان حس، افکار و اندیشه مثبت است.
مورد دوم، جبران خسارت از خانواده است. وقتی حرکت در جهت مثبت باشد، افکار و اندیشه مثبت باشد و درست حرکت کنیم، میتوانیم آزار و اذیتهایی که به خانواده، همسر، مادر، پدر یا فرزندان وارد کردیم جبران کنیم. آنها در این مسیر وقتی تغییرات را در ما ببینند خوشحال میشوند و قطعا ما را میبخشند.
بعد میرسیم به جبران خسارت از جامعه؛ بایستی این را بدانیم که طبیعت سریع الحساب است. من خودم زمانی که مصرفکننده بودم و سیگار میکشیدم، فیلتر سیگار را از ماشین به بیرون پرت میکردم، یا در مسافرت، زبالهها را کنار جاده رها میکردم. البته این موضوع فقط مختص مصرفکنندهها نیست و میبینیم بسیاری از افراد هستند که این کار را انجام میدهند. ولی خوشبختانه این مسئله در کنگره ۶۰ جا افتاده که در هر محیطی که هستیم، سعی کنیم آنجا را تمیز نگه داریم. همین پارک خودمان ابتدا به این شکل نبود، از بدو ورود مرزبانها آنقدر تلاش کردند و بستر را برای ما مهیا نموده و محیط پارک را تمیز نگه داشتند تا پارک الان به این شکل در آمده است.
در پایان میخواستم شعری که در وادی هشتم ذکر شده از عارف و شاعر بزرگ عطار، برایتان بخوانم؛
گر مرد رهی میان خون باید رفت، از پای فتاده سرنگون باید رفت
تو پای به راه درنه و هیچ مپرس، خود راه بگویدت که چون باید رفت
این همان وعده خداوند است که میفرماید؛ از تو حرکت و از من هم برکت.
در مورد پیمان وادی هشتم، این پیمان بهصورت داوطلبانه انجام میگیرد و شامل حال عزیزان سفر دوم میباشد. در اجرای این پیمان، ما خداوند، کوه، دریا و صحرا را گواه خود قرار میدهیم و پیمان میبندیم که سعی کنیم از این پس از مسائل ضد ارزشی دوری کرده و به ارزشها بپردازیم و در جهت صراط مستقیم حرکت کنیم.
تایپ: مسافر مرجان- نمایندگی آکادمی
ویرایش: مسافر اعظم راهنما- نمایندگی آکادمی
ویرایش: مسافر سارا ـ نمایندگی آکادمی
ارسال: مسافر خاطره
- تعداد بازدید از این مطلب :
106