دومین جلسه از دوره شصت و دوم سری کارگاههای آموزشی - خصوصی خانمهای مسافر و همسفر نمایندگی یاس، با استادی راهنما مسافر مریم، نگهبانی مسافر معصومه و دبیری مسافر نگین، با دستور جلسه «وادی هشتم و تأثیر آن روی من» روز شنبه ۷ مهرماه ۱۴۰۳ رأس ساعت ۱۳:۳۰ آغاز به کار نمود.
خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان مریم هستم یک مسافر
خداوند را سپاس میگویم که بار دیگر در این جایگاه قرار گرفتم. امروز در مورد دو موضوع مشارکت میکنیم؛ دستور جلسه اول وادی هشتم و تأثیر آن روی من است و دیگری تولد یک سال رهایی خانم سهیلا عزیز را داریم.
وادی هشتم میگوید؛ با حرکت راه نمایان میشود؛ یعنی در واقع من تا حرکت نکنم به هیچ نتیجهای نمیرسم و در این مسیر نیاز دارم به یک توشه، یک توشهای که من به واسطه آن کلیت حرکت را بفهمم و دوم آنکه آمادگی لازم را پیدا کنم که هر اتفاقی که در این سفر برایم پیش بیاید، بتوانم از پس آن بر بیایم. در واقع وادی هشتم به من میگوید؛ زمانی میتوانی حرکت کنی که هفتوادی را پشت سر گذاشته باشی، به این معنا که هدفت مشخص شده باشد، تفکر کرده باشی، جایگاهت را بشناسی، مسئولیتهایت را بپذیری و با استفاده از عقلت بتوانی خوب و بد را تشخیص داده و راه درست را پیدا بکنی. آن موقع است که میتوانی حرکت کنی، در واقع آن موقع است که راه برایت نمایان میشود.
حال دو موضوع پیش روی من است؛ مادامی که من با درنظرگرفتن هفتوادی، مثل قبل بخواهم اقدام کرده و حرکت بکنم، مسلماً مشخص نیست انتهای کار به کجا ختم میشود، و مورد دوم آن که من اگر بخواهم ریزبهریز مسائل را در نظر داشته باشم، به طور مثال؛ میخواهم به سفری بروم؛ کلیات حرکت به من میگوید که؛ تو ابتدا باید رانندگی بلد باشی، از سلامت ماشین مطمئن باشی و مقصد مشخص باشد، و یک دید کلی به جاده و جایی که میخواهی بروی داشته باشی، لیکن اگر بخواهم جزءبهجزء مسیر را برای خودمان بررسی کنیم که این جاده پیچ دارد، چقدر ایست بازرسی دارد و یا آنکه چند تابلو دارد و آبوهوا چگونه است، قاعدتاً یکسری مسائل جزئی را در ذهنم در نظر میگیرم.شاید در نگاه اول فکر میکنم این کار عاقلانهتر است، اما مسئلهای که پیش میآید این است که؛ جمعآوری اینهمه اطلاعات برای من خیلی زمان بر است و ممکن است که سفرم به تعویق بیفتد.
درمان در کنگره یک مسیر دارد و یک کلیتی داخلش است و به قول آقای مهندس؛ خود راه به تو خواهد گفت که چه کاری باید بکنی. کلیت درمان در کنگره به پذیرش قوانین آن مرتبط است، به معنایی دیگر آنکه ما گوش به حرف راهنمایمان بدهیم تا با اصولی که گفته میشود، حرکت کنیم تا به یک نتیجه مطلوب برسیم.
حال سؤال مهم اینجاست که؛ اگر در این راه من شکست خوردم چه میشود؟ باید از قبل آمادگی همه چیز را داشته باشم که اگر شکستی صورت گرفت توان دوباره بلندشدن و دوباره ادامهدادن را داشته باشم و دقیقاً آموزشهای کنگره همین کار را میکند، بهنوعی من را جوری پرورش میدهد که نگاه ناامیدانه نسبت به شکست نداشته باشم و بدانم که در هر شکستی، یک بردی هم کردهام و تجربهای کسب نموده ام
حالا بخش دوم وادی از تأثیر آن بر روی خودمان سخن به میان میآورد؛ تا قبل از ورودم به کنگره هیچ دانش و بینشی نسبت به جهانبینی نداشتم، بدون فکر و بدون برنامهریزی عمل میکردم و تاوانهای سنگینی هم دادم، لیکن آموزشهای کنگره به من میگوید که؛ یک شب نمیتوان ره صدساله را رفت؛ اگر بخواهم یکشبه ره صدساله را بروم، نهتنها برایم راه نمایان نخواهد شد، بلکه مشکلات زیادی نمایان میشود که به طبع آن سختیهای زیادی را باید متحمل شد.
کلام آخر آنکه؛ زمانی که یک هدفی دارید و برایش تلاش میکنید، حتماً به آن هدف خواهید رسید حتی اگر بار اول شکست بخورید، و در صورت تداوم و تلاش به آن خواهید رسید.
صحبتهای استاد در مورد تولد یک سال رهایی مسافر سهیلا:
ابتدا پیام ایشان را میخوانم: خانم سهیلا؛
میدانید که توانایی انجام را دارید، پس خوف مسائل را از دل برهانید و به حل آنها بپردازید که کلیدی است برای ادامه » یک سال رهاییتان پر شگون
این روز را خدمت آقای مهندس و خانواده محترمشان، خانم مونای عزیز، و ایجنت محترم، واسیستانت های محترم شعبه، خانم مریم و خانم پریسای عزیز و خدمت همه عزیزان تبریک میگویم. خدمت خود خانم سهیلا تبریک میگویم. سهیلا یک رهجوی بسیار منظم و فرمانبردار بودند و تا به امروز باوجود مشکلاتی که داشتهاند، سعی کردهاند سرپا باشند و بااقتدار به جلو حرکت کرده و رها شدند.
ایشان عاشق خدمت کردن هستند و در کنگره ماندند و اکنون در قسمت آمار خدمت می کنند و یک خانم فوق العاده بی حاشیه هستند، من خود به شخصه یک عشق، محبت خیلی خالص و معصومیت خیلی نابی را از ایشان دریافت می کنم. این تولد را به خانم سهیلا تبریک می گویم و امیدوارم تمام مسیرها و راه هایی که پیش چشمتان سخت به نظر می رسد، بتوانید آن ها را با انرژی که از کنگره می گیرید، به بهترین شکل ممکن حل کنید و در کنگره ماندگار باشید و در آینده نزدیک شما را در جایگاه کمک راهنمایی ببینم.
اعلام سفر:
نام راهنما: مسافر مریم - آنتی ایکس مصرفی: شیشه - روش درمان: DST - داروی درمان: شربت OT - مدت سفر: ۱۱ ماه - مدت رهایی: ۱ سال و ۴ ماه - ورزش در کنگره: شطرنج
خواسته :
خواسته اول: در دل بیان کردند.
خواسته دوم: هر کس از بیماری اعتیاد رنج میبرد، انشاءالله راه کنگره را پیدا کند.
صحبتهای مسافر سهیلا:
سلام دوستان سهیلا هستم یک مسافر
من اگر بخواهم از خود بگویم، در ابتدا از مواد بسیار نفرت داشتم. شوهرم مصرفکننده بود و یکبار هم موفق به ترک مواد شد؛ ولی با تصادفی که برایش پیش آمد، اتفاقاتی افتاد که در آن زمان تازه مصرفکننده شیشه شد و من هم بهاتفاق او مصرفکننده شدم و تخریب بسیار زیادی بر ما وارد شد.در این چند سال بسیار اذیت شدم، شوهرم بیشتر مواقع منزل نبود و من مدام در یک اتاق بودم و درب را هم به روی خود میبستم تا جایی که تحمل ذرهای نور را نداشتم.
در نهایت راهم به کنگره باز شد؛ وقتی وارد شدم، با خانم ندا خیلی حرف زدم و با آن اخلاق خوبش من را پایبند کنگره کرد، راهنما انتخاب کردم و با عشق و محبت راهنمایم، مجذوب کنگره شدم. البته که ابتدا هر وقت هم میآمدم، با یک بهانهای میخواستم بروم لیکن خانم مریم همیشه به من میگفتند؛ تو بیا بنشین حالت خوب میشود و کمکم وقتی آمدم، دیگر خودم ماندگار شدم و بعد از آن خدمت گرفتم.
من با خدمت گرفتن خیلی مسائل و مشکل برایم پیش میآمد و میخواستم نیایم، ولی خانم سمانه نگذاشتند و دیگر ماندگار شدم. از آقای مهندس و ایجنت محترم و مرزبانان، خیلی ممنون و سپاسگزارم. از خانم مریم و از هم لژیونهایم سپاسگزارم. از خانم اعظم ممنونم که خیلی کمکم میکند و از خانم سمانه سپاسگزارم که در بخش آمار به من کمک میکنند.
تایپ: مسافر مرضیه، لژیون سوم - نمایندگی یاس
ویرایش: مسافر نگین، لژیون هجدهم - نمایندگی یاس
بازبینی و ارسال: همسفر فاطمه
- تعداد بازدید از این مطلب :
178