پنجمین جلسه از دوره چهل و سوم کارگاههای آموزشی عمومی کنگره ۶۰ ویژه مسافران و همسفران با استادی راهنمای محترم، مسافر عطا، نگهبانی مسافر مختار و دبیری مسافر حمیدرضا با دستور جلسه " وادی هشتم و تأثیر آن روی من " شنبه 7 شهریور ۱۴۰۳ ساعت ۱۶:۳۰ آغاز به کار نمود.
سخنان استاد:
خداوند را شاکرم که در این جایگاه قرار گرفتم تا خدمت کنم و آموزش بگیرم. هرقدر که میگذرد، بیشتر متوجه لطف خداوند که شامل حال تکتک ما شده است میشوم؛ زیرا درزمانی حضور داریم که جناب مهندس حضور دارند و بهره میبریم از این جهانبینی که زندگی همه مارا تغییر داد. دستور جلسه امروز دو بخش است، قسمت اول، وادی هشتم و تأثیر آن روی من و بخش دوم نیز مربوط به اولین سال رهایی مسافر علی میباشد. یک قانون بسیار مؤثر که در زندگی من وجود داشت وادی هشتم بود؛ زیرا هر شخصی که دچار اعتیاد بوده است؛ قطعاً درگیر مثلث جهالت که شامل اضلاع ترس، منیت و ناامیدی میباشد بوده است. ضلع ترس در من خیلی فعال بود طوری که اجازه نمیداد هیچ کاری انجام دهم، بارها ترک مواد انجام داده بودم که به نتیجه نرسیده بود، خواستههای بسیاری داشتم؛ ولی جرئت انجامش را نداشتم.
در این وادی یاد گرفتم بعد از پیدا کردن مسیر در هر موضوعی ازجمله درمان اعتیاد، درمان چاقی، به دست آوردن پول و یا هر چیز دیگر، باید حرکت کرد؛ زیرا همهچیز با حرکت شروع میشود. همانطور که همه ما میدانیم درمان اعتیاد، بهموقع به جلسات آمدن و لژیون سردار رفتن زیبا هستند؛ ولی مشکل اینجاست که نمیتوانیم انجامش دهیم.
این وادی به ما میگوید که نیاز نیست بدانیم در انتهای مسیر چه اتفاقی برای ما میافتد. همینکه حرکت کنیم، ذرهذره خود مسیر، راه را به ما نشان میدهد؛ همانند سفر اولی که نیازی نیست بداند که چهار ماه دیگر یا در انتهای سفر چه اتفاقی برایش میافتد؛ فقط کافی است حرکت کند تا بهمرور به روشنایی برسد. استاد سردار میفرمایند که لحظه دشواری در آن لحظه احساس نمیشود آنچنانکه یادآوری آن دشواری، دشوار است. نیروهای منفی در ابتدای مسیر، تصویری وحشتناک برای ما به وجود میآورند و به ما القاء میکنند که اگر آن مسیر را آغاز کنیم به مشکل خواهیم خورد و این ترفند نیروهای منفی است که نمیگذارد ما بتوانیم حرکت کنیم.
همانطور که وادی میگوید؛ همهچیز درحرکت شکل میگیرد سپس ساختارها آغاز، موجودات خلق و سفر در حلقههای آفرینش، آغاز و ادامهدار میشود. نکته دیگری که در وادی وجود دارد این امر میباشد که ما نمیدانیم از زندگی چه میخواهیم؛ مثلاً در خصوص افراد سفر اولی که هم میخواهند ازنظر مالی قوی شوند هم درمان اعتیاد انجام دهند و هم تشکیل خانواده بدهند که قطعاً در همه این مسیرها با شکست مواجه میشوند؛ درصورتیکه بایستی همانند تشنهای که به دنبال آب میگردد، متمرکز بشویم بر روی یک خواسته تا به نتیجه برسیم. در اکثر مواقع افرادی موفق میشوند که با تمام وجود خواستهای که دارند را تا رسیدن به نتیجه مطلوب دنبال میکنند.
در بخش دوم، جشن اولین سال رهایی مسافر علی راداریم. در ابتدا این جشن بزرگ را خدمت جناب مهندس و خانواده عزیزشان و همچنین به خود علی و خانواده محترمش و همه اعضا کنگره 60، تبریک عرض مینمایم. مسافر علی وقتی وارد لژیون شد، مشکلات متعددی ازجمله مصرف چند مدل قرص فشارخون، بیماریهای قلبی و دیابت به همراه موادی که مصرف میکرد داشت.
یکی از ویژگیهای علی این بود که بسیار فرمانبردار بود و موبهمو فرمانها را اجرا میکرد و به یک ایمان بسیار قوی در سفر اول رسید. بهمرور حال او بهتر شد ازلحاظ جسمی قویتر شد. بعد از پنج ماه یک آزمایش انجام داد که نشان داد تمام مشکلات جسمیاش برطرف شده بود و از همان زمان، داروهایش را قطع نمود. مورد دیگر از موفقیتهای علی، کم کردن 15 کیلو از وزنش در لژیون جونز بود. علی بهطور کامل از انواع آبمیوههای کنگره 60 استفاده کرد. خواسته قلبیام برای او این است که در آزمون راهنمایی که داده است قبول شود و خدمتگزاری صدیق برای کنگره 60 باقی بماند.
اعلام سفر مسافر علی
سلام دوستان علی هستم مسافر؛ آنتی ایکس مصرفی شیره خوراکی، روش درمان DST، داروی درمان OT، مدت سفر 11 ماه و 6 روز، رهایی ۱ سال و 3 ماه، رشته ورزشی شنا، راهنما مسافر عطا
آرزوی مسافر علی
همه سفر اولیها این جایگاه را تجربه نمایند.
سخنان مسافر
سلام دوستان علی هستم یک مسافر، خداوند را شاکرم که امروز در این جایگاه قرار گرفتم. از جناب آقای مهندس تشکر میکنم که این بستر را برای همه ما فراهم کردند تا سفر کنیم و یک زندگی درخورشان انسان بودن را تجربه نماییم، از راهنمای عزیزم آقا عطا ممنونم که با آن حال خراب در زمان ورودم به کنگره 60 چقدر به من کمک کردند تا رها شوم و اکنون نیز یک خدمتگزار باشم.
قبل از اینکه به کنگره وارد شوم انواع راههای ترک را تجربه کرده بودم، از کمپ گرفته تا سقوط آزاد؛ اما هیچیک از آنها برایم نتیجهای در برنداشت. شاید به خاطر دعاهای پدر مادرم یا همسر و فرزندانم اذن ورود برایم صادر گردید. با هزاران درد و مریضی و مصرف مواد مخدر واردشده بودم و اصلاً فکرش را نمیکردم بتوانم حال خوش را شاهد باشم حتی در روزهای اول زمانی که احوال و چهرههای شاداب مسافران را میدیدم باورم نمیشد و فکر میکردم همه ایشان مواد مصرف میکنند. هرروز خداوند را هزاران مرتبه شکرگزار هستم که رحمتش شامل حال من گردید تا از وجود آقای مهندس استفاده کنیم و چنین راهنمائی نصیبم شد تا با آموزشهای وی مسیر سفر برایم هموار گردد.
از دلایل اصلی که من غرق در تاریکیها بودم، نداشتن جهانبینی بود، قبلاً هیچ مفهومی از جهانبینی را درک نکرده بودم اما باگذشت زمان و بهآرامی تحت آموزشهای کنگره 60 توسط راهنمایم و نشریات و سیدیهای آموزشی توانستم به معلومات تازهای از جهانبینی کاربردی برسم. در انتها از تکتک عزیزان خدمتگزار در نمایندگی وحید قدردانی میکنم و برای همه سفر اولیها آرزو دارم که حال امروز من را تجربه نمایند.
- تعداد بازدید از این مطلب :
416