English Version
This Site Is Available In English

«چرا روش درمان کنگره 60؟» و گرامیداشت روز جهانی قلم

«چرا روش درمان کنگره 60؟» و گرامیداشت روز جهانی قلم

نهمین جلسه از دور بیست و پنجم کارگاه‌های آموزشی کنگره 60 مخصوص لژیون پزشکان با استادی دکتر شهرام، نگهبانی آقای مهندس و دبیری علی با دستور جلسه «چرا روش درمان کنگره 60؟» روز جمعه 15 تیرماه 1403 رأس ساعت 8:00 صبح آغاز به کار نمود.

جناب مهندس
ممنونم از دبیر جلسه؛ قبل از این‌که جلسه را به استاد، دکتر شهرام بدهم؛ دستور جلسه این است که چرا کنگره 60، امروز پزشکان در این مکان حضور دارند و ما می‌خواهیم بدانیم چرا... بدون تعارف و تعصب و حساسیت به کمک یکدیگر نکته را پیدا کنیم و بدانیم که مشکل در کجاست و چرا می‌گوییم برخی رشته‌ها جواب نمی‌دهد.

سخنان استاد
سلام دوستان شهرام هستم یک همسفر
امیدوارم حال شما خوب باشد، طبق روال خود را معرفی می‌کنم، من دکتر شیرازی هستم، پزشک عمومی، دانشجوی دکترا علوم اعصاب و مطالعات اعتیاد دانشگاه علوم پزشکی تهران، کلینیک بنده کلینیک آیین مهر در خیابان اِبن یمین در سهروردی شمالی است. قبل از شروع سخنانم لازم می‌دانم روز قلم را به شما، آقای مهندس عزیز تبریک بگوییم، کتب و تألیف و کارهای شما در این چند سال ارزشمند بود و من شاهد بودم که شما چقدر زحمت کشیدید؛ شما برای ما ارزشمندید، خیلی انسان‌ها می‌آیند و می‌روند و هیچ تأثیری نمی‌گذارند اما شما ارزشمندید.
من خیلی از مطالب را کلی می‌خواهم عرض کنم. از بالا تا پایین بیاییم و ببینیم داستان مواد و اعتیاد چیست، حرف حساب کنگره چیست و در کجای این داستان اعتیاد قرار دارد.
من نمی‌خواهم امروز صد در صد از کنگره حمایت کنم، می‌خواهم امروز بگویم که نقاطی دیگر هم وجود دارد تا در ادامه نظر شما و جناب مهندس را بشنویم که چرا کنگره؛ این‌که مرتب می‌گوییم کنگره عالی است نمی‌توانیم آن نقاطی که می‌تواند کنگره را تقویت کند روشن کنیم. من مطالبی را در این جلسات می‌شنیدم و یا در مکان‌های دیگر دوستانی که مدافع کنگره بودند مطالبی بیان می‌کردند و به عقیده من باید یک بازنگری به آن سخنان شود.
تمام مواد، دراگ و دیپندنسی (جایگزین کلمه اعتیاد در منابع) دو زیرشاخه اصلی به نام کاهش عرضه و کاهش تقاضا دارد؛ کاهش عرضه کارهای پلیسی مانند کشف و ضبط و دستگیری و ... در اشکال مختلف به‌صورت قضایی و انتظامی است. مبحث دیگر تقاضا یا دراگ دیماند ریداکشن؛ که سه زیرمجموعه مشخص به نام‌های پیشگیری درمان و بازتوانی دارد. مبحث بعدی برنامه کاهش آسیب یعنی دراگ هارمیداکشن است. برنامه‌ کاهش آسیب با درمان کاهش آسیب متفاوت است.
برنامه‌های کاهش آسیب ده‌ها زیرشاخه دارد مانند توزیع و آموزش سرنگ و سوزن، سِیفِر سکس (رابطه جنسی محافظ شده)، شناسایی هپاتیت و اچ آی وی، درمان اچ آی وی، شناسایی توبِر کِلوسیس (سِل)، اُوِر دوز پریونشن.

کسی که ما برای برنامه‌های کاهش آسیب به سراغ او می‌رویم یک فرد مصرف‌کننده است با رفتار‌های پرخطر که منتج می‌شود به انتقال اچ‌آی‌وی و بیماری‌های منتقلِ از راه خون.
بنا‌براین تمام تمرکز این قسمت روی کنترل اچ‌آی‌وی، اُور دوز و کنترل ... است، در این ده برنامه یک برنامه هم به نام برنامه جایگزین وجود دارد که با متادون انجام می‌شود. برنامه کاهش آسیب در مراکز گذری انجام می‌شود، مانند دی‌آی‌سی، اوت ریچ، باشگاه مثبت، مرکز بیماری‌های رفتاری برای شناسایی اچ‌آی‌وی، بنابراین برنامه‌های کاهش آسیب متفاوت است و برای خود، برنامه و شخصیت جداگانه‌ای دارد و در کشور ما هم سابقه بسیار درخشانی دارد، دابلیو ‌ِاچ او هم چند سال پیش اعلام کرد که کشور ایران، کشور بِست پِرَکتیس است. ما در زندان‌ها نیز خدمات می‌دادیم، درنهایت این‌گونه شد که میزان شیوع و بروز اچ‌آی‌وی (ایدز) را در میان مصرف‌کنندگان با رفتار پرخطر کنترل کردیم. در سال‌های پیش اگر سخن از اچ‌آی‌وی و ایدز به میان می‌آمد اول می‌آمدیم روی مصرف‌کنندگان تزریقی اما امروز این مبحث، اول در بین مصرف‌کنندگان تزریقی نیست. پس هدف برنامه کاهش آسیب درمان به آن شکلی که انجام می‌شود، نیست. اگر مرتب در رابطه با برنامه‌های کاهش آسیب صحبت می‌کنیم و این برنامه‌ها را در مقابل کنگره قرار می‌دهیم کار اشتباهی است، برنامه کاهش آسیب دنیایی دیگر دارد. زیرمجموعه‌های کاهش تقاضا که خدمت شما عرض کردم، یکی پیشگیری است که سطوح مختلف دارد و دیگری درمان و برنامه‌های بازتوانی است. طبق علم سم‌شناسی هر چیزی غیر از هوا و آب وارد بدن شود سم است، حتی اگر هوا و آب هم بهداشتی نباشد جزو سموم محسوب می‌شود. دارویی که ما می‌خوریم نوعی سم است ولی ما به چشم دارو می‌بینیم.
درمان‌ها در چند قسمت تقسیم شده؛ یک سری درمان‌ها هستند مانند درمان گروه‌های همتا، بچه‌های 12 قدم کمپ‌های مختلف که به‌عنوان سِلف هِلپر گروه شناخته می‌شوند.
یک درمان غیر دارویی است که همکاران روانشناس من خیلی بهتر می‌دانند و مراحل مختلفی هم دارد. در قسمت درمان دارویی هم دو زیرمجموعه داریم، سم‌زدایی و درمان نگهدارنده و کاهش آسیب (درمان کاهش آسیب با برنامه کاهش آسیب کاملاً مقوله جدایی است) افرادی که امکان درمان پرهیز مدار را ندارند وارد برنامه درمان کاهش آسیب می‌شوند، یعنی مصرف‌کننده‌ای که سوابق زیادی در ترک نا‌موفق مواد دارد، شرایط خانوادگی او را همراهی نمی‌کند و خود او آماده نیست که مواد را کنار بگذارد و وقتی او را ارزیابی می‌کنی متوجه می‌شوی که حتی اگر درمان پرهیز مدار را برای این فرد قرار دهی بازهم احتمال عود و لغزش و بازگشت او زیاد است، به عقیده من این بیمار، بیمار کنگره نیست. در کنگره 60 ما 3 جلسه اول را به‌عنوان غربالگری داریم. این جلسات برای این است که کنگره آن بیمار و مسافر خود را انتخاب کند. در برنامه درمان پرهیز مدار قسمت سم‌زدایی زیر سه ماه است، یک طولانی‌مدت داریم که بالای سه ماه است. ما در سم‌زدایی کلاً سه نوع دارو داریم بوپونورفین، متادون و اوپیوم. متادون که در کتاب‌ها هم بیان می‌شود که به دلیل داشتن عوارض زیاد و علائم بعد از قطع شدن آن طولانی و آزاردهنده است گزینه مناسب برای درمان سم‌زدایی نیست، متادون علائم سندروم محرومیت سخت‌تری نسبت به هروئین دارد پس متادون به کنار می‌رود و بوپرنوفین و اوپیوم باقی می‌ماند. تجربه من در اوپیوم این‌گونه است که باید بسیار تحت کنترل باشد و اگر کمی رهایش کنیم احتمال این‌که دوز افزایش پیدا کند بالا است. تا به این لحظه من مرتب کلمه درمان را به کار می‌برم، من سال‌ها افتخار آشنایی با آقای مهندس را دارم؛ ما پنج ان‌جی‌او در ستاد مبارزه با مواد مخدر بودیم که در خدمت جناب مهندس بودیم و من اولین پزشک تولد دوباره نیز بودم و از گذشته با بچه‌های دوازده قدم کار می‌کردم و هنوز هم کار می‌کنم. کمپ‌ها و اِن‌اِی که از سال 83 با آن‌ها در ارتباط هستم. در ادامه من وارد برنامه‌های کاهش آسیب در خاک سفید و دروازه غار شدم. برنامه من برنامه هارمود اَکشن بود به همین دلیل هم مرتب به شما از این برنامه توضیح می‌دادم. من از سال‌ها پیش شاهد کار آقای مهندس بودم.

لحظه‌ای می‌خواهم اَتمسفر فضای 20 سال گذشته را بگویم؛ جلسات اِن‌اِی مرتب رو به افزایش بود و عجیب در حال پیش رفت بود. کمپ‌ها به‌شدت در حال افزایش بود به‌طوری‌که شنبه‌ها بیمار می‌آمد و گزینش می‌شد که چه کسی وارد کمپ شود و چه کسی نمی‌تواند وارد کمپ شود و اصلاً این‌گونه، مانند امروز نبود و از طرف دیگر ما سیستم قوی در ستاد مبارزه با مواد مخدر داشتیم، وزارت بهداشت، سازمان بهزیستی و اِن‌جی‌او ها. اِن‌جی‌او ها به ما می‌گفتند که ظرف 48 ساعت یک مرکز در دروازه غار راه بینداز و ما هم ظرف 48 ساعت یک مرکز در دروازه غار راه‌اندازی می‌کردیم، تیم خیلی تیم قوی بود. در آن زمان ارتباطات ما خیلی بالا بود و کنگره‌های خارجی ما بسیار زیاد بود.
در این میان بود که جناب مهندس آمدند و وارد کار شدند و گفتند که من می‌توانم اعتیاد را علاج کنم...
ما دو مورد داریم، یکی تریتمنت (درمان) است و دیگری کیو (علاج) است. در تریتمنت شما علائم را به حداقل می‌رسانید و یا از بین می‌برید. به‌طور مثال من به بیماری که قند خون بالا و دیابت دارد دارو می‌دهم و تا زمانی که این دارو را می‌خورد علائم و عوارض کوتاه‌مدت و درازمدت ندارد اما در کیو (علاج) به این صورت است که بیماری کاملاً از ریشه زده شود. در این سیستم بود که جناب مهندس گفتند من اعتیاد را می‌شناسم و می‌توانم آن را علاج کنم. در آن زمان شربت تنتور نبود و برحسب مقدار مصرف می‌گفتند آن‌قدر مصرف کن. پروسه سختی بود و همان موقع جناب مهندس در کنار خیابان کنگره می‌نشستند و مشاوره می‌دادند، از طرف دیگر می‌رفتند و به شکایات می‌رسیدند. در این پروسه پیشرفت کردند و ازنظر من که از بیرون ناظر این ماجرا بودم، کنگره از چند جهت حرکت کرد، در ابتدا خود را از داخل اصلاح کرد و پرورش داد؛
به اعضا گفت که در منطقه اطراف ساختمان حق سیگار کشیدن ندارند، شِیپ مناسب داشته باشند و برنامه‌های چاقی را برای افراد قرار داد در ادامه پوشش متحدالشکل برای آن‌ها قرار داد، ادبیات متحدالشکل و... که این تغییرات بسیار تغییرات بزرگی است. اصلاحاتی را برای اشخاصی که داخل محیط در حال انجام خدمات بودند قرار داد. چهارچوب‌ها را بست که کار سختی بود، در ادامه خانواده‌ها اضافه شدند.

من در آن شرایط و آن جو بودم، هم رشد داشت هم توسعه. کنگره از مرحله اثبات خود گذشته است. به عقیده من ما الآن احتیاج نداریم که بگوییم چرا کنگره، زمانی لازم بود کنگره بیاید و بگوید که من هم هستم و این هم طرز فکر من است. امروز می‌خواهیم ثابت کنیم، از سر همین خیابان تا به پایین بروید و ببینید که چقدر انسان با حال خوب است. در حالت عادی که در یک پارک قدم می‌زنیم خیلی از الفاظ رکیک و گاهاً ممکن است درگیری‌هایی ببینیم ولی الآن در این لحظه چند نفر در پارک با حال خوش بدون درگیری یا به کار بردن الفاظ رکیک با یکدیگر تعامل می‌کنند. به نظر شما چرا حال این افراد خوب است، چرا چهار صبح اینجا هستند، چرا ده‌ها هزار نفر در آزمون راهنمایی شرکت کردند...
قسمت ری‌هَبی‌لیتِیشِن و درمان و بازتوانی بعدازآن به این معنی است که آن‌قدر حال خوبی دارد که بدون منت و درخواست وقت خود را می‌گذارد اینجا و رقابت می‌کند، سی‌دی می‌خواند، درس می‌خواند تا راهنما شود. ما چنین ادعایی که من می‌توانم اعتیاد را علاج کنم در هیچ کتابی نداریم و در همه‌جا نوشته شده بیماری اعتیاد یک بیماری مزمن و عودکننده و پیش‌رونده است و مهندس می‌گوید من این بیماری را علاج می‌کنم. بارها از ایشان شنیده‌ایم که یک فرد کنگره‌ای اگر در یک انبار هروئین چند شبانه‌روز هم بماند مصرف نمی‌کند. بار‌ها خود ایشان در اینجا گفتند که مبصر ما در کلینیک دارو در دست دارد، به دیگران کمک می‌کنند ولی خودمصرف نمی‌کند. این ادعا‌ها احتیاج به مدرک علمی دارد و ادعایی نیست که با حرف زدن اثبات و حل شود. از ابتدا بخواهم بگویم تغییراتی داد از داخل خود را ساخت و آمد در مراحل مختلف شروع کرد، راهنما‌های مختلف پرورش داد، سیستمی از بنیان کنگره، نگهبان، ایجنت، مرزبان و... روی کار آمدند، شعبه‌ها زیاد شدند، شعبه‌ها مستقل شدند که در همین مسئله مکان شعبه خیلی از اِن‌جی‌او ها به دنبال کمک‌های مختلف هستند و بودند. البته این وظیفه سیستم است که شبکه اجتماعی را حمایت کند ولی در این سیستم این اتفاق‌ها نیفتاد. در ادامه برای زیربنا دانشگاه راه‌اندازی شد و در کنار هم شروع به مقاله دادن کردند. اصلاً این‌گونه نیست که بگوییم فقط روش درمانی ما درست است. به عقیده من برخی از بیماران برای کنگره 60 نیستند، بیمار کاهش آسیب برای کنگره نیست ولی اگر بیمار شرایط را داشته باشد بهترین انتخاب برای او کنگره 60 است.

کنگره با مقاله دادن و شرکت در کنگره‌های مختلف به دنبال اثبات علمی خود است و این قسمتی است که بسیار قابل‌توجه و ارزشمند است. اگر جایی صحبت از کنگره می‌کنیم باید بدانیم که کنگره احتیاج به این ندارد که بقیه را نَفی کند زیرا وجود دارد و از مرحله من هستم گذشته و امروز می‌گوید من می‌توانم. ما شواهد زیادی داریم، بروید و میزان ماندگاری در درمان، در مقطع‌های سه، شش ماه و یک سال را در کنگره نگاه کنید و بقیه سیستم‌هایی که صحبت از درمان می‌کنند هم در کنار این قرار دهید و خود مشاهده کنید.
خیلی‌ها آمدند کنگره را در زیرمجموعه درمان‌های ریکاوری بگذارند و قسمتی از آن را بردارند به همین دلیل است که جناب مهندس مدام روی این قضیه تأکید دارند و می‌گویند که ما ریکاوری نیستیم، ما به موش هم اوتی دادیم و خوب شده...! اما قسمت ریکاوری هم در کنگره هست.
من سخنان خود را تمام می‌کنم و وقت مشارکت را در اختیار دوستان قرار می‌دهم تا از مشارکت آن‌ها استفاده کنم. تمام سخن من این است که چه بخواهیم و چه نخواهیم این سیستم هست و از آن مرحله گذشته است و الآن در حال اثبات این است که من می‌توانم علاج کنم، این ادعا، ادعای کوچکی نیست و احتیاج به پشتوانه دارد.

جناب مهندس
ممنونم از دکتر شهرام خیلی باحوصله و با درایت و موشکافانه این مسئله را مطرح کردند.
اولین مقاله کنگره 60 در سال 77 بود، دانشگاه علوم پزشکی سیستان و بلوچستان که در آنجا اعتیاد را سه قسمت کرد و گفت اعتیاد شامل پیشگیری، درمان و مهار اعتیاد است که هنوز بحث هارموداکشن در دنیا مطرح نبود و در آنجا بیان می‌شود که نامزدهای اعتیاد آن‌هایی هستند که در پیشگیری‌اند و افرادی که در مهارند می‌شوند کاهش آسیب و هارموداکشن (کاهش آسیب).
مسئله درمان؛ موضوع مهمی که در اینجا مطرح است این است که باید بدانیم به‌طور مثال گُل چیست؟ گل را تقسیم می‌کنیم؛ کاسه برگ، یکی یا دوتایی یا چهار تایی دارد، آفتاب‌گردان است یا... ولی بحث ما این است که خود گُل چیست؟ ما باید برویم به سمتی که برای گل تعریفی داشته باشیم و بدانیم که گل چیست. ریشه کار در این است که ما تا زمانی که مفهوم کلمه را پیدا نکنیم کار سخت می‌گذرد. در اعتیاد به همین صورت است، تعریف‌ها ابتدایی بود؛ اعتیاد یعنی جایگزینی، وابستگی و دپندنت. وابستگی به چه، چه چیزی را برای ما مشخص می‌کند، من به مادرم هم وابسته‌ام، به کبوترهایم هم وابسته‌ام وابستگی هم می‌تواند درست باشد چون این مطلب جدیدی است نباید ایراد بگیریم. معما حل‌شده حال باید به این معما توجه کنیم. شما می‌خواهید پیشگیری کنید باید در ابتدا بدانید خود گُل یا خود اعتیاد چیست. می‌خواهید کاهش آسیب دهید باید بدانید خود اعتیاد چیست. می‌خواهی تریدمنت انجام دهی باید بدانی اعتیاد یا خود موضوع چه است من برای این‌که ازنظر علمی بدانم اعتیاد چیست آمدم و پنج ماده را انتخاب کردم تریاک، الکل، آمفتامین، هروئین و فِنتالین و از در نوع ماده مخدر 72 موش صحرایی را در چهار گروه دوازده تایی، (گروه‌بندی برای استفاده از دوز‌های مختلف) که هر گروه هم شامل شش موش نر و شش موش ماده می‌شد تشکیل دادم و این موش‌ها را به این مواد معتاد کردیم، به همراه گروه شاهد و... تا در ادامه از این موجودات تست بگیریم سپس آن‌ها را درمان کنیم و بعد دوباره از آن‌ها تست بگیریم. گروهی سقوط آزاد باشند، گروهی معتاد باشند، آزمایش رفتاری بگیریم، از آن‌ها مایع میان نخاعی، خون و بافت مغذی بگیریم. مقداری از این‌ آزمایش‌ها در ایران و مقداری دیگر در مایع یخ با دمای 80 یا 40 درجه زیر صفر برود به زمایشگاه‌های بریستول و کمبریج لندن مکروئری شود.

بعضی از دستگاه‌ها را به کشور وارد کردیم اما مکروئری در آن‌ها نیست که می‌خواهیم در آینده آن را نیز وارد کنیم. این نتایج می‌آیند و ما مشاهده می‌کنیم و می‌بینیم چه اتفاقی در بیان ژن موشی که معتاد شده افتاده است. در دوپامین اِنِرژیک او، در د 1 د2 د3 د4 د5 او چه اتفاقی رخ داده، در سروتونین اِنِرژیک او، کلسیم سیگنالینگ، مدارهای ایمنی و تمام قسمت‌های متابولیسم او چه اتفاقی رخ داده. بعد و قبل از درمان؛ در پنج ماده که آزمایش‌های آمفتامین دو ماه پیش انجام شده، برای فِنتالین (فنتالین در ایران نیست ولی چون مقالات در آمریکا چاپ می‌شود تعمداً فِنتالین را مدنظر گرفتیم). خود فِنتالین هم در آزمایشگاه شیمی دانشگاه آزاد زرگنده تولید می‌شود. فنتالین و تریاک چند روز پیش در اَنستیتو پاستور انجام و تمام شد. بااینکه حیوان خانه بود و توان نگهداری هم بود من قبول نکردم و گفتم که باید حتماً بدهیم به یک قسمت معتبر دانشگاهی که ازنظر بین‌المللی اعتبار داشته باشد، انستیتو پاستور شاید چهارمین انستیتویی بود که در زمان رژیم سابق شروع به کار کرد و مجوز بین‌المللی دارد. امریکا می‌گوید ما ازنظر فِنتالین بیشترین مرگ را داریم و دو میلیون نفر در امریکا درگیر این ماده هستند. ما در هروئین، آمفتامین و تریاک هیچ تلفاتی نداشتیم حتی در بیماری سرطانی که در حال آزمایش هستیم هیچ مرگ‌ومیری در حیوانات نداشتیم ولی روی فِنتالین کلی از موش‌ها هنگام مصرف مردند و به مرحله درمان هم نرسیدند. در مقالات هم نوشته شده که فِنتالین خطرناک و کشنده است.

اگر به یاد داشته باشید در مُسکو، چِچِن‌ها ریختند در تئاتری و کلی از افراد کشته شدند، در آن مکان هزار و دویست بچه و چهل گروگان‌گیر حضور داشتند. در آنجا آن‌طور که من شنیده‌ام از طریق ایرکاندیشن هوا (کانال تهویه هوا) فنتالین رقیق‌شده را وارد ساختمان کردند تا بی‌هوش شوند و در این بیهوشی 120 بچه مردند، تروریست‌ها هم بی‌هوش شدند. فنتالین در اینجا هم مشخص شد که ژن بعضی از افراد جوری است که در مقابل فنتالین مقاومت ندارند و در دفعه اول منجر به مرگ آن‌ها می‌شود. مواقعی که کل این نتایج جمع شد ما با چشم بینا مشاهده می‌کنیم که تعریف گل، تعریف اعتیاد یعنی چه و متوجه می‌شویم اعتیاد با سیستم جسم چه‌کار می‌کند. ما گاهی اوقات انسان را به چشم یک سیستم با گوشت و استخوان و چربی و دنبه می‌بینیم. این یک دید است اما جسم انسان از هزار سلول که هر سلول یک شهر است تشکیل شده است.
ما به جزئیات پی می‌بریم و با پی بردن به جزئیات می‌توانیم حرکت بهتری کنیم. اگر به دفتر تلفن من نگاه کنید یک مهندس نمی‌بینید همه دکتر هستند و من بسیار به دکتر‌ها و دانشگاه‌ها علاقه‌مندم و به همین دلیل دانشگاه تأسیس کردم. دانشگاه حدود 10 هزار متر زیربنا در جزیره قشم دارد و هزینه بسیار زیادی به همراه داشته دارد. فقط هزینه سیم و کابل طبقه اول 800 میلیون تومان شده. دستمزد هم یک میلیارد تومان. فقط درب‌های طبقه اول 800 میلیون تومان شده.
رشته‌ها، رشته صنایع دانشگاه علوم و فنون است که می‌خواهم به دانشگاه پزشکی آن را تبدیل کنم، رشته‌های روانشناسی و روان‌پزشکی و رشته‌های خود پزشکی. ما چون در کشور خود مصرف‌کننده زیاد داریم بنابر‌این باید کشور ما تبدیل به یک مرکز علمی ازنظر شناخت اعتیاد شود. اگر دانشگاه‌های دیگر با ما همکاری کنند همین‌طور به کمک دانشگاه خودمان می‌توانیم اولین کشوری باشیم که می‌تواند در حوضه اعتیاد اظهارنظر کند و اظهارات خود را انجام دهد. در مجله اینتِرنَشنال اَمریکن سایکو تریک (روانشناسی بین‌المللی امریکا) که وابسته به وزارت بهداشت امریکا هم هست. در آن مجله، مقاله من راجع به آمفتامین و چهار هزار نفر درمان شده چاپ شد. بعد از مقاله من، مقاله هاروارد بود. آن‌ها با هزینه‌های چندمیلیاردی به دنبال ژن اعتیاد می‌گردند، یعنی ژن اعتیاد را پیدا کنند و بعد آنتی‌ژن بزنند و کار را این‌گونه انجام دهند البته این دستور و مجوز را هرکسی ندارد و نمی‌تواند این کار را انجام دهد.
اگر دوستان و همکاران ما توجه بیشتری کنند می‌توانیم که باهم دیگر تبادل اطلاعات صحیح و درست کنیم. من پنج روز پیش برای مَهار متاستاز در سرطان سینه با دارو تریاک در تگزاس سخنرانی داشتم؛ تریاک عظمتی است... همان‌طور که خطرناک است داروی عجیبی نیز هست که به عقیده من از الماس هم ارزشمندتر است، داروی خیلی با ارزشی که ما می‌توانیم با آن این کار درمان را در ایران انجام دهیم، فعلاً در حیطه اعتیاد و در ادامه می‌توانیم به رشته‌های دیگر هم وارد شویم. زمانی که درمان و علاج اعتیاد را پیدا کردیم علاج خیلی چیزهای دیگر خود را نشان می‌دهد. منظور من این است که ما باید این را بپذیریم که این یک دَرب جدید است، یک پارادایم شیفت و تغییر و وضعیت جدید است.
نمی‌توانیم بگوییم فلان مکان فلان چیز را درمان می‌کند و کنگره هم درمان می‌کند خیر کنگره در ردیف این‌ها نیست، چیز دیگری است، از جنسیت دیگری است و از پایه فرق می‌کند؛ مانند زمان بطلمیوس که زمین مرکز عالم بود و قوانین دیگری وجود داشت که بعد به‌مرور آمد و گفت که زمین مرکز عالم نیست، مرکز عالم چیز دیگری است، ماجرا ما هم همین است، به همین دلیل است که داخل را رها کردم و تمام مقالات خود را به کشور‌های پیشرفته می‌دهم و در آنجا جواب می‌گیرم. امیدوارم دو آزمایش دیگر هم انجام بگیرد و بیس و پایه‌ایی شود برای کل جهان.

الحمدالله امریکا امروزه خیلی از سخنان من پیروی می‌کند و دارد به نتایجی می‌رسد. جالب است که یک پروفسور و دانشمند آمریکایی به نام بیل ویلیام وایت که از بزرگان اعتیاد در امریکا است کتابی می‌نویسد به نام اندیشه‌های حسین دژاکام در مقوله اعتیاد، اندیشه‌های جدید او و این کتاب در امریکا چاپ می‌شود ولی در داخل برخی هنوز می‌گویند مشکل وجود دارد. امیدوارم به کمک یکدیگر بتوانیم این مسیر را برویم. بالاترین مسئله این است که کنگره توانسته اتحاد را با پزشکان به دست بیاورد ولی اصل این مسئله این است که خواسته را به وجود بیاورد و بالاترین نشان آن‌هم این است که امروز توانسته با سیصد هزار کلینیک کار کند و امروز همچنان ما در این لژیون دور یکدیگر جمع شدیم.
ممنون که به حرف من گوش کردید.

سلام دوستان بهنام هستم همسفر
ممنون از استاد جلسه بابت وقت مشارکت. من تشکر می‌کنم از دکتر شهرام دبیر سابق، بابت پیشنهاد این دستور جلسات؛ این جلسه دوم این دستور جلسه است که به نظر من خیلی خوب است و من این موضوع را سبب خیر می‌دانم که از یک نگاه دیگر به بحث کنگره 60 و درمان دقت کنیم.
جلسه گذشته که من مشارکت کردم تمام مطالبی که با خود فکر می‌کردم که چرا عزیزان باید به کنگره بیایند را مشارکت کردم و الآن می‌خواهم از زاویه دیگر به قضیه نگاه کنم برای افرادی که نمی‌آیند. زمانی که همکاران من، دیگر پزشکانی که متوجه می‌شوند که من با کنگره 60 همکاری دارم و خود لژیون دارم از من می‌پرسند کنگره چیست و چرا همکاری می‌کنی من یک مثال در ذهن خود دارم که همیشه این را بیان می‌کنم؛ کنگره 60 مانند مدرسه تیزهوشان است، ما در جامعه کلی مدرسه داریم در این میان تعدادی مدرسه تیزهوشان نیز داریم که برای بچه‌های باهوش جامعه. افرادی که سطح بالایی از آی‌کیو تحصیلی دارند با جذب شدن به این مدارس خیلی شکوفا می‌شوند. خیلی از بچه‌های اُلمپیادی و بچه‌هایی که رتبه‌های بالایی در سطوح علمی و دانشگاهی دارند. فارغ‌التحصیل مدارس تیزهوشان در سطح جامعه هستند؛ این‌که مدرسه تیزهوشان چیز خوبی است و کسی که از آن بیرون می‌آید انسان متفاوتی نسبت به بقیه دانش آموزان است در آن شکی نیست. نکته اینجاست کسی باید وارد مدرسه شود که هوش تحصیلی و آی‌کیو بالایی داشته باشد. در کنگره هم به عقیده من این‌گونه است که کسی که وارد کنگره می‌شود نیاز است آن هوش و درمان‌پذیری لازم را داشته باشد و بعد وارد این مجموعه شود وگرنه به عقیده من اتفاق خاصی با ورود او به این مجموعه رخ نمی‌دهد یعنی یا جذب نمی‌شوند یا جذب می‌شوند و چیزی نمی‌بینند و در اوایل درمان حذف می‌شوند یا علارقم تلاش به نتیجه لازم نمی‌رسند و ما نتیجه‌ای از آن‌ها نمی‌بینیم. کنگره 60 حتماً برای طیفی که این قابلیت لازم را پیدا کردند بهترین نتیجه درمانی را می‌دهد یعنی من شکی ندارم که اگر کسی بتواند به این مجموعه وارد شود و بماند و به نهایت درمان درست هم برسد و پروسه مدنظر کنگره را به‌خوبی انجام داده باشد حتماً اتفاق درست برای او می‌افتد و یک عزیز رها شده کامل می‌شود؛ فردی که به تعادل جسمی رسیده و مسائل روحی و روانی او برطرف شده و یک تعادل انسانی در او برقرار شده.

متأسفانه اتفاقی که من درمانگر در کلینیک خود بسیار با آن درگیر هستم این است که آن دسته از افرادی که از این هوش درمان‌پذیری برخوردارند خیلی تعداد زیادی ندارند.
گاهی اوقات ما روشی داریم که معتقدیم روش خوبی است و نتیجه خوبی هم می‌دهد و 90% انسان‌هایی که آن مشکل را دارند می‌آیند و این شیوه را می‌پذیرند و آن 10% هم می‌پذیریم و می‌گوییم که انشالله کاری بتوانیم برای آن‌ها انجام دهیم. در بحث درمان اعتیاد این قضیه برعکس است. من ازلحاظ آماری در کلینیک خود می‌گویم که حدود 400 بیمار دارم، 15 سال هم است که با کنگره کار می‌کنم، پزشک کنگره هستم و لژیون فعالی هم دارم؛ این مطالب را می‌گویم که بدانید بسیار به شیوه کنگره باور دارم. هر بیماری که وارد کلینیک من می‌شود در مصاحبه اول که بابت پِرِزِنته شدن انجام می‌دهیم به‌طور کامل توسط خود من با پروسه درمان کنگره 60 آشنا می‌شود. این مسئله آن‌قدر برای من مهم است بااینکه قسمت‌هایی از پروسه درمانی را شاید به همکار روان‌شناس خود منتقل کرده باشم ولی در رابطه با کنگره خود من شخصاً توضیح می‌دهم. علی‌رقم تمام زمانی که می‌گذارم و تمام تلاشی که می‌کنم حتی برای بیماران قبلی خود، یعنی بیماری که مدت‌ها بیمار خود من بوده هم صدا می‌زنم و به آن‌ها هم توضیح می‌دهم که چنین شیوه‌ای وجود دارد و من لژیون زده‌ام، با تمام این تلاش‌ها زیر 10% یعنی حدود 37 نفر عزیزانی هستند که در لژیون من حضور دارند و تعدادی هم افرادی هستند که کنگره معرفی می‌کند که از بنده دارو بگیرند و 90% افرادی هستند که نمی‌شود وارد این سیستم شوند. دغدغه اصلی فکری من این است که برای این تعداد از افراد ما چه‌کاری می‌توانیم کنیم. البته امروز ممکن است کنگره جا و ظرفیت نداشته باشد که همه را امروز پذیرش کند که اگر ما فرض کنیم این ظرفیت ساختاری و سخت‌افزاری موجود شود کنگره این ظرفیت را دارد که همه را پذیرش کند. متأسفانه، نقطه کور و حلقه مفقوده همچنان این است که برای این 80% تا 90% از عزیزان هستند که دیپندنسی دارند و ما چه‌کار می‌توانیم برای آن‌ها بکنیم. خیلی دلم می‌خواهد جناب مهندس با توجه به ظرفیت فکری خود و ظرفیت‌های کنگره روی این قضیه برنامه‌ریزی و کار کنند که چرا افراد جذب نمی‌شوند و من تمایل دارم این قضیه با داکیومنت بیشتری باشد که ببینیم چه می‌توانیم بکنیم که این تعدادی که پذیرش کنگره می‌شوند را لحظه‌به‌لحظه تعدادشان را بیشتر کنیم.

استاد زیبا فرمودند، بودن کنگره یک نعمت است من هیچ‌گاه به خود این اجازه را ندادم که مابقی روش‌های درمانی را ایگنور (رد) کنم و بگویم که حضور آن‌ها بی‌معنی است، خیر واقعیت این است که تا ما به زمانی نرسیدیم که بتوانیم باقدرت و استحکام بگوییم که می‌توانیم تمام مریض‌ها را جذب این سیستم بکنیم به‌هیچ‌وجه نباید شیوه‌های دیگر را حتی ازنظر کلامی تخریب کنیم، به این دلیل که باور‌های آن 90% از افراد به هم می‌ریزد. آن روش‌ها به‌جای خود بسیار مفیدند و حتماً باید توجه کنیم که آن شیوه‌ها تخریب نشود.

مهندس دژاکام
ما اصلاً نمی‌خواهیم که همه پیش ما بیایند؛ اصلاً امکان ندارد. در بعضی شعب ما شخصی را نمی‌پذیریم. شخصاً هدف من این نیست که معتاد ترک دهیم از ابتدا هدف من این نبوده. ابتدا شخصاً هدف من روشن کردن صورت‌مسئله اعتیاد برای همه و ارائه راه و روش و مِتُد برای درمان صحیح و پرورش استاد است. شما در کلینیک‌ها کار را انجام می‌دهید، کلینیک برای کنگره 60 نیست، برای خودتان است و خودتان کار را انجام می‌دهید.

سخنان استاد امین دژاکام
عرض ادب و احترام خدمت پزشکان و بقیه بچه‌های کنگره و حُضار. علت این‌که الآن من به اینجا آمدم روز قلم است. باید به این مناسبت‌ها نگاه کنیم که حاوی پیام‌های قدرتمندی برای ادامه حیاط هر انسان هستند. توجه کردن به این روز‌ها و مناسبت‌ها خیر برکت زیادی برای ما دارد. دیروز با بابک صحبت می‌کردیم که روز قلم هست و اگر بخواهیم صادقانه صحبت کنیم تمام اتفاقاتی که در کنگره افتاده به خاطر کتاب‌های آقای مهندس است که پایه آن از کتاب 60 درجه شروع شد.
من به یاد دارم در سال 75 که آقای مهندس این متد را کشف کردند، من 18 سال داشتم. کتاب را نوشتند و اولین چاپ کتاب سال 77 بود، پنج هزار جلد از این کتاب چاپ شد و به منزل ما آمد و ما به دنبال مکان بودیم که این کتاب‌ها را جا دهیم. مقداری در خانه خود جا دادیم و مقداری دیگر هم در راه‌پله نزدیک منزل همسایه.
خانه ما تنگ شده بود و نمی‌توانستیم زیاد تردد کنیم. من کتاب را خوانده بودم و در جریان قضیه بودم و متوجه شده بودم این کتاب حرف جدیدی برای گفتن دارد. به مهندس می‌گفتم که پدر، ما سال آینده بسیار معروف می‌شویم... این کتاب می‌رود در سطح جهان. مهندس هم نگاهی به من کرد و گفت صبر کن. این کتاب به زبانی یک مِتُد جدید را بیان می‌کند که برای همه قابل‌فهم باشد. قسمت‌هایی که مطالب فلسفی کتاب است بماند که آقای مهندس خودشان شکافتند و توضیح هم دادند ولی برای کسی که خواستار درمان است قسمت‌های روتین کتاب کفایت می‌کند. اگر آن اتفاق می‌افتاد مشکلاتی برای کنگره به وجود می‌آمد؛ کنگره باید آرام‌آرام شکل می‌گرفت. به‌طور مثال مانند شکل گرفتن یک جنین است که بشود استاد یک دانشگاه یا بشود یک اندیشمند. بایستی مراحل را به‌آرامی طی بکند. انسان مخلوقی است که ساختار پیچیده‌ای دارد. فقط یک سال طول می‌کشد روی دو پا بایستد؛ اما اسب و حیوانات دیگر روز اول روی پای خود می‌ایستند. آن‌ها در شش‌ماهگی یا یک‌سالگی می‌توانند تولیدمثل کنند ولی در انسان ده سال شاید طول بکشد. کنگره هم باید فرایند‌های خود را طی می‌کرد تا به اینجا برسد، تمام تغییراتی که در کنگره اتفاق افتاد از همان کتاب 60 درجه شروع شد. در ادامه نوشتارها آمد و به آن اضافه شد، وادی‌ها آمد و به آن اضافه شد و شد چهارده وادی، کتاب حال خوش، ادموند و هلیا، چهارده مقاله که درواقع مطالب کنگره را به‌صورت مقالات و تخصصی بیان می‌کند. من کسی را ندیده‌ام در کنگره موفق شده باشد بدون این‌که از کتاب‌های کنگره استفاده کرده باشد.

کتاب‌هایی که جناب مهندس نوشته‌اند ویژگی‌ای دارد و آن ویژگی این است که مطالب را خیلی ساده بیان می‌کند و روند منطقی در آن وجود دارد و خواننده بااینکه مطالب را می‌خواند با دوباره خواندن مطالب بازهم مطالب جدیدی پیدا می‌کند. من فکر می‌کنم مطالبی که در آن دانش راستین وجود دارد یعنی مطالبی که دانش حقیقی یا خالص در آن وجود داشته باشد، عمق دارد. به‌واسطه این است که انسان شناخت و برداشت بیشتری به موضوع پیدا می‌کند. بعضی از افرادی که برای درمان می‌آیند من از آن‌ها این سؤال را می‌پرسم که کتاب 60 درجه را چند بار خواندی می‌گوید مثلاً تا صفحه 100 خواندم، من می‌گویم مشکل تو همین است، کسی که می‌خواهد در متد دی‌اس‌تی درمان شود حداقل باید در سفر اول خود چهار بار این کتاب را بخواند. من به یاد دارم بچه‌ها در اوایل کنگره می‌گفتند که شصت یا هفتاد و خورده‌ای‌ بار این کتاب را خواندند آن‌هم در طول دو سال که در آن زمان نشریات آقای مهندس هم وجود نداشت و کتاب آن‌ها تیکه و پاره شده بود. این کتاب‌ها به عقیده من برای انسان مفید است و مفید خواهد بود. خیلی از این مطالب در کتاب 60 درجه مانند پیشگویی بوده چون امروز که نگاه می‌کنیم می‌بینیم اتفاق افتاده. حکم قاضی در زمان خود واقعه بزرگ جلوه نمی‌کند. ممکن است ابتدا متوجه اهمیت موضوع نشویم ولی با گذشت زمان اهمیت موضوع نمایان می‌شود.

امروز فعالیت‌های کنگره وسیع‌تر شده؛ در علم پزشکی درزمینهٔ ورزش، روانشناسی، شیمی و... در حال انجام کار است و مناسبت‌هایی که به کنگره مربوط می‌شود روزبه‌روز در حال بیشتر شدن است. فعالیت‌های آقای مهندس گسترده است، نویسندگی و روز پزشک هم مناسبت‌هایی است که اخیراً باید به آقای مهندس تبریک گفت. در گذشته فقط یک روز راهنما بود. من چیزی که از پدرم آموختم و فکر می‌کنم نکته خوبی است این است که؛ معمولاً افراد چیز خوبی که می‌آموزند می‌گویند خوب است و کافی است همین را می‌چسبیم و رها نمی‌کنیم، پولی به دست می‌آورند یا چیزی کشف می‌کنند، از آن ریتم خارج نمی‌شوند و مدام آن را تکرار می‌کنند و نمی‌روند ادامه دهند تا به چیز‌های دیگر هم برسند. جناب مهندس چند سال بعد از روش درمان اعتیاد روش درمان سیگار را کشف کردند، چند سال بعد روش کاهش وزن رو کشف کردند و این روند را همین‌طور ادامه می‌دهند و امروز در حال تحقیق بر روی روش ژن‌ها هستند و این خصلت را دارند که دائماً در حال مطالعه هستند. گاهی اوقات در منزل از جلوی درب اتاق جناب مهندس که رد می‌شوم صدا‌هایی می‌شنوم، خوب که گوش می‌دهم می‌بینم در رابطه با کیهان‌شناسی و ستارگان در حال دیدن ویدئو هستند و گاهی آن‌قدر مطالب جذاب است من که می‌خواستم بروم به دستشویی، بیست دقیقه دم در اتاق ایشان ویدئو را گوش می‌دهم. به عقیده من انسان‌هایی که دست آوردهای ارزشمندی دارند به آنها دو مدل نگاه می‌شود، یک مدل تحسین گونه، ستایش گونه، یک مدل الگو طور. تحسین کردن و احترام گذاشتن به انسان‌هایی که دست آوردهای خوبی دارند واجب و لازم است اما تبدیل شدن آن‌ها به الگو مهم‌تر است. ببینند که این افراد چگونه زندگی می‌کنند، چگونه برای مشکلات راه‌حل پیدا می‌کنند و از آن روش، شیوه زندگی، متد و تفکرشان برای بهتر شدن زندگی استفاده کنند.

در انتهای جلسه از جناب مهندس دژاکام تقدیر بعمل آمد

من روز قلم را تبریک می‌گویم و امیدوارم جناب مهندس این فرصت را داشته باشند تا کتاب‌ها و مطالب بیشتری مکتوب کنند و در اختیار انسان‌ها قرار دهند.

جناب مهندس
ممنونم که امروز روز قلم را هم پاس داشتید.


نگارش: مسافر رضا
تنظیم: مسافر سعید
 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .